eitaa logo
روضه دفتری مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
4.3هزار دنبال‌کننده
48 عکس
44 ویدیو
7 فایل
شامل اشعار و متن روضه با مدیریت خادم الحسین کربلایی محمد مسلمی ارتباط با مدیر @moslemi_124 لینک کانال @rozehdaftari پذیرش تبلیغات👈 @moslemi_124
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 خواندن آیه اول آیت الکرسی بسیار سفارش شده است 🔸در کتاب امالی از شیخ صدوق علیه الرحمه آمده: امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: اگر بدانید آیة الکرسی چه اندازه با اهمیت و با ارزش است در هیچ حالی آنرا ترک نمی‌کنید. 🔸برای رفع و از بین بردن مشکلات خود به آیة الکرسی پناه ببرید، اگر مشکلی دارید و یا اگر گرفتارید، اگر بیمارید، اگر تمام درهای این عالم به روی شما بسته شده است چرا از آیة الکرسی غافلید. 🔸با ایمان کامل و اعتقاد به اثر بخوانید و نتیجه بگیرید کما اینکه خواندن و نتیجه گرفتند👌 بهتر است بالای بام و زیر آسمان خوانده شود. به نیت دفع فتنه از بلاد اسلام هم اکنون بخوانید و برای دیگران هم ارسال کنید💐 https://eitaa.com/joinchat/77201857C160ebf881a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با سلام دوستان تا میتونید این تیزر را به هر گروه و کانال وفردی میشناسید بفرستید هرکس برای ده نفر بفرسته وباعث قلقلک چند نفر بشه بزرگترین امر به معروفه حتما نباید بریم تو خیابون امر به معروف کنیم میدان اصلی الان اینجاست بسم الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 یک داروی گیاهی مفید برای مداحان 🔘 استاد : حاج @rozehdaftari کانال روضه دفتری مجمع الذاکرین👆👆👆👆
❣﷽❣ 💥 💥 سلام آقا تو ‌هستی یوسفِ زهرا سلام آقا شدی آوارۀ صحرا غریب آقا سلام آقا میدونم‌ که عزاداری در این شبها به درد و غم‌گرفتاری غریب آقا میاد امشب صدایِ گریه های تو غم بابا شده امشب عزایِ تو غریب آقا *منتظر پسرشِ…پنج‌ سالشه…عزیزمُ بگید بیاد…مهدی مُ بگید بیاد کنارم* بیا بابا کنارم با دو چشم تر ببوسم من لب تو لحظه آخر عزیزمن‌ همین روزا به زخم‌ ما نمک خورده همین روزا بدون مادر کتک خورده عزیز من همین روزا عمومون محسنُ ‌کشتن همین روزا یه‌ کوهِ هیزم آوردن عزیز من همین روزا میون یک ‌در و دیوار شده زخمی یه سینه با نوک مسمار لب تشنه‌ غریبِ عالمینم من دم آخر فقط یاد حسینم من *میگه آبُ که برد تادهانش…حضرت این دندوناش چنان‌ میخورد به این ظرف آب…آب میریخت رو لباسایِ حضرت…هرجوری تونست بخوره قطره ای،ذره ای، بیشتر آبُ خورد ریخت رو لباسش* لب تشنه غریب عالمینم من دم آخرفقط یاد حسینم من حسین جانم به هرسختی مرا آخرکفن کردی تو‌هم‌ گریه برای پیرُهن‌کردی حسین‌جانم دم مغرب سرش بر نیزها بردن همه زنها به هرکوچه‌ کتک خوردن حسین… @rozehdaftari
روضه دفتری امام حسین ع دوتا داغه که سرامد همه داغ هاست ، یکی داغه جوانه که قلب پدر و مادر رو میشکنه ، هیچ پدر و مادری طاقت نداره داغ اولاد ببینه یکی داغه برادره که کمر خواهر و میشکنه ، اخه خواهرا علاقه خاصی به برادر دارن حالا که دلت شکست ، دلتو ببرم کربلا راوی میگه : عالمی در عالم خواب ، جمال دل ارای اقا اباعبدلله رو میبینه ، میبینه تمام بدن اقا زخمیه ، سوال میکنه اقا مرحم این زخما چیه ، بگید تا ما برآن مرحم بزاریم اقا اباعبدلله فرمودن ؛ مرحم زخمای من اشک شیعیان من است مجلسی گرفتن مثل مجلس امروز ، مصیبت نامه کربلا خوانده شد؛ همه برا غریبی اقا اشک ریختن ، یه چند شب بعد دوباره جمال دل ارای اقا ابا عبدلله رو در خواب میبینن ، میبینن تمام زخمای بدن اقا خوب شده الی دوجای بدن اقا سوال میکنن یا ابا عبدلله ، بگید مرحم این دو زخم چیه تا ما بر آن مرحم بزاریم ، اقا جواب میدن ، این دو زخم من تا قیام قیامت مرحم نداره ، گفتن اقا جان ، لااقل به ما بگو اثر این زخما از چیه اقا جواب دادن : زخمی که بر قلبم دارم از داغ جوانم علی اکبره گریز روضه (ای جوون دارا ، کدوم پدر و مادری طاقت داره داغ جوون ببینه ، پدرو مادر خودشون رو پیر میکنن به عشق اولاد ، افسوس خیلی چیزا رو به دلشون میزارن تا اولادشون کمبودی نداشته باشن الهی به حق علی اکبر امام حسین ع ، مشکلات از زندگی جوونامون برداره خدا سوال کردن اقا جان اثر زخم دیگه شما از چیه اقا جواب دادن : زخمی که بر کمر دارم از داغ برادر جوانم ابالفضله گریز روضه (ای خواهرا ، ای تویی که علاقه خاصی به داداش داری کدوم خواهره بگه من داداشمو دوست ندارم ، خواهرا علاقه خاصی به داداش دارن ، داداش خیلی شیرینه واسه خواهر ، الهی گردن کج هیچ برادری رو خواهر نبینه ، حتی اون برادری که سالیان سال در خونتو نمیرنه ، حتی اون برادری که تو رو میبینه و جواب سلامتو نمیده ، داغش رو دل خواهر نمونه اخه دل بعضی از داداشا خیلی سرده ، اما دل خواهر همیشه پیش داداشه تو یه روز داغ شش برادر رو دل زینب گذاشتن صدای ضعیف یا ادرک اخا میاد ، حضرت زینب صدازد داداش : حسینم عزیز خواهر : برو داداش ابالفضلمو برام بیار ، من خواهرم طاقت داغ برادر ندارم حضرت زینب کنار خیمه ایستاده ، دل تو دل زینب نیست ، الان داداش حسینش بر میگرده ، داداش ابالفضلو براش میاره یه وقت دید حسین داره میاد ولی به جای ابالفضل دستاشو به کمر گرفته راه میره داداش پس داداش ابالفضلم کو اقا امام حسین صدا زد خواهرم کمرم از داغ برادرم شکست هر کاری کردم بدن ابالفضلو به خیمه بیارم ، اینقدر بدن ابالفضل پاره پاره بود نتونستم به خیمه بیارم @rozehdaftari
امام برهه ی تزویرهای بسیاری به‌وقت‌رفتن‌مسجد،زره‌به تن داری كریم شهر مدینه غریب افتادم به جان مادرت آقا،برس به فریادم خدا انشاالله برا هیچکی پیش نیاره، انشاالله هیچ وقت جلو چشمت... بزار اینجوری بگم.. وای مادرم.. دیگه از امروز به بعد عادت کن به این کلمه و ذکر...وای مادرم... خبر دادن به پیغمبر: یا رسول الله وحشی اومده مسلمان بشه؛ وحشی یکی از کفاره، قاتل حمزه سیدالشهدا است، حضرت فرمود: دین ما دین رحمت، هر کی می خواد به اسلام ملحق بشه ما سد نداریم، می تونه بیاد شهادتین بگه؛ بعد دیدن حضرت مکث کرد، فرمود: ولی بگید جلو چشم من نیاد، پرسیدند: یا رسوالله چرا نیاد؟ آخه وقتی می بینمش یاد بدن پاره پاره عموم می افتم، اون قاتل عمو جانم، من برا اون آقایی بمیرم که هی تو کوچه ها را می رفت.... 🔳اللهی بشکند دست مقیره 🔳که بین کوچه ها بی مادرم کرد امروز نشست کنار جنازه داداشش حسین یک طرف، عباس یک طرف،  هفتاد چوبه تیر به بدن امام مجتبی و به تابوت زدند.. تا قبل از شهادت بی بی تابوت عرب دیواره نداشته، اما مادرش یه رسمی گذاشت نمی دونم شاید به فکر حسنش بود، گفت: علی یه تابوتی بساز که حجم بدنم معلوم نباشه، خدا کنه تابوت حسنش هم دیواره داشته باشه، اگه دیواره داشته باشه شدت تیرها رو میگیره، اگه دیواره نداشته باشه این تیرها کفن پاره میکنه، بدن سوراخ کرد.. ابی عبدالله تیرها رو بیرون کشید، صدا زد دیگه لباس نو نمی پوشم، دیگه محاسنم خضاب نمی کنم، غارت زده منم... ابی عبدالله امروز از بدن برادرش تیر بیرون کشید.. این بار آخر حسین نبود که از یه بدن تیر می کشه.. کربلا یه تیر از گلوی علی اصغر، اومد کنار علقمه یه تیر از چشم عباس، اما این دو تا تیر یه طرف، چرا؟ این دو تا تیر از همون موضعی که زدند ابی عبدالله کشید بیرون، اما یه تیر سه شعبه خورد وسط قلب حسین هر کاری کرد تیر از مقابل در بیاره، خم شد...حسین.. @rozehdaftari
السلام علیک یا اباعبدالله هشتاد و چهار زن و بچه رو به طناب بسته بودن زیارت ناحیه مقدسه رو ببین خود امام داره روضه میخونه” عرضه داشت: و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید”حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید؛ دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب، با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) “أیدیهِم مَغلولَةٌ إلَی الأَعناقِ” دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله”یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات”مثل برده ها ازین شهر به اون شهر می بردن. حسین…برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن… هرمنزل و روستا که بردند پای سر تو شراب خوردند حسین… حالا که حال خوبی داری بزرگان به ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه در محضر آقا دارم این روضه رو می خونم اما اگه ۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن، مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴ تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه، لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه” اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت. رسید تو مجلس ابن زیاد، الله اکبر، خدا رحمت کنه، بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس”همه مون می میریم” محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه، روضه خوان، روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن، مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان! چی گفت مگه؟! گفت: “و دَخَلَتْ زَینَبُ عَلَی ابنِ زِیادٍ” همین!و متن روضه اسارت حضرت زینب در شام بي تو قفس با آسمان فرقي ندارد بود و نبود اين جهان فرقي ندارد وقتي نباشي اين و آن فرقي ندارد ديگر بهارم با خزان فرقي ندارد ديگر چه فرقي ميكند قحطي آب است دريا بدون تو براي من سراب است تو قول دادي آشناي هم بمانيم شانه به شانه پا به پاي هم بمانيم تا دست در دست ،عصاي هم بمانيم تا آخرين لحظه براي هم بمانيم از روي تل ديدم سوي گودال رفتي آنقدر دست و پا زدي از حال رفتي خواهر بميرد كه دگر ياري نداري تنها شدي و هيچ غمخواري نداري دور و برت حتي عزاداري نداري – خواهر اسارت ميرود ، كاري نداري جان برادر صبر هم اندازه دارد زينب براي چند غم اندازه دارد روضه ایام اسارت حضرت زینب درخواست کردن از خدا رو باید یاد بگیری تبلیغ درخواست کردن از خدا رو باید یاد بگیری فرم ثبت نام yn-ad من بلای عشق تو بر جان خریدم ای حسین آمدم تا کربلا اما خمیدم ای حسین ماجرای این سفر را ای برادر جان بخوان از سیاهی تن و موی سفیدم ای حسین آن وداع آخرت هرگز نرفت از خاطرم از کنارم رفتی از تو دل بریدم ای حسین داغ هجده یوسف بی سر به دل دارم ولی غیر زیبایی که من چیزی ندیدم ای حسین کوفه قصدش بود تا خوارم کند اما اخا تو ز نی دیدی شهامت آفریدم ای حسین خاطرات شام آتش می زند بر جان و دل ناسزاها بود که ، آنجا شنیدم ای حسین مجلس نا محرمان ، شد خاک عالم بر سرم تا که در طشت طلا راس تو دیدم ای حسین تو به روی من نیاور ، چون خجالت می کشم بی رقیه تا مزار تو رسیدم ای حسین بهترین کامپوزیت و یا لمینیت رو میخوای تجربه کنی اونم به صورت اقساط؟ تبلیغ بهترین کامپوزیت و یا لمینیت رو میخوای تجربه کنی اونم به صورت اقساط؟ تماس و مشاوره yn-ad متن روضه سوزناک اسارت حضرت زینب در مسیر کوفه و شام خمیده ارتفاع کوهساری وزیده باد سرد سوگواری شکسته قامت پر بار طوبی رسیده موسم پر برگ و باری گرفته مرگ چشم حیدری را نشسته خاک روی ذوالفقاری به روی عرش روی اسم اعظم به زیر فرش جسم ذات باری زمین و آسمان صورت به صورت عرق ریزان ز فرط شرمساری به روی شانه زخم تازیانه به دل از عشق امّا زخم کاری درون مشک ها از اشک لبریز کویر سینه ها بی آبیاری نشان هر قدم در این حکایت ضریح کوچکی در هوشیاری تمام نیزه ها رحلند این جا میان این همه یک نیزه قاری به روی نیزه شد وحی مکرر مگر جبریل هم این جاست؟ آری تلاوت می کند چه؟ سوره ی کهف برای مردم بی بند و باری وضو باید بگیرم گر چه این جا به غیر از گریه نبوَد آب جاری کسی از چشم خشک خویش پرسید ببین لب تشنه هستم، آب داری؟ نشسته روبروی هم در این بین دلِ خون من و ابر بهاری دوباره روضه ی تلخ اسارت زینب مرور متنِ كتاب شرافت زینب وجود معجری از نور؛ پرده درپرده دلیل محكم حكم قداست زینب مسیر دین خدا را نشان مان داده چراغ روشنِ برج هدایت زینب
السلام علیک یا اباعبدالله هشتاد و چهار زن و بچه رو به طناب بسته بودن زیارت ناحیه مقدسه رو ببین خود امام داره روضه میخونه” عرضه داشت: و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید”حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید؛ دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب، با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) “أیدیهِم مَغلولَةٌ إلَی الأَعناقِ” دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله”یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات”مثل برده ها ازین شهر به اون شهر می بردن. حسین…برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن… هرمنزل و روستا که بردند پای سر تو شراب خوردند حسین… حالا که حال خوبی داری بزرگان به ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه در محضر آقا دارم این روضه رو می خونم اما اگه ۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن، مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴ تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه، لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه” اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت. رسید تو مجلس ابن زیاد، الله اکبر، خدا رحمت کنه، بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس”همه مون می میریم” محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه، روضه خوان، روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن، مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان! چی گفت مگه؟! گفت: “و دَخَلَتْ زَینَبُ عَلَی ابنِ زِیادٍ” همین! آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند، ایشون می فرمود تا غروب همه داشتیم گریه می کردیم، ما که نمی فهمیم! یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه، بلکه شب خود ربابه، باب الحوائجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی به ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه”ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمی کرد” تا گفت “هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب” ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن “فرقت زینب و بکت” زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب به خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ به سینه چسباند،هی صدا میزد، فوالله ما نسیتُ حسینا … حسین ….. @rozehdaftari
4_5829913041935796495.mp3
3.29M
🔵 🔺چند صبح جمعه به انتظار او نخوابیده ای؟ @rozehdaftari
دعای ندبه(مأوا)maevaa_ir@ 2(1).mp3
6.53M
✨️أَیْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِیرَهُ ؟ ✨️ کجایند ستارگان درخشان!؟🌱 🌸 @rozehdaftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نذر بی بی سه شنبه از خرافات است معاون فرهنگی اداره کل تبلیغات اسلامی استان کرمانشاه، گفت: نذر بی بی سه شنبه از خرافات است. حجت الاسلام سعید مهدوی امین در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه کرمانشاه، با اشاره به تعریف خرافات و علل پیدایش آنها، اظهار داشت: خرافات جمع خرافه، به معنی عادات و عقایدی است که بر خلاف عقل، منطق و علم بوده و با موازین شریعت سازگار نباشد، از جمله علل پیدایش خرافات جهل و نادانی، تلقین، تبلیغات، تقلید کورکورانه، ضعف معیشتی، ضعف عدالت اجتماعی و تمایل بشر به افسانه و اسطوره سازی می باشد. وی با اشاره به خرافه و بدعت بودن نذر بی بی سه شنبه، گفت: بر اساس فتوای صریح آیت اله مکارم شیرازی در پاسخ به استفتایی با موضوع «بی بی سه شنبه، بی بی حور و بی بی نور!». بیان داشته اند که؛ «اینها خرافات است و عمل به آن خلاف شرع است، مردم را با زبان خوب مطلع کنید تا این کارها را نکنند». مهدوی امین همچنین با اشاره به آثار شهید مطهری(ره) در باب خرافات و بدعت در اسلام، گفت: شهید مطهری در آثار خود در این باره، آورده است که؛ «خیلی چیزها هست که بدعت است و در میان مردم مخصوصا خانمها از این بدعتها هست، مثل آش باودردا، آش بی بی سه شنبه، سفره حضرت ابوالفضل، ما چنین چیزهایی در اسلام نداریم. یک مطلب هست: یک کار خیری بکنید، مثلا فقرا را طعام کنید، ثواب دارد، بعد ثوابش را نثار حضرت رسول کنید، نثار حضرت امیر کنید، نثار حضرت زهرا کنید، نثار حضرت امام حسن، امام حسین، هر یک ازائمه، یا نثار حضرت ابوالفضل کنید. اگر نثار یکی از اموات خودتان بکنید، مانعی ندارد.اگر شما سفره ای در منزلتان تشکیل بدهید به شرط آنکه آداب و تشریفات زنانه اش را که من نمی دانم چی هست و اگر کسی خیال بکند جزء آداب اسلامی است باز بدعت میشود، حذف کنید، اگر اطعام مسلمان باشد، بالخصوص اطعام فقرا و ثوابش هدیه به حضرت ابوالفضل باشد، مانعی ندارد اما اگر کارهایی با آداب و تشریفاتی انجام شود و خیال کنید این هم از اسلام است این بدعت و حرام است». وی خاطرنشان کرد: خرافات و اوهام مانعی برای رشد خرد و اندیشه انسان ها به حساب می آیند و باعث دوری از مسیر سعادت و کمال می شوند. مهدوی امین با اشاره به آیات قرآنی در این خصوص تصریح کرد: « و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم؛ (اعراف، 157): «و از دوش آنان قید و بندهایی را که بر ایشان بوده است بر می دارم». مقصود قرآن از غل و زنجیری که در دوران طلوع اسلام به دست و پای عرب جاهلیت بود، غل و زنجیر آهنی نیست، بلکه مقصود همان کفر و شرک و اوهام و خرافاتی است که فکر و عقل آنها را احاطه کرده و آنان را از رشد و بالندگی باز می داشت، چرا که قید و بند اوهام و خرافات به مراتب زیان بخش تر از غل و زنجیر آهنین است، زیرا زنجیرهای آهنین پس از گذشت مدتی از دست و پا برداشته می شود و فرد زندانی با فکر سالم و منزه از خرافات گام در زندگی می گذارد، اما سلسله هایی از اوهام و اباطیل، بسان رشته های سردرگم به عقل و شعور و ادراک انسان پیچیده می شود چه بسا تا دم مرگ با انسان همراه می باشد و او را از هرگونه تلاش، حتی برای باز کردن این قید و بند باز می دارد. انسان با فکر و سالم در پرتو عقل و خرد می تواند هر گونه قید و بند آهنین را در هم شکند، ولی فعالیت و تلاش انسان بدون فکر سالم و دور از هر گونه وهم و خیال، نقشی بر آب و عاری از فایده می شود به همین جهت قرآن مجید انسان را به پیروزی از عقل و دانش و برهان دعوت می نماید و از  اوهام و خرافات و عقاید بی اصل و اساس بر حذر می دارد. وی ادامه داد: خداوند سبحان درباره کسانی که از عادات و خرافات باطل نیاکانشان پیروی می کردند و به سخنان پیامبر توجه نمی کردند، می فرماید: «صم بکم عمی فهم لا یعقلون» (بقره، 171)؛ «کر و لال و نابینا هستند از این رو چیزی نمی فهمند». در آیات 15 تا 22 سوره زخرف نیز درباره برخی افراد پیرو خرافات و اباطیل می فرماید: «مالهم بذ لک من علم ان هم الا یخرصون»؛ « آنان به این دعوی دانشی ندارند و جز حدس نمی زنند». وی همچنین افزود: در سیره پیامبر (ص) و ائمه (ع) نیز آمده است که: یکی از کارهای انبیای الهی مبارزه با خرافات و عقاید باطل بوده است که پیامبران الهی خصوصا پیامبر اعظم (ص) و پس از ایشان ائمه اطهار از طرق مختلفی به مبارزه با آن می پرداختند از آن جمله: دور کردن مردم از تقلیدهای کورکورانه و سفارش آنان به پیروزی از عقل و علم و برهان، تقویت علم و دانش در میان مردم، بالا بردن سطح آگاهی و آشنا نمودن آنان با واقعیت ها، جایگزین کردن عقاید و اخلاق صحیح به جای خرافات و عقاید باطل، بازگو نمودن آثار و نتایج منفی خرافه ها. معاون فرهنگی اداره کل تبلیغات اسلامی استان کرمانشاه، گفت: در کلام مقام معظم رهبری نیز در این خصوص آمده است که: «در مبارزه با خرافات شجاع باشید، البته خرافه چیست؟ خود این مهم است بعض
ی ها هستند که حقایق دینی را هم به عنوان خرافه انکار می کنند. ما کاری به آنها نداریم. آنچه که با کتاب و سنت متقن و معتبر ثابت شده از دین است، چه حالا عقول بپسندند یا نپسندند. از این حمایت و دفاع کنید آنچه که به دلیل معتبر ثابت نشده است و با مبانی و اصول دینی معارضه ندارد درباره آن ساکت بمانید، آنچه که با یکی از اصول دینی معارضه دارد و مدرک معتبری ندارد، ردش کنید. این می شود خرافه و معیار خرافه این است. امروز مدعیان ارتباط با امام زمان (عج) و ارتباط با غیب، به شکلهای مختلف، در جامعه کار می کنند. البته همه اینها نشانه این است که گرایش به دین، یک عنصر اصلی در زندگی مردم است، مردم به مسائل دینی علاقه دارند که آدم خرافه ساز می رود خرافه درست می کند چون آن کالای اصلی در اختیارش نیست، کالای تقلبی را به میدان می آورد تا اینکه مردم را جذب کند، این نشانه گرایش مردم به دین است اما خوب این خطرناک است در مقابله با خرافات و آن چیزهایی که از دین نیست شجاع باشید و بگویید. ملاحظه اینکه حالا ممکن است کسی بدش بیاید یا ممکن است چه بکند، نکنید که غالبا در مواردی انسان متاسفانه می بیند که این مراعاتها هست.» مهدوی امین با اشاره به اهداف ترویج خرافه، گفت: بسیاری از ستمگران تاریخ برای تحکیم قدرتشان، از طریق ترویج خرافات بین مردم، اهداف خود را دنبال می کردند، آنها می دانستند تسلط بر مردمی که به جای عقل، دنباله روی اوهام هستند آسانتر است. اما پیامبر اعظم (ص) با هدایت مردم، آنها را به سلاح ایمان و عقل منطق تجهیز کرد تا خرافات را از معنویت و اوهام را از واقعیات باز شناسند. دین اسلام غل و زنجیرهای خرافات و موهامات را از دست و پای اندیشه و عقل مردم بر داشت. وی در پایان گفت: برای شناخت ارزشها از ضد ارزشها و یافتن مرز بین واقعیت و خرافه، لازم است سطح علم و آگاهی خویش را افزایش دهیم این امر به شناخت نسبت به مسائل و دستورهای دینی حاصل می شود. مهم ترین عامل شناخت، کسب معرفت و ایمان به خدا و پیروی از قرآن و روایات است. @rozehdaftari
روضۂ دفتری دفن شهدای کربلا،روضۂ سه روزه امام حسین(ع)😭😭😭 👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️ 👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻 «السلام علیکَ یا اباعبدالله السلام علیکَ یا مظلوم کربلا» سلام ما به تو ای سومین امام،حسین که درحضورِتومهدی کند سلام،حسین ◾امشب امام زمان هم سلام میده به بدن های بی سرِ بر روی خاک، جگرها بسوزه برا سربریده حسین سه روز وسه شب بدن روی زمین گرم کربلا بود ،نیمه های شب مردهای طایفه ی بنی اسد جرأت نکردن بیان زنها آنها را به غیرت انداختن وآمدن برای دفن شهداشون ولی بدنها قطعه قطعه شده قابل شناسایی نبود دیدن مردِ بزرگواری از دور میاد ایخدا از کجا میاد کی هستی؟ فرمود: اومدم برا دفن شهدا کمکتون کنم، آخه من تک تکِ این بدنها رو میشناسم، آی قربون دردای دلت امامِ سجاد، دیدن بنی اسد اومدن دور او حلقه زدن آقا همه ی شهدا رو دفن کردیم ولی یه بدنِ قطعه قطعه شده به روی زمین مونده که توان دفن اون بدن رو نداریم😭😭😭آقا ناله ای زد فرمود: امام باید امام رو دفن کنه، اومد کنار بدن بی سر نشست طایفه ی بنی اسد می بینن این مردِ ناشناس مثل ابر بهاری گریه میکنه ، هی میگه ای بقربون سرِ بریدت بابا ،ای بقربون بدنِ قطعه قطعه شده ات، به طایفه ی بنی اسد گفت: بوریایی فراهم کنید، بوریا فراهم کردن و قبر آماده شد، با دو دست نازنینش بدنِ حسینِ زهرا رو روی بوریا گذاشت بدن رو درون قبر گذاشت، طایفه ی بنی اسد با تعجب دیدن قبل از اینکه خاک بر بدن بریزد در آن تاریکی شب لابه لای خاکهای بیابانِ کربلا به دنبالِ چیزی می گردد، خدایا نفهمیدم این مرد کیه ؟ خدایا به دنبال چی میگرده؟ دیدن خم شد ناگهان چیزی رو از لابه لای خاکها برداشت هی نگاش میکنه هی بر چشماش میماله هی بوسه میزنه نگاه کردن(شما هم با دیده ی دلتون نگاه کنید)خوب نگاه کردن دیدن انگشت بریده ی حسینه😭😭😭ای واااای حسیییین، شهید حسین، مظلوم حسین، حالا حاجتها رو مدِّ نظر بگیرید،حالا وقتشه دعا کنی دیدن درون قبر شد ولی از قبر بیرون نمیاد، ای وای نکنه این مرد کنارِ قبرجان داده ، اومدن کنار قبر نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشته رو رگهای بریده ی گلوی حسین😭😭😭 همه بگید مظلوم حسییین شهید حسییین علی لعنة الله علی القوم الظالمین @rozehdaftari
" روضه حبیب ابن مظاهر پيرغلام اباعبدالله عليه السلام ” اين پيرمردي كه در انديشه جوان است جسم بنهاده و يك پارچه جان است حبيب عاشق امام حسين بود. روز عاشورا موقعي كه امام به نماز ايستاد، يك آدم بي دين و كور از نظر قلبي، يك آدم جامد از نظر عقيدتي، كسي كه نمي تواند نور امام را تحمل كند، جلو آمد، صدا زد: حسين، نماز نخوان، نماز تو قبول نيست. نماز تو پذيرفته نيست. عجب! نماز حسين پذيرفته نيست! حسين مصباح الهدي است، سفينةالنجاة است؛ حسين تجسم دين است. حسين خودش نماز مجسم است. نماز ما، به او دعوت داده مي شود. نماز او قبول نيست؟! حبيب بن مظاهر از اين جمله خيلي ناراحت شد. شمشير را برداشت تا جلوي او را بگيرد. لذا ظهر عاشورا وقت نماز به شهادت رسيد. حالا امروز با اين پيرمرد و پير غلام اباعبدالله هم ناله بشويم. خدا قسمت كند، وقتي وارد حرم امام حسين مي شوي سمت چپ مي گويند قبر حبيب است. أنا حبيب و أبي مظهّر فارس هيجاء و حرب تسعر و انتم عند العديد اكثر و نحن اعلي حجّة و اظهر وانتم عند الوفاء أعذر و نحن اوفي اوفي منكم و اصبر حقا و أنمي منكم و اعذر(1) گفت: هر كه مرا نمي شناسد، بشناسد: من حبيبم. من پير غلام حسينم. من يك عمر در خانه ي اين خاندان قدم زدم. امام حسين بچه بود، حبيب پشت سرش مي رفت كه به او نگاه كند. من از كودكي عاشقت بوده ام قبولم نما گرچه آلوده ام زماني هم كه به شهادت رسيد امام حسين بالاي سرش آمد و فرمود: حبيب، خدا جزاي خير به تو بدهد. تو در يك شب قرآن را ختم مي كردي.(2) تو آدم خوبي بودي. حبيب آن قدر براي دشمن اهميت دارد كه براي بردن سر حبيب به كوفه با هم اختلاف داشتند. يكي مي گفت: من بايد ببرم، و ديگري تلاش مي كرد او ببرد. ساعدالله قلبك يا اباعيدالله. يا بقيةالله، آن كسي كه حامل سر بود، مي گويد: دروازه ي شام نشسته بودم، يك جوان خيره، خيره به اين سر نگاه مي كند. جوان چيه كه اين قدر به اين سر نگاه مي كني ؟ هذا رأس ابي؛ اين سر بابام حبيب است. من فرزند حبيبم. هر چه التماس كرد سر را به او ندادند. پسر حبيب هر چه التماس كرد سر پدرش را به او ندادند. عاشقان حسين، خرابه ي شام نازدانه ي اباعبدالله سر بابا را خواست، سر را آوردند، دادند. رقيه دست هاي كوچكش را آورد، سر را برداشت: « يا ابتاه من ذالّذي أيتمني علي صغر سنّي»؛ بابا، چه كسي من را در كودكي يتيم كرد؟ بابا، چرا پيشاني ات شكسته؟! بابا چرا محاسنت خون آلود است؟! بابا، كاش چشمانم كور بود، سر بريده ات را نمي ديدم؛ « ليتني كنت و لم ار رأسك هكذا».(3) پي نوشت: 1- بحارالانوار، ج45، ص26. 2- سوگنامه آل محمد، ص263و264؛ در كربلا چه گذشت، ص246و247. 3- سوگنامه آل محمد، ص491. منبع: روضه هاي استاد رفيعي، ص167.”" @rozehdaftari