💖💫💖💫💖💫💖💫💖
💖💫💖💫💖💫💖💫
💖💫💖💫💖💫💖
💖💫💖💫💖💫
💖💫💖💫💖
💖💫💖💫
💖💫💖
💖💫
💖
#باعشقتوبرمیخیزم
قسمت#ششم
قبل از اینکه مامور حرفی بزنه، پسر جوانی که تا حالا ساکت پشت سر حاج عباس ایستاده بود، جلو آمد و معترض رو به حاج عباس کرد
_آقا جون! بزار آقا محسن کارش را بکنه
پیرمرد سمت پسرش چرخید
_ امیرحسین بابا ! مگه نمی بینی حالش رو؟
اما پسر جوان که اخم غلیظی وسط ابروهای کشیده و سیاهش انداخته بود، مجال حرف زدن به پدرش نداد.
با دست اشاره ای به من کرد و در حالی که سعی میکرد عصبانیتش رو کنترل کنه گفت
_ اینا بازیشونه آقاجون، چرا داری خام این ننه من غریبم بازی هاش میشی؟ اینکه الان بی زبون افتاده اینجا و داره مظلوم بازی در میاره و آبغوره میگیره، همونیه که چند دقیقه پیش فریاد می زد و کل محل رو روی سرش گذاشته بود و به بساط روضه امام حسین هم رحم نکرد
حاج عباس که سعی می کرد پسرش رو قانع کنه کلافه سری تکون داد
_ میدونم بابا جون میدونم. ولی میگم الان...
باز حرفش نیمه کاره موند و این بار ماموری که محسن صداش میزدند، بازوش رو گرفت و برخلاف چند لحظه قبل، آرام و متین رو به حاج عباس کرد
_ حاجی! اطاعت امر شما که بر ما واجبه ولی من از شما تعجب میکنم... شما دیگه چرا می خوای ملاحظه ی این قماش رو بکنید؟ مگه بار اوله که این اتفاق برای حسینیه میوفته؟
اون دفعه رو یادتون رفته حاجی؟ یادتون نیست با چه آدم های کثیفی طرف بودیم؟ این هم یکی مثل همون ها.
پس اجازه بدید من کارم را بکنم
حاج عباس که انگار دیگه خلع سلاح شده بود با درموندگی دوباره نگاهش رو به چشم های پر آب و صورت خیس من داد.
چند لحظه در سکوت فقط به هم نگاه کردیم و صدای مأمور، سکوت بینمون را شکست.
دستی پشت کمر حاج عباس گذاشت و با همون متانت پرسید
_ حاجی اجازه میدید؟
پیر مرد نگاهش را از من گرفت و به مامور داد
_ باشه آقا محسن شما صاحب اختیاری... ولی حداقل یه کم صبر کن.. اینکه با این وضع نمی تونه فرار کنه.. می بینی که ترسیده. چند دقیقه بریم بیرون تنهاش بزاریم بلکه حالش بهتر بشه حداقل بتونه حرف بزنه
مامور چند لحظه سکوت کرد و انگار توی رودربایستی با حاج عباس نتونست مخالفتی بکنه.
بالاخره با اکراه قبول کرد و سری به تایید حرف حاجی تکون داد.
حاج عباس کمی خیالش راحت شده بود.
نگاهی به دختر جوان همراهش که ساکت گوشه ی اتاق ایستاده بود، انداخت
_ نرگس بابا ، یکم از اون آبمیوه که آوردم بده این دختر بخوره رنگ به روش نمونده
👈لینک گروه نقد با حضور #نویسندههای کانال👉
https://eitaa.com/joinchat/2272854146Cadec7ca8ed
⛔️کپی برداری پیگرد قانونی والهی دارد⛔️
🖋نویسنده:#ققنوس(ن.ق)
💖💫@rozhay_eltehb 💫💖
💖💫💖
💖💫💖💫
💖💫💖💫💖
💖💫💖💫💖💫
💖💫💖💫💖💫💖
💖💫💖💫💖💫💖💫
💖💫💖💫💖💫💖💫💖