eitaa logo
روزهای التهاب🌱
8هزار دنبال‌کننده
510 عکس
119 ویدیو
4 فایل
🍀هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي🍀 تنها کانال تخصصی رمانهای بانو ققنوس (ن.ق) #کپی_رمانهای_این_کانال_ممنوعععععععع_است و نویسنده این کانال رضایت ندارد. کانال دوم ما👈https://eitaa.com/eltehab2 @sha124 ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
💖💫💖💫💖💫💖💫💖 💖💫💖💫💖💫💖💫 💖💫💖💫💖💫💖 💖💫💖💫💖💫 💖💫💖💫💖 💖💫💖💫 💖💫💖 💖💫 💖 قسمت کلافه و بی حوصله گفت -جان نیما بس کن ثمین، اینجوری با کنایه حرف نزن. تو نمیدونی من تو چه شرایطی بودم فکر می کنی فقط خوش گذروندم؟ نه خانم.‌ از همون روزی که شما تشریف بردی تو جمع خونوادت، خبرش به مامان و بابام رسیده بود و چند روز پشت سر هم من داشتم دعوا برگزار می کردم تو اصلا فهمیدی؟ هر روز گلایه، هر روز دعوا، هر روز اوقات تلخی. منم نیاز داشتم برای فرار از این فشار عصبی یه جایی برم که حتی شده چند دقیقه به این چیزا فکر نکنم. هر بار هم به تو گفتم سر درد و درس و اینا رو بهونه کردی و نیومدی. منم باید یه دلیلی واسه نیومدنت میاوردم که مدام سراغت رو نگیرن؟ گفتم موندی پیش خونوادت. -خونوادت از رفتن من ناراحت نشدند نیما خان، از نرفتن تو ناراحت شدند. چند وقته بهت میگم یه سر بهشون بزن قبول نمیکنی؟ -خیلی خب بابا،دوباره شروع نکن. اصلا حوصله ندارم. زنگ زدم ببینم میای بریم بیرون، بیام دنبالت؟ بلافاصله محکم و مصمم گفتم -نه اصلا حوصله ندارم، نمیام بدون هیچ اصراری، با همون کلافگی گفت -باشه هر جور راحتی، خداحافظ و بلافاصله تماس را قطع کرد . سعی کردم بی تفاوت باشم و گوشی را کمی اونطرف‌تر سُر دادم. - آفرین کار درست رو فقط خودت می کنی سر چرخوندم و مهسا رو توی چارچوب در دیدم. کلافه نگاهم رو ازش گرفتم، اصلا حوصله حرف زدن باهاش رو نداشتم. بدون اینکه برای ورود به اتاق اجازه بگیره وارد شد و روبروم نشست و نگاه سرزنش و توبیخگرش روی صورتم چرخید. - الان به نظر خودت داری شوهرت رو تنبیه می کنی؟ اینجوری همه چی درست میشه و بعدش دیگه شش دانگ حواسش دنبال توئه؟ پوزخندی زد و خودش جواب خودش را داد - عمراً، تو خیلی ساده ای دختر -میشه بلند شی بری، حوصله ندارم - به جهنم که حوصله نداری! الان دو روزه نشسته اینجا یواشکی گریه می کنی و حرص بخوری که چی؟ تو چرا نمیخوای قبول کنیم که مردها مثل هم هستند؟ چرا نمیخوای بفهمی هرچی بیشتر خودت رو ازش دور کنی اون بیشتر دور بر میداره؟ دیگه تحمل نداشتم هر دو دستم را دو طرف سرم گذاشتم و صدام را بالا بردم -وای مهسا دوباره شروع نکن ، نمیخوام چیزی بشنوم ،پاشو برو با حرص از جاش بلند شد و قبل از اینکه بره با عصبانیت گفت - اصلا هرچی سرت بیاد حقته، مثل کبک سرت رو کردی زیر برف و نمیفهمی اطرافت چه خبره، منم که می خوام بهت بگم کولی بازی در میاری. ولی ثمین خانم، این راهی که پیش گرفتی، تهش نابودی خودته! تو چرا نباید شب تولد شوهرت کنارش باشی؟ چرا نبودی که بفهمی اون شب اون همه آدم پول گذاشتن روی هم برای شوهرت سکه خریدن و بین این همه، فقط سمیرا خانم دلش خواسته متفاوت باشه و کادوی جدا برای شوهرت بیاره؟ اونم ساعتی به اون گرون‌قیمتی! نگاهش کردم و قبل از اینکه لب به اعتراض باز کنم پوز خندی زد - چیه؟بهت برخورد؟ تو غلط می کنی که بهت بربخوره! وقتی تو نباشی یکی دیگه جات رو پر میکنه اصلا هم مهم نیست خوشت بیاد یا نه ! از جام بلند شدم و با فاصله ی کمی روبروش ایستادم - خجالت بکش مهسا، نیما هرکاری هم که کرده باشه شوهرمه و دوست ندارم این مزخرفات را در موردش بشنوم. سمیرا هم خود شوهر داره و لازم نیست... نذاشت حرفم تموم بشه با خنده ای که پر از حرص بود گفت - آره تو بشین برای خودت خیالبافی کن. اولا اون شوهرش نبود و نامزدش بود ، بعد از اون آبرو ریزی که قبل از مسافرت درآورده نامزدی هم تموم شد. سمیرا خانمم مدتیه برای مردای دوروبرش تور پهن میکنه، حالا هم دور و بر این آقا مهندس شما را خلوت دیده هر غلطی دلش میخاد می کنه. ضمناً؛ شوهر تو همچین علیه السلام نیست که چشمش دنبال زن دیگه ای نره! اون وقتی زنش نباشه هر لحظه از حرف های مهسا عصبانیتم بیشتر میشد. چشم تو چشمش انداختن و پر حرص گفتم -میشه ساکت شی؟ -اگه با ساکت شدن من همه چیز درست میشه، باشه. ولی اینم بگم و برم، دیگه هر کاری دوست داری بکن. تو دو راه بیشتر نداری، یا اینکه مثل آدم حواست به شوهرت باشه و هر جا و هر جوری که اون دوست داره همراهش باشی، یا به همین راهت ادامه بده تا اونم کم کم تو دو کنار بزنه و بره دنبال دل خودش. اونوقت در بهترین حالت یه مهر طلاق میخوره تو شناسنامه ات بعدش هم همه میگن مقصر زنش بود که دل به دل شوهرش نداد. هیچکسی هم نمیگه چشم مرده هرز رفته و حرمت زنش رو نگه نداشته. خیلی دیر نیست که بشی یکی مثل مامان بدبخت من که هم از خیانت شوهرش بسوزه از حرف های مفت مردم. حرف هاش رو زد و بیرون رفت و چقدر بی رحمانه قلبم را به درد آورده بود. انگار تمام توانم را ازم گرفت. 👈لینک گروه نقد با حضور کانال👉 https://eitaa.com/joinchat/2272854146Cadec7ca8ed ⛔️کپی برداری پیگرد قانونی و‌الهی دارد⛔️ 🖋نویسنده:(ن.ق) 💖💫@