#هر_صبح_یک_آیه
#قرآن_کریم
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَإِذْ قَالَ مُوسَىَ لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّىَ أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا»
و به خاطر بیاور هنگامی را که موسی به دوست خود گفت: دست از جستوجو برنمیدارم تا به محل تلاقی دو دریا برسم؛ هر چند مدت طولانی به راه خود ادامه دهم!
#سوره_کهف آیه ۶۰
@Roznegaar
❇ #تفسیر_آیه
مفسران، در شأن نزول آیات بعدی، نقل کرده اند جمعى از قریش خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده از عالمى که موسى(علیه السلام) مأمور به پیروى از او شد، سؤال کردند، آیات فوق نازل شد.
اصولاً، سه ماجرا در این سوره (سوره کهف آمده) که هر سه از یک نظر هماهنگ است: ماجراى اصحاب کهف که قبل از این گفته شد، داستان موسى و خضر، و داستان ذو القرنین که بعد از این مى آید.
این هر سه ماجرا ما را از افق زندگى محدودمان یعنى آنچه به آن خو گرفته و عادت کرده ایم، بیرون مى برد و نشان مى دهد نه عالم محدود به آن است که ما مى بینیم، و نه چهره اصلى حوادث، همیشه آن است که ما در برخورد اول درمى یابیم.
داستان اصحاب کهف سخن از جوان مردانى مى گفت که براى حفظ ایمانشان پشت پا به همه چیز زدند و سرانجام آن چنان زندگى عجیبى پیدا کردند که براى همه مردم آموزنده شد و در ماجراى موسى و خضر، یا به تعبیر دیگر عالم و دانشمند زمانش، به صحنه شگفت انگیزى برخورد مى کنیم که نشان مى دهد حتى یک پیغمبر اولو العزم که آگاه ترین افراد به محیط خویش است، باز دامنه علم و دانشش در بعضى از جهات محدود است و به سراغ معلمى مى رود که به او درس بیاموزد، او هم درس هائى که هر یک از دیگرى عجیب تر است به او یاد مى دهد، و چه نکته هاى بسیار مهمى که در مجموعه این داستان نهفته شده است.
🌺🌺🌺
در این آیه، مى گوید: به خاطر بیاور هنگامى که موسى به دوست و همراه خود گفت: من دست از طلب برنمى دارم تا به مجمع البحرین برسم هر چند مدتى طولانى به راه خود ادامه دهم (وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ أَوْ أَمْضِیَ حُقُباً).
منظور از فَتاه در اینجا طبق گفته بسیارى از مفسران، و بسیارى از روایات، یوشع بن نون مرد رشید، شجاع و با ایمان بنى اسرائیل است و تعبیر به فتى (جوان) ممکن است به خاطر همین صفات برجسته و یا به خاطر خدمت به موسى(علیه السلام) و همراهى و همگامى با او بوده باشد.
مجمع البحرین به معنى محل پیوند دو دریا است، در این که اشاره به کدام دو دریا است، میان مفسران گفتگو است، و روى هم رفته، سه عقیده معروف در اینجا وجود دارد:
1 ـ منظور، محل اتصال خلیج عقبه با خلیج سوئز است.
مى دانیم دریاى سرخ در شمال، دو پیشرفتگى یکى به سوى شمال شرقى، و دیگرى به سوى شمال غربى دارد که اولى خلیج عقبه را تشکیل مى دهد، و دومى خلیج سوئز را و این دو خلیج در قسمت جنوبى به هم مى پیوندند، و به دریاى سرخ متصل میشوند.
2 ـ منظور، محل پیوند اقیانوس هند با دریاى سرخ است که در باب المندب به هم مى پیوندند.
3 ـ محل پیوستگى دریاى مدیترانه (که نام دیگرش دریاى روم و بحر ابیض است) با اقیانوس اطلس یعنى، همان محل تنگه جبل الطارق که نزدیک شهر طنجه است.
ولى تفسیر سوم، بسیار بعید به نظر مى رسد; زیرا فاصله میان محل زندگى موسى(علیه السلام) با جبل الطارق آن قدر زیاد است که از طریق عادى آن زمان رفتن موسى(علیه السلام) به آنجا شاید ماه ها طول مى کشید.
احتمال دوم، هر چند فاصله کمترى را دربرمى گیرد، ولى آن هم در حد خود زیاد است; زیرا از شام تا جنوب یمن فاصله نسبتاً زیادى وجود دارد.
اما احتمال اول که نزدیک ترین فاصله را به محل زندگى موسى(علیه السلام) دارد (از شام تا خلیج عقبه راه زیادى نیست) از همه تفاسیر نزدیکتر به نظر مى رسد; چرا که از آیات فوق، نیز اجمالا ًاستفاده مى شود، موسى(علیه السلام) راه زیادى را طى نکرده، هر چند آماده بود براى رسیدن به این مقصود، به همه جا سفر کند (دقت کنید).
در بعضى از روایات نیز اشاره اى به این معنى دیده مى شود.
کلمه حُقُب به معنى مدت طولانى است که بعضى آن را به ۸۰ سال تفسیر کرده اند و منظور موسى(علیه السلام) از ذکر این کلمه این بوده است که من دست از تلاش و کوشش خود براى پیدا کردن گم شده ام، برنخواهم داشت، هر چند سال ها به این سیر خود ادامه دهم.
از مجموع آنچه در بالا گفته شد، آشکارا پیدا است که موسى(علیه السلام) به سراغ گمشده مهمى مى رفت، و در به در دنبال آن مى گشت، عزم خود را جزم و تصمیم خویش را راسخ کرده بود که تا مقصود خود را پیدا نکند از پاى ننشیند.
گمشده اى که موسى(علیه السلام) مأمور یافتن آن بود، در سرنوشتش بسیار اثر داشت و فصل تازه اى در زندگانى او مى گشود.
آرى، او به دنبال مرد عالم و دانشمندى مى گشت که مى توانست حجاب ها و پرده هائى را از جلو چشمش کنار زند، حقایق تازه اى را به او نشان دهد، و درهاى علوم و دانش هائى را به رویش بگشاید.
و به زودى خواهیم دید که او براى پیدا کردن محل این عالم بزرگ، نشانه اى در دست داشت و به دنبال آن نشانه در حرکت بود.
#تفسیر_نمونه
ذیل آیه ۶۰ #سوره_کهف
@Roznegaar
❤️ مولانا :
آن را که منم خرقه عریان نشود هرگز
وان را که منم چاره بیچاره نخواهد شد
@Roznegaar
🔸 انسان بسیاری اوقات، لذّت را در فرار از واقعیت میبیند درحالیکه خودِ واقعیت مستکننده است
🔸 بزرگترین اثر تربیتی قرآن این است که انسان متوهّم و خیالپرداز را به عنصری «واقعبین» تبدیل کند
📌 #واقعبینی و #احساسات_معنوی
در قرآن؛
با نگاهی به تفسیر #سوره_محمد (ص) – ج2
🔘 قرآن به سراغ خلأهای روحی و نیازهای ما میرود و آنها را برطرف میکند
🔘 درد بشر این است که واقعبین نیست و اسیر نگاههای غلط است
🔘 مؤمن از اموری پیروی میکند که واقعیت دارد؛ کافر از اموری پیروی میکند که واقعیت ندارد
🔘 عشق به خدا، قرآن و اهلبیت(ع) نتیجۀ واقعبینی است
__
#علیرضاپناهیان
قرآن برخی روحیات را به انسان میدهد، بعضی گرایشها را در انسان تنظیم میکند و بعضی از گرایشهای پنهان فطری انسان را هم بیدار میکند. قرآن روی فکر و روح و گرایشهای انسان اثر میگذارد، به همین علت، قرآن یک تربیتکننده و یک مربّی واقعی است.
قرآن شخصیت فکری ما را میسازد، طرز نگاه کردن ما را درست میکند. قرآن حتی با حافظۀ ما هم کار دارد. قرآن کریم، ترسها و آرزوها، اشتیاقها را در ما تغییر میدهد. قرآن خیال ما را هم رهبری میکند.
همین که شما قرآن میخوانید بهطور دقیق سراغ خلأهای روحی و نیازهای شما میرود و آنها را برطرف میکند. صدنفر کنار رحل قرآن نشستیم و همۀمان یک آیه را میخوانیم، همان آیه با هر کدام از ما کاری متفاوت میکند و هر کدام از ما بهرۀ خودمان را میبریم. وقتی کلمات قرآن را میخوانید، صاحب این کلمات همین الآن زنده و مؤثر است. او بین شما و برداشتی که از آیات قرآن میکنید حضور دارد و آن را مدیریت میکند.
قرآن در وجود انسان دنبال اهداف تربیتی است، ولی ما به قرآن کریم راه نمیدهیم که ما را تربیت کند. باید به جایی برسیم که بیشتر از وابستگی طفل شیرخوار به مادرش، از هر جهت به قرآن وابسته شویم.
یکی از برجستهترین و بزرگترین آثاری که قرآن در انسان میگذارد این است که او را «واقعبین» کند. قرآن در مرتبۀ بعد میخواهد انسان را ترسان از خدا و عاشق خدا کند. رابطۀ عاشقانه و عاطفی با خدا، قرآن و اهلبیت(ع) هم نتیجۀ واقعبینی است.
رسالت همۀ دانشها این است که انسان را واقعبین کند. رسالت قرآن و دین هم همین است. دین از مقولۀ دانش است، قرآن چشم انسان را باز میکند. هدف قرآن این است که مردم واقعیت را ببینند.
آیات فراوانی در قرآن نشان میدهد درد بشر واقعبین نبودن است. ما اسیر نگاههای غلط هستیم؛ مثلاً نمیتوانیم تصور کنیم به زودی از این دنیا میرویم، در لحظۀ جان دادن میگوییم: انگار بیشتر از یک روز در این دنیا نبودیم.
آیات اول سوره محمّد(ص) انسان را به سمت واقعبینی میبرد. میفرماید: «الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» کسانی که کفر ورزیدند و مانع راه خدا شدند، خدا اثر اعمال آنها را از بین میبرد. واقعیت این است.
اینطور نیست که دشمنان دین بتوانند هر غلطی بکنند؛ خیلی وقتها خدا اجازه نمیدهد به ذهنشان خطور کند که باید چهکار کنند، خیلی وقتها خدا به ذهنشان میاندازد که یک کارِ خراب انجام بدهند. امام خمینی(ره) بر اساس آیات قرآن فرمود که «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند کند.»
حق یعنی واقعیت و معرفت به حق یعنی واقعبینی؛ باطل یعنی دروغ، خیالپردازی و امر غیرواقعی. کافر هرقدر هم ماهرانه کار کند خدا اثرش را از بین میبرد چون کافران از باطل تبعیت میکنند «ذلِکَ بِأَنَّ الَّذينَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ». مؤمنین حتی اگر خراب و ناشیانه کار کنند خدا کارشان را اصلاح میکند و به آن اثر میدهد، چون آنها به اندازۀ توان خودشان واقعیت را فهمیده و به سمت واقعیت حرکت کردهاند «وَ أَنَّ الَّذينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ»، هرقدر هم که نتوانند خدا برایشان جبران میکند.
آیا مؤمن بهخاطر عقیدهاش آدمِ خوبی است؟ نه؛ بهخاطر اینکه حقطلب، واقعبین و واقعگراست. کسی که کافر است، از اموری که واقعیت ندارد تبعیت میکند؛ معلوم است که زمین میخورد.
واقعبینی خیلی لذتبخش است، امّا مردم لذّت را در فرار از واقعیت میبینند. بسیاری از افراد بهخاطر فاصله گرفتن از واقعیت به دنبال مستی میروند. باید به آنها گفت: واقعیت که لذتبخشترین چیز است! چیزی که تو را اذیت کرده است باطل است. چرا خدا از عرقخوری بدش میآید؟ چون این کار بین انسان و واقعیت فاصله میاندازد درحالیکه خودِ واقعیت مستکننده است
🚩 فاطمیۀ تهران- ماه رمضان۱۴۰۲
👈🏻 متن کامل:
📎 panahian.ir/post/7775
@Roznegaar
#خانواده_کارآمد
با مادرهایی توانمند
🔸 #توانمندسازی_زنان با اینکه معانی اقتصادی و سیاسی را شامل میشود، اما اینجا درباره نیازهای خانواده به وجود #زنان_توانمند صحبت میکنیم.
🔸 برخلاف موضع ضعف که ناتوانی با خود میآورد و آسیبزاست، توانمندی با خود قدرت میآورد.
🔸 توانمندشدن #زنان یک فرایند است و زمان نیاز دارد.
@Roznegaar