eitaa logo
روزنگار
834 دنبال‌کننده
56.9هزار عکس
22.6هزار ویدیو
1.3هزار فایل
مجله روزنگار ، حاوی مطالب مفید در موضوعات مختلف مرتبط با حال و هوای روز و کاربردی است. قدمت چندین ساله این کانال آنرا به مرجعی قابل جستجو تبدیل کرده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
#زادروز_نویسنده دهم مرداد #محمود_دولت_آبادی «هیچ‌چیز برای انسان مطلوب‌تر از این نیست که سرانجام احساس کند دِین خود را ادا کرده است. آرزو می‌کنم به ادای این دِین بزرگ.» @Roznegaar
روزنگار
#زادروز_نویسنده دهم مرداد #محمود_دولت_آبادی «هیچ‌چیز برای انسان مطلوب‌تر از این نیست که سرانجام ا
دهم مرداد، اول آگوست نویسنده، نمایش نامه نویس و فیلم نامه نویس محمود دولت آبادی در دهم مرداد سال 1319 در روستای دولت آباد از توابع شهرستان سبزوار در یک خانواده روستایی چشم به جهان گشود. دولت آبادی تحصیلات ابتدایی خویش را در همین روستا گذراند، اما آغاز جنگ جهانی دوم و شرایط سخت زندگی باعث شد، تا دولت آبادی تحصیلاتش را نیمه کاره رها کند و به کارهایی مانند کار در کارخانه پنبه، پادویی، کفاشی، چوپانی و .... بپردازد. دولت آبادی در سال 1337 با هدف ورود به ارتش به آموزشگاه گورهبانی در مشهد رفت، خودش می گوید برای اولین بار در این دوران بود که، با آثار نویسندگان بزرگی همچون آنتوان چخوف و صادق هدایت آشنا شد. دولت آبادی که دوران کودکی و نوجوانی سختی داشت، بلافاصله پس از آشنا شدن با ادبیات احساس کرد، که مرهمی برای زخم های خویش پیدا کرده است، پس به شوق فراگیری بیشتر ادبیات، دولت آبادی در سال 1338 به تهران آمد و در تئاترپارس در لاله زار مشغول به کار شد. او در این دوران کارهای مختلفی از کنترل چی بلیط تا سوفلوری را انجام داد، او در کنار این کارها در کلاس های تئاتر آناهیتا نیز شرکت می کرد. دولت آبادی در سال 1341 اولین بارقه های نویسندگی را با نگارش اثر "ته شب "که یک داستان کوتاه بود، از خود نشان داد، که باعث شهرت او شد و زمینه آشنایش را با بزرگان ادبیات همانند احمد شاملو، جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی و.... را فراهم آورد. دولت آبادی در فاصله های سال های چهل و یک تا چهل و شش چندین داستان و نمایش نامه را نگاشت که اکثر آنها توسط وزارت خانه تئاتر خریداری شدند و توسط گروه های مختلف تئاتری بر روی صحنه اجرا شدند. او در سال 1348 نگارش معروفترین اثرش یعنی" کلیدر" را آغاز کرد، این اثر بلند ترین رمان، در زبان فارسی محسوب می‌شود که، شامل ده جلد و 2836 صفحه می باشد، دولت آبادی پانزده سال از عمرش را صرف نگارش این اثر کرده است، این رمان در سال 1357 منتشر شد. کلیدر دولت آبادی را به گرفتن جایزه نوبل ادبیات بسیار نزدیک کرد ، هر چند که کتاب این جایزه را نبرد، ولی با این وجود به اکثر زبان های دنیا ترجمه شده است. دولت آبادی در طول زندگی حرفه ایش برنده جوایزی، از جمله نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه، جایزه ادبی یان میخالسکی، جایزه ادبی هوشنگ گلشیری برای یک عمر فعالیت ادبی و..... بسیاری دیگر شده است. دولت آبادی علاوه بر نویسندگی به بازیگری، نوشتن فیلمنامه نیز پرداخته است و چندین اثر تلویزیونی و سینمایی بر اساس طرح های اولیه او ساخته شده اند. دولت آبادی نویسنده ای مستقل، آزاد اندیش و پایه گذار ادبیات بومی است، که در آثارش معمولا مردم ستمدیده را قربانی شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه نشان می دهد. برخی از ته شب، 1341 سفر، 1347 لایه های بیابانی، 1347 تنگنا، 1349 گاواربان، 1350 عقیل، عقیل 1351 کلیدر، 1357 جای خالی سلوچ، 1358 آهوی بخت من گزل، 1368 روزگار سپری شده مردم سالخورده، 1369 اتوبوس، 1372 سلوک، 1382 زوال کلنل، 1388 میم و آن دیگران، 1391 بنی آدم، 1394 متن از لیلا دلارستاقی @Roznegaar
#زندگی همچون بادكنكى است در دستان كودكان ... كه هميشه ترس از تركيدنِ آن لذت داشتن آن را از بين می برد. 👤 #محمود_دولت_آبادی @Roznegaar
#مهربان باش, اما از آدمهای #پرتوقع فاصله بگیر #مقیاست رابه هم می زنند و حرمت مهرت را می شکنند آنها حافظه ضعیفی دارند #خوبی ها را زود فراموش می کنند #محمود_دولت_آبادی @Roznegaar
#مهربان باش, اما از آدمهای #پر_توقع فاصله بگیر ! #مقیاست رابه هم می زنند و حرمت #مهرت را می شکنند آنها #حافظه ضعیفی دارند #خوبی ها را زود فراموش می کنند ! #محمود_دولت_آبادی @Roznegaar
یار غار در کتاب خاطراتش می نویسد: در سالهای توسط ، و افسران و درجه دارانشان در یک باشگاه داشتند. روزانه به هر کدام یک بسته به عنوان میدادند که هر بسته برای مصرف 5-6 نفر کافی بود. دو بطری و دو بسته خوب هم جیره آنها بود. آمریکایی ها با همین کنسروها، (ایرانیها آن زمان کنسرو ندیده بودند) و ایرانی را جلب می کردند. آنها به سرعت را به مرکز تبدیل کردند. کامیون های آمریکایی به مرکز شهر می آمدند و دخترها را جمع می کردند و به باشگاه می بردند. دخترهایی که به این اوضاع تمایل داشتند صف می کشیدند و می رفتند، مثل اینکه در صف اتوبوس هستند. امریکایی ها هرچند پول نداشتند با همین بسته ها دخترها را راضی می کردند. اما نکته عجیب آن که او می نویسد: یکی از کسانی که به آمریکایی ها سرویس می داد، بود. من با او صحبت کردم و گفتم که این کار صحیح نیست و عمل شما در شان فاحشه های کنار خیابان است. خاله خیلی رک و صریح گفت: خیر ! افرادی که در باشگاه هستند هم تیپ ما هستند و هیچ اشکالی ندارد! ( ،ج 1، ص 41 ) 🔰 این است حکایت ها و فاحشه های زن یا مرد ایرانی 🔰اگر پای زائر یا مسافر یا سیاهپوست و خصوصا در میان باشد، بعضی ورم می کند که وا غیرتا! وا ناموسا! وا ایرانا! اما اگر پای زن باره های فرنگی در میان باشد، و پارتی در و و.. باشد، و می شود: و کلاس و بین المللی و حتی سلبریتی های «چهل سال بدبخت» مان از تا هم در بزم شرکت می کنند و سرخوشند به سلامتی استعمار! این است . دنیای و ، مملو از تناقض و استانداردهای پارادوکسیکال، شیفته هوس چرانی و البته غر و نق زدن و طلبکاری @Roznegaar
بگذر تابستان بگذر! حال من با تو خوب نمی شود پاییز حال مرا خوب میشناسد... #محمود_دولت_آبادی #دهم_مرداد ۱۳۱۹ ه.ش زادروز #پدر_رمان_ایران و نویسنده رمان #کلیدر @Roznegaar