روزنگار
#زادروز_نویسنده دهم مرداد #محمود_دولت_آبادی «هیچچیز برای انسان مطلوبتر از این نیست که سرانجام ا
#زادروز_نویسنده
دهم مرداد، اول آگوست
#محمود_دولت_آبادی
نویسنده، نمایش نامه نویس و فیلم نامه نویس
#زندگینامه
محمود دولت آبادی در دهم مرداد سال 1319 در روستای دولت آباد از توابع شهرستان سبزوار در یک خانواده روستایی چشم به جهان گشود.
دولت آبادی تحصیلات ابتدایی خویش را در همین روستا گذراند، اما آغاز جنگ جهانی دوم و شرایط سخت زندگی باعث شد، تا دولت آبادی تحصیلاتش را نیمه کاره رها کند و به کارهایی مانند کار در کارخانه پنبه، پادویی، کفاشی، چوپانی و .... بپردازد.
دولت آبادی در سال 1337 با هدف ورود به ارتش به آموزشگاه گورهبانی در مشهد رفت، خودش می گوید برای اولین بار در این دوران بود که، با آثار نویسندگان بزرگی همچون آنتوان چخوف و صادق هدایت آشنا شد.
دولت آبادی که دوران کودکی و نوجوانی سختی داشت، بلافاصله پس از آشنا شدن با ادبیات احساس کرد، که مرهمی برای زخم های خویش پیدا کرده است، پس به شوق فراگیری بیشتر ادبیات، دولت آبادی در سال 1338 به تهران آمد و در تئاترپارس در لاله زار مشغول به کار شد. او در این دوران کارهای مختلفی از کنترل چی بلیط تا سوفلوری را انجام داد، او در کنار این کارها در کلاس های تئاتر آناهیتا نیز شرکت می کرد.
دولت آبادی در سال 1341 اولین بارقه های نویسندگی را با نگارش اثر "ته شب "که یک داستان کوتاه بود، از خود نشان داد، که باعث شهرت او شد و زمینه آشنایش را با بزرگان ادبیات همانند احمد شاملو، جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی و.... را فراهم آورد.
دولت آبادی در فاصله های سال های چهل و یک تا چهل و شش چندین داستان و نمایش نامه را نگاشت که اکثر آنها توسط وزارت خانه تئاتر خریداری شدند و توسط گروه های مختلف تئاتری بر روی صحنه اجرا شدند.
او در سال 1348 نگارش معروفترین اثرش یعنی" کلیدر" را آغاز کرد، این اثر بلند ترین رمان، در زبان فارسی محسوب میشود که، شامل ده جلد و 2836 صفحه می باشد، دولت آبادی پانزده سال از عمرش را صرف نگارش این اثر کرده است، این رمان در سال 1357 منتشر شد. کلیدر دولت آبادی را به گرفتن جایزه نوبل ادبیات بسیار نزدیک کرد ، هر چند که کتاب این جایزه را نبرد، ولی با این وجود به اکثر زبان های دنیا ترجمه شده است.
دولت آبادی در طول زندگی حرفه ایش برنده جوایزی، از جمله نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه، جایزه ادبی یان میخالسکی، جایزه ادبی هوشنگ گلشیری برای یک عمر فعالیت ادبی و..... بسیاری دیگر شده است.
دولت آبادی علاوه بر نویسندگی به بازیگری، نوشتن فیلمنامه نیز پرداخته است و چندین اثر تلویزیونی و سینمایی بر اساس طرح های اولیه او ساخته شده اند.
دولت آبادی نویسنده ای مستقل، آزاد اندیش و پایه گذار ادبیات بومی است، که در آثارش معمولا مردم ستمدیده را قربانی شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه نشان می دهد.
برخی از #آثار
ته شب، 1341
سفر، 1347
لایه های بیابانی، 1347
تنگنا، 1349
گاواربان، 1350
عقیل، عقیل 1351
کلیدر، 1357
جای خالی سلوچ، 1358
آهوی بخت من گزل، 1368
روزگار سپری شده مردم سالخورده، 1369
اتوبوس، 1372
سلوک، 1382
زوال کلنل، 1388
میم و آن دیگران، 1391
بنی آدم، 1394
متن از لیلا دلارستاقی
@Roznegaar
#پاسخ_شبهات
#فردوست یار غار #شاه در کتاب خاطراتش می نویسد:
در سالهای #اشغال_ایران توسط #متّفقین ، #سربازهای_آمریکایی و افسران و درجه دارانشان در #خیابان_امیرآباد یک باشگاه داشتند. روزانه به هر کدام یک بسته به عنوان #جیره_غذایی میدادند که هر بسته برای مصرف 5-6 نفر کافی بود. دو بطری #ویسکی و دو بسته #سیگار خوب هم جیره آنها بود. آمریکایی ها با همین کنسروها، (ایرانیها آن زمان کنسرو ندیده بودند) #دختران و #زنان #هرزه ایرانی را جلب می کردند. آنها به سرعت #باشگاه_امیرآباد را به مرکز #فحشا تبدیل کردند.
کامیون های آمریکایی به مرکز شهر می آمدند و دخترها را جمع می کردند و به باشگاه می بردند. دخترهایی که به این اوضاع تمایل داشتند صف می کشیدند و می رفتند، مثل اینکه در صف اتوبوس هستند. امریکایی ها هرچند پول نداشتند با همین بسته ها دخترها را راضی می کردند.
اما نکته عجیب آن که او می نویسد:
یکی از کسانی که به آمریکایی ها سرویس می داد، #خاله_شاه بود. من با او صحبت کردم و گفتم که این کار صحیح نیست و عمل شما در شان فاحشه های کنار خیابان است. خاله #محمدرضا_پهلوی خیلی رک و صریح گفت:
خیر ! افرادی که در باشگاه هستند هم تیپ ما هستند و هیچ اشکالی ندارد!
( #خاطرات_فردوست ،ج 1، ص 41 )
🔰 این است حکایت #سلبریتی ها و فاحشه های زن یا مرد #روشنفکر ایرانی
🔰اگر پای زائر یا مسافر #عرب یا سیاهپوست و خصوصا #مسلمان در میان باشد، #رگ_غیرت بعضی #جماعت_روشنفکر #آریایی ورم می کند که وا غیرتا! وا ناموسا! وا ایرانا! اما اگر پای زن باره های فرنگی در میان باشد، و پارتی در #سفارت_ایتالیا و #سفارت_انگلستان و.. باشد، #غارت_زنان و #ناموس_ایرانی می شود:
#پرستیژ و کلاس و #خوشگذرانی بین المللی و حتی سلبریتی های «چهل سال بدبخت» مان از #رضا_کیانیان تا #محمود_دولت_آبادی هم در بزم شرکت می کنند و سرخوشند به سلامتی استعمار!
این است #دنیای_روشنفکری .
دنیای #فرنگ_پرست و #نژادپرست، مملو از تناقض و استانداردهای پارادوکسیکال، شیفته هوس چرانی و البته غر و نق زدن و طلبکاری
#محمد_عبدالهی
@Roznegaar