eitaa logo
روز‌نوشت
554 دنبال‌کننده
675 عکس
316 ویدیو
1 فایل
✍طلبه‌ام و مبتلاء به نگارش با کپی پیست میانه‌ی خوبی ندارم. کپی از این کانال با اشاره به نام صاحبش باشد. با نقدهاتون، خوش‌حال میشم! @islamic_ethic https://eitaa.com/roznevesht http://zil.ink/roznevesht
مشاهده در ایتا
دانلود
تمام برگ‌های پاییز را هم به پایمان ریختی؛ اما باز اهل گناهیم... https://eitaa.com/roznevesht
مبهوتم. فقط نگاه می‌کنم. به آنچه هست. به آنچه نیست. به چیزهایی که باید باشند. مبهوتم. فقط نگاه می‌کنم. به جهان. به آدم‌هایش. به آن‌ها که می‌روند. به آن‌ها که باید بمانند. مبهوتم. فقط نگاه می‌کنم. به آنچه برایم رقم زدی و به آنچه برایم نمی‌خواهی. مبهوتم؛ اما به قول آنکه می‌گفت: ندانم کجا می‌کشانی‌ مرا ندانم کجا ... لیک دانم یقین، کزین تنگنا می‌رهانی مرا ... تنها چیزی که در اوج بُهت می‌فهمم این است که رهایم نمی‌کنی..... https://eitaa.com/roznevesht
یه سوال دارم از اون دسته آدم‌هایی که هرکاری دلشون میخواد انجام میدن و بعدش میگن دست خودم نبود!!! میشه بفرمایید دقیقا دست کیه. مومن اهل اراده است. نمیشه هی خطا کرد و هی توجیه. https://eitaa.com/roznevesht
من امشب داشتم به فضای مجازی فکر می‌کردم. به اینکه چرا اینقدر آدم‌ها خودشان را درگیر این فضا کرده‌اند؟! به نظر می‌رسد این فضا برای عده‌ای از افراد، حکم پناهگاه را دارد. مثل پناهگاه‌هایی که زمان جنگ به محض شنیدن آژیر خطر باید به آن پناه می‌بردیم. شاید آژیر خطری در فضای حقیقی به صدا در می‌آید و آدم‌ها برای در امان ماندن از بمباران‌های محیطی به فضای مجازی پناهنده می‌شوند. آری، لذت درآمیختن با فضای مجازی برای فرار از تنهایی حقیقی. من فکر می‌کنم تکنولوژی امروز دقیقا غربت انسان را نشانه گرفته است. انگار خوب فهمیده که آدم در این دنیا به طرزعجیبی، غریب است و غربت را تجربه می‌کند؛ او حالا برای پُر کردن حفره‌های غربت، حضور در اینترنت را پیشنهاد می‌دهد. یکی از نیازهای فطری و اساسی انسان رجوع به خویشتن است. خوداندیشی، خلوت با خود و هجی کردن خوبی‌ها و بدی‌ها برای خویشتن. پس انسان به خلوت با خود نیازمند است و در این خلوت می‌تواند خود را قضاوت، توبیخ و تادیب نماید. زمان خلوت با خویشتن موقعی فرا می‌رسد که انسان دارای هیجانات غالب است. شادی، غم، نگرانی، امید، انگیزه و ...می‌تواند تعیین کننده‌ی زمان خلوت باشند. انسان امروزی به محض این‌که احساس کرد شرایط، او را به سمت زمان خلوت سوق می‌دهد، سریعا دست و پایش را گم می‌کند چون می‌داند در خلوت خویش باید حساب پس بدهد. پس باید تا می‌تواند یا زمان خلوت را فراهم نکند و یا اگر احساس کرد که دارد به زمان خلوت نزدیک می‌شود از دستش فرار کند و حالا چه مکانی بهتر از فضای مجازی. فضایی که تا دلت بخواهد جذابیت‌های بصری و شنیداری دارد و حال ظاهری آدم را خوش می‌کند و او را از آن خلوت اجباری دور می‌کند. آدم امروزی از خلوت کردن با خودش می‌ترسد و جرئت مواجه با خود را ندارد. حالا او می‌خواهد کاری کند که این خلوت اتفاق نیافتد. او حتی حاضر می‌شود در این فضا از خود حقیقی‌اش فاصله بگیرد و بشود یک آدم دیگر. یک ماکتی از خودش. اما در عوض تنها نباشد. او می‌خواهد خودش نباشد؛ پس دیگران را اسوه و الگو قرار می‌دهد تا از خودِ خودش فاصله بگیرد. هرچیزی که بتواند آدم را از آن خلوت و از آن حساب‌پس‌دادن به خود دور کند برای او ارزشمند می‌شود ولو این‌که بی‌ارزش‌ترین امر هم باشد. او از تنهایی به سردرگمی پناه می‌آورد. چیزهایی را می‌خواهد که در اصل نمی‌خواهد. دنبال اموری می‌دَود که قبولشان ندارد.او می‌خواهد در خودش حل نشود اما با دست خودش در غربت، حل می‌‌شود. من می‌گویم باید مرزهای تنهایی‌مان را به رسمیت بشناسیم و به خود، اجازه‌ی خلوت با خویشتن را بدهیم. https://eitaa.com/roznevesht
خدای مهربان... بی‌زحمت ما را دریابید. دنیا تا جایی که زورش می‌رسد در حال شکستن استخوان‌های ماست. دورتان بگردم... خودتان که عالمِید و حکیم. می‌دانید که چه می‌گویم. غمی به وسعت جهان خلقت‌تان در قلب‌های ما رخنه کرده و جهان، همچون حیوان افسارگسیخته خودش را به در و دیوار می‌زند. دورتان بگردم... امام ما را به جهان ببخشید و ما را از این همه مصیبت برهانید؛ قول می‌دهیم یک عمر بندگی‌تان را کنیم. خدایِ جان... اشک‌ها خشک شدند، زبان‌ها در کام ماندند، نفس‌ها در سینه حبس شدند و ما چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزیم؛ کمک‌مان کنید این یک‌ذره اعتقاد را سالم به دست صاحب‌مان برسانیم. شما که پروردگار جهانید... خودتان بهتر از ما می‌دانید که بشر چقدر بیراهه می‌رود؛ به ما رحم کنید و ما را به راه بیاورید. شما که غنی مطلقید... چیزی از دارایی‌تان کم نمی‌شود؛ پس از رزق بابرکت‌تان به آنها که چشم‌انتظار یک لقمه نانند، نوایی برسانید. ببخشید ما یادمان نرفته که شما خدایید و ما بنده؛ یک‌وقت خدایی‌ناکرده جسارت نکرده باشیم؛ ما قصد تعیین تکلیف برای واجب‌الوجود مقدس را نداریم؛ فقط بنده‌ایم‌ و تحمل‌مان کم. اجازه دهید گاهی برای‌تان بنویسیم تا کمی سبک شویم. پروردگار مهربان... ما که از بس از عدالت حرف زدیم دهانمان خشک شد، خودتان ظالمان را تنبیه کنید و کار ما را آسان. خدایا... کودکان‌کار و زنان سرپرست‌خانوار را هم یادتان نرود. می‌دانم که یادتان هست. شما عزیز ما هستید و ما جز شما کسی را نداریم ما را به بزرگواری خودتان ببخشید. راستی کرونا را هم نگفتم، این یکی را دیگر کلا نابودش کنید. @roznevesht
مثل آن شیشه که در همهمه‌ی باد شکست، ناگهان باز دلم یاد تو افتاد شکست... https://eitaa.com/roznevesht
پاییز، روزهایش کوتاه است اما جمعه‌هایش انگار نه... هرچه غم دنیای بی‌امام از ابتدای هفته در دلمان جمع می‌شود، جمعه‌ها تبدیل می‌شود به بغض و در گلوی‌مان می‌ماند؛ تبدیل می‌شود به بی‌حوصلگی و دمار از روزگارمان در می‌آورد؛ تبدیل می‌شود به حسرت و آه از وجودمان برمی‌خیزد؛ تبدیل می‌شود به اشک و گوشه‌ی چشم‌های‌مان خشک می‌شود؛ تبدیل می‌شود به سکوت و پشت سد لبها‌ی‌مان جمع می‌شود؛ تبدیل می‌شود به بُهت و از پسِ نگاه‌مان خیره می‌شود؛ تبدیل می‌شود به فکر و دست از سرمان بر‌نمی‌دارد؛ پاییز، روزهایش کوتاه است اما جمعه‌هایش انگار نه... https://eitaa.com/roznevesht
وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي تَحَبَّبَ اِلَي وَهُوَ غَنِي عَنّي  و ستايش خدايی را كه با من دوستی كند در صورتی كه از من بی‌نياز است. کدام یک از ما به این نوع محبت ورزیدن اقتدا کرده‌ایم؟ جنس محبت‌های ما از جنس طمع و چشمداشت است؛ اما محبت پروردگار بی‌‌هیچ چشمداشتی نصیب انسان می‌شود. https://eitaa.com/roznevesht
کاش بعد پاییز، بهار می‌شد...
مشق‌نوشت ۴ در مشق‌نوشت، هر‌از‌گاهی چندکلمه‌ای می‌نویسیم و از شما در خواست می‌کنیم تا جمله را کامل کنید. مشق‌های بهتر را این‌جا به اشتراک خواهیم گذاشت. مشق‌ چهارم: تو یک دقیقه اضافه‌ی شب یلدا چه می‌کنید؟ https://eitaa.com/roznevesht
مشق‌نوشت‌های شما: 1⃣یک دقیقه بیشتر غصه می‌خورم از لحظه به لحظه، دور شدنم از آسمان😭 2⃣اون یک دقیقه را مینشینم گوشه ای خوب فکر می کنم که بهترین کار می تواند چه باشد وقتی خوب فکر کردم و به نتیجه رسیدم می بینم ای دل غافل تمام شد 🙈 3⃣گرچه رو سیاه و سربار امام زمانم هستم، دوست دارم در این یک دقیقه‌ی اضافه‌ ی شب یلدا، فقط یک دقیقه لیاقت پیدا می‌کردم تا امام زمانم را ببینم و با او درد دل کنم. بگویم آقا بیا که دیگر طاقتمان طاق شده است. بیا که جهان پر از آشوب است. بیا که ستمدیدگان منتظر یاری تو هستند. بیا و انتقام خون بی‌گناهان را بگیر. بیا و مرحم درد درمندان باش. 4⃣یک دقیقه اضافه شب یلدا را به هیچ چیز و هیچ کس نمی اندیشم. افسار فکر خود را رها می کنم ، ذهن خود را خالی می‌کنم از آنچه که او را مشغول داشته ذهنی آزاد ورها
5⃣زندگی ما ترکیبی است از همین یک دقیقه ها در این یک دقیقه فکر کردن خیلی مهم است و من حتما به فکری عمیق فرو می روم چرا که همین یک دقیقه باعث شد ابن ملجم لعنت الله علیه اشقی الاشقیا شود و حر جزو شهدا شود و عمرسعد و ... جهنمی گردند و دستشان به خون عزیز زهرا آلوده گردد
6⃣یک دقیقه اضافه‌ی شب یلدا به هدف خلقتم بیشتر فکر می‌کنم و اینکه آیا در راستای هدفی که خداوند برای بشر مقدر کرده حرکت کرده‌ایم ویا نه به جای صراط مستقیم در پیچ و خم جاده های فرعی بی سروته گم شده‌ایم
7⃣در این یک دقیقه به دقیقه آخر زندگی ام می‌اندیشم و از خدا میخواهم که به شهادت ختم شود 8⃣در یک دقیقه اضافه سعی می کنم اون یک دقیقه های عمرمو که هدر دادم بررسی کنم و خودمو باز سازی کنم که در آینده یک دقیقه های هدر داده شده را نداشته باشم 9⃣در یک دقیقه ای که مهمان شب یلداست چه کار میتوانم بکنم؟ وقتی تمام دقیقه های عمرم گذشتند و هیچ نفهمیدم ... دقیقه ها و ثانیه ها خیلی زرنگ تر از آن هستند که اسیر دست من بشوند . سریع میروند بدون اینکه به پشت سرشان نگاه کنند! ذهنم درگیر این است که شب هر چند هم طولانی باشد زود میگذرد پس چه خوب است به خوبی بگذرد.... 0⃣1⃣با خودم میگویم ایکاش اینقدر که برای یک دقیقه بلندی این شب تدارک می بینم کاش برای ظهور پسر فاطمه تدارک می دیدیم 1⃣1⃣تو یک دقیقه‌‌ی اضافه‌ی شب یلدا شاید قراره یک دقیقه بیشتر پیش مادرم که الان حدوداً ۵سال هست رفیق زندگیش رو از دست داده و دیگه تنها شده بمونم! 2⃣1⃣در یک دقیقه‌ی اضافی شب یلدا حذف می‌کنم اضافات را و می‌افزایم، افزودنی‌های لازم راتاعطر و طعم دل‌انگیزتان بپیچد کُنج جان ای خاتم الاوصیا به حرمت عمه‌ جانتان ظهور کنید و زمستانمان را مبدل به گلستان نمائید..‌‌. دلم‌ یک دقیقه بیشتر به نگاهتان محتاج است... السلام علیک یا عَینُ الله‏ الناظِرَة 3⃣1⃣در این یک دقیقه شب بلند یلدایی به یلدای غیبت می اندیشیم . چه چیزی این یلدای غیبت را طولانی نموده است؟ و کمی تدارک برای روح خستمان نماییم.
و تمام برگ‌های پاییز را به پای‌مان ریختی... ولی ما بندگی نکردیم... ببخش ما را... https://eitaa.com/roznevesht
یلدا هم تمام می‌شود... تکلیف زمستان استخوان‌سوز را برای‌مان روشن کن... بدون حضورت می‌میریم. https://eitaa.com/roznevesht
امشب باز هم می‌نویسم
مولای من... فرق امشب با شب‌های دیگر این است که ما امشب یک‌دقیقه بیشتر از سایر شب‌ها از محضرتان محرومیم... https://eitaa.com/roznevesht
کمتر اهل فیلم دیدنم. یعنی دوست دارم، اما وقتش را ندارم. گاهی بی‌وقت ممکن است فیلم هم ببینم. امشب فیلمی را دیدم که به نظرم دلیل اصلی اتفاقات ناگوار پیش‌آمده در آن فیلم، تسلیم شدن در برابر خواسته‌ی دل بود. همان که اسمش را می‌گذارند عشق و عاشقی و من اصلا نمی‌فهممش.چند جمله‌ی زیر نتیجه‌‌گیری من از آن فیلم است. آدم عاقل، با عقلش دست ‌و پای دلش را می‌بندد تا نلرزد. آدم عاقل، با دستان اراده‌اش سیلی محکمی می‌خواباند بیخ گوش دلش تا دیگر هوس لرزیدن نکند. آدم عاقل، دست دلش را می‌گیرد و می‌برد یک گوشه‌ی خلوت و نصیحتش می‌کند. آدم عاقل، دینش را دست دلش نمی‌دهد. آدم عاقل، عقلش را با احساسش معامله نمی‌‌کند. آدم عاقل، خودش می‌شود قاضی و برای جرم دلش حبس سنگین می‌بُرد تا دیگر هوس خطا نکند. آدم عاقل، عاشق نمی‌شود. پ.ن: لطفا از عقل و عشقی که اینجا مطرح شد، تعبیر و تفسیرهای عرفانی نکنید. https://eitaa.com/roznevesht
زمستان، فصل دوست‌داشتنی خدا...
فرزندان من دی‌ماهی‌اند. متولد زمستان. به همین دلیل، تولد و ترکیبش با زمستان برای من می‌شود دنیایی از انگیزه‌ها. سرمای زمستان و سختی‌اش را با امید به فرداهایی روشن سپری می‌کنم. بعضی‌ها زمستان را فقط فصل سرما می‌دانند. زمستان سرد است؛ اما می‌توانی با آن گرم بگیری. زمستان فقط فصل شیشه‌های بخار گرفته‌ای نیست که با انگشت روی آن‌ها واژه‌ها را نقاشی کنیم. زمستان فقط چسبیدن به بخاری و لرزیدن نیست. اگر امید و انگیزه باشد در دمای نزدیک به صفر زمستان هم می‌توان گرمای بالای چهل‌درجه را احساس کرد. زمستان اگرچه سرد است اما حرارتی دارد که آدم را از یخ زدن نجات می‌دهد. زمستان، خودش فصل استقامت است. اصلا خودش تلاش می‌کند تا به بهار برسد. زمستان آموزگار درس انتظار است. باید بمانی و دوام بیاوری تا بهار بیاید. حالا هرچقدر سه فصل دیگر حرف‌های دنیا را بارش کنند، گوشش بدهکار نیست. چه خوب است آدم زمستان باشد. چه خوب است فقط با امید، بجنگد برای بهار شدن. چه خوب است گوشه کنایه‌های سه فصل دیگر را نشنیده بگیرد. زمستان برای خودش بهاریست که ما قدرش را نمی‌دانیم. بعضی چیزها یادآور بعضی چیز‌های دیگرند. مثلا زمستان آدم را یاد رفتن بی‌توشه می‌اندازد. یاد دستان خالی هنگام مرگ. زمستان را دوست دارم. انگیزه‌بخشی‌اش را نیز. برای من زمستان بر خلاف دیگر فصل‌ها پُر از سکوت است. درختانی که با تنی عریان، دست‌های خالی آدم را به یادش می‌آورند. از جمله جدانشدنی‌ها برای من، یکی چای است و دیگری نوشتن و زمستان جان می‌دهد برای هر دو. زمستان پوست‌کلفت‌تر از این حرف‌هاست که بخواهد تسلیم شود. زمستان زنده است به امید بهار. فرزندان من دی‌ماهی‌اند. متولد زمستان. فرزندانم را دوست دارم؛ زمستان را نیز. https://eitaa.com/roznevesht
این عکس را دیدم. قشنگ بود. گفتم شما هم ببینیدش... https://eitaa.com/roznevesht