. 💠 افتخار به همنشینی با امام احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی نقل کرده است: من و صفوان بن یحیی و محمد بن سنان و عبدالله بن مغیرة با عبدالله بن جندب، همه محضر امام رضا (علیه السلام) وارد شدیم و ساعتی در خدمت آن حضرت نشستیم. چون برخاستیم آن حضرت مرا فرمود: ای احمد تو بنشین. پس نشستم و شروع کرد با من سخن گفتن. من نیز سؤال‌هائی می‌نمودم و پاسخ آنها را می‌شنیدم. تا اینکه بیشتر شب گذشت چون خواستم به خانه برگردم، بمن فرمود: که میروی یا همینجا می‌مانی؟ عرض کردم: قربانت گردم اگر بفرمائی بروم می‌روم و اگر بفرمائی بمانم می‌مانم. آنگاه فرمود: که همینجا بخواب که دیر شده است، مردم به خواب رفته‌اند. چون حضرت به اندرون رفتند، من به سجده افتادم و در سجده گفتم خداراشکر که حجت خدا و وارث علم انبیاء در میان برادران مؤمن با من انس گرفت. هنوز در سجده بودم و شکر پروردگار می‌کردم که ناگاه متوجه شدم که امام تشریف آوردند. پس برخاستم و حضرت دستم را گرفت و فرمود: ای احمد براستی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) صعصه بن صوحان را در بیماری‌اش عیادت کرد. چون از بالین او برخاست فرمود: ای صعصعه مبادا که بر برادران خود افتخار کنی که من تو را عیادت کردم، و از خدا بترس. امام رضا (عليه‌السلام) این را فرمود و به اندرون خانه تشریف برد. 📔 بحار الأنوار: ج٧۳، ص٢٩٢ 🔰 @DastanShia