. ⭕ بازنشستگی پیرمرد نصرانی ، عمری کار کرده و زحمت کشیده بود ، اما ذخیره و اندوخته‌ای نداشت ، آخر کار کور هم شده بود . پیری و نیستی و کوری همه با هم جمع شده بود و جز گدایی راهی برایش باقی نگذارد ، کنار کوچه می‌ایستاد و گدایی می‌کرد . مردم ترحم می‌کردند و به عنوان صدقه پشیزی به او می‌دادند . و او از همین راه بخور و نمیر به زندگانی ملالت بار خود ادامه می‌داد . تا روزی أميرالمؤمنين علی بن أبیطالب علیه‌السلام از آنجا عبور کرد و او را به آن حال دید . علی علیه‌السلام به صدد جستجوی احوال پیرمرد افتاد تا ببیند چه شده که این مرد به این روز و این حال افتاده است ؟ ببیند آیا فرزندی ندارد که او را تکفل کند ؟ آیا راهی دیگر وجود ندارد که این پیرمرد در آخر عمر آبرومندانه زندگی کند و گدایی نکند ؟ کسانی که پیرمرد را می‌شناختند آمدند و شهادت دادند که این پیرمرد نصرانی است ، و تا جوانی و چشم داشت کار می‌کرد ، اکنون که هم جوانی را از دست داده و هم چشم را ، نمی‌تواند کار بکند ، ذخیره‌ای هم ندارد ، طبعا گدایی می‌کند . علی علیه السلام فرمود : عجب ! تا وقتی که توانایی داشت از او کار کشیدید و اکنون او را به حال خود گذاشته‌اید ؟ ! سوابق این مرد حکایت می‌کند که در مدتی که‌ توانایی داشته کار کرده و خدمت انجام داده است . بنابراین بر عهده‌ حکومت و اجتماع است که تا زنده است او را تکفل کند ، بروید از بیت‌ المال به او مستمری بدهید. 📔 وسائل الشیعه: ج٢، ص۴٢۵ 🔰 @DastanShia