.
✨
مُلک امیرالمؤمنین (ع)
از جابر بن عبدالله روایت شده که: امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام را دیدم که خارج از کوفه بود، پشت سر او رفتم تا اینکه به قبرستان یهودیان رسید،
در وسطش ایستاد و ندا داد: ای یهود ای یهود، از دل قبر به او پاسخ دادند: لبّیک لبّیک مطلایخ (منظورشان ای سرور ما بود)،
فرمود: عذاب را چگونه میبینید؟ گفتند: به سرکشی کردنمان نسبت به تو مانند هارون، ما و هر کس که تو را نافرمانی کرد تا قیامت در عذاب هستیم، سپس فریادی زد که نزدیک بود آسمانها دگرگون شود،
از ترس آنچه دیدم بیهوش با صورت افتادم، وقتی به هوش آمدم امیرالمؤمنین علیه السلام را بر تختی از یاقوت سرخ دیدم و بر سرش تاجی از جواهر بود، لباسهای سبز و زرد رنگی بر تن داشت و صورتش مانند قرص ماه بود،
گفتم ای سرورم این مُلکی بزرگ است، فرمود: بله ای جابر ملک ما از ملک سلیمان بن داود بزرگتر و قدرتمان از قدرت او بیشتر است، سپس بازگشت و وارد کوفه شدیم،
پشت سر او وارد مسجد شدم، گام بر میداشت و میفرمود: نه، به خدا هرگز چنین نمی کنم و نه، به خدا هرگز چنین نخواهد بود،
گفتم: ای سرورم با چه کسی صحبت میکنی و چه کسی را خطاب قرار میدهی؟ من کسی را نمیبینم،
فرمود: ای جابر برهوت بر من آشکار شد اولی و دومی را دیدم که داخل تابوت در برهوت عذاب میشوند و مرا صدا میزنند: ای اباالحسن ای امیرالمؤمنین ما را به دنیا بازگردان تا به فضیلت تو و ولایتت اعتراف کنیم،
گفتم: نه، به خدا این کار را نمی کنم، نه به خدا هرگز چنین نخواهد شد، سپس این آیه را خواند: «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ» {اگر هم بازگردانده شوند قطعا به آنچه از آن منع شده بودند برمی گردند و آنان دروغگویند} (انعام، ۲۸).
ای جابر کسی با وصی پیامبری مخالفت نکند مگر اینکه خدا او را نابینا و واژگون در عرصه قیامت محشور کند.
📔 بحار الأنوار: ج۴١، ص٢٢٢
#امام_علی #داستان_کوتاه
🔰
@DastanShia