.
🐍
ماری در کفش
سیّد حِمیَری در محله کُناس ایستاد و گفت: چه کسی فضیلتی از علی بن ابی طالب علیه السلام را برای من میآورد که من درباره آن شعری نگفته باشم تا اسب و هر آنچه دارم از آن او شود؟
شروع کردند به سخن گفتن با او و در مورد آن شعر میخواند تا اینکه مردی از ابی رعل مرادی روایت کرد که:
امیرالمؤمنین علیه السلام برای نماز تطهیر میکرد و کفشش را در آورد و افعی در آن خزید،
وقتی خواست آن را بپوشد کلاغی فرود آمد آن را به پرواز در آورد و سپس انداخت، و افعی از آن خارج شد،
سیّد آنچه وعده داده بود را به او عطا کرد و شعری درباره آن سرود.
📔 بحار الأنوار: ج۴١، ص٢۴۴
#امام_علی #داستان_کوتاه
🔰
@DastanShia