🌸در خاکی ترین
#نقطه ی زمین
انسانهایی بودند که راه زمین تا
#افلاک را را بلد شده بودندو
#سیر سلوک الی الله را در کمترین زمان طی می کردند
فرشتگان زمینی که به واقع هر کدام شان از اولیاء خدا بودند
🍃خوب یاد دارم در آن
#زمان، بزرگان زیادی می آمدند تا خود را به این انسان های خدایی نزدیک کنندو
#غبطه می خوردند از این سلوک
#شهیدان
زمانی آیت الله جوادی آملی جبهه
#مشرف شده بودند تا ملاقاتی با بسیجیان داشته باشند.
🌸در میان رزمندگان
#نوجوان باصفایی بود که 14 سال داشت. پایین ارتفاع
#چشمه ای بود و باران 🌧گلوله☄ از سوی
#عراقی ها می بارید. لذا فرماندهان گفتند برای وضو هم به آنجا نروید. بالا
#بنشینید و همانجا تیمم کنید.
🍃هنگامی که
#آیت الله جوادی تشریف آوردند، دیدند که آن نوجوان 14 ساله داشت به سمت
#چشمه می رفت برای وضو. بسیجیان هر چه فریاد زدند نرو
#خطرناک است، آن نوجوان گوش نکرد.❌آخر
#متوسل شدند به این عالم وارسته، حضرت آیت
#الله جوادی آملی که آقا! شما کاری بکنید.
🌸آقا نوجوان را صدا کردند که
#عزیزم کجا می روی⁉️گفت میروم پایین وضو بگیرم.
#گفتند پسر عزیزم! پایین خطرناک است. فرماندهان گفتند می توانی تیمم کنی. شما تکلیفی ندارید. همان نماز با
#تیمم کافی است.
#نوجوان نگاهی بسیار زیبا به چشمان مبارک این عارف بزرگوار کرد و لبخند😄 زیبایی🌷 زد
🍃و گفت بگذارید
#حاج آقا نماز آخرمان را با حال بخوانیم و رفت وضو گرفت و یک نماز باحالی
#خواند و برگشت.دقایقی بعد قرار بود عده ای از
#بسیجیان بروند جلو و با عراقی ها درگیر شوند. اتفاقا یکی از آنها همین نوجوان 14 ساله بود.
🌸یکی دو
#ساعت بعد آیت الله جوادی را صدا کردند و گفتند حاج آقا بیاید پایین ارتفاع. دیدند
#جنازه ی آوردند. آیت الله جوادی آملی نشستند و دیدند همان
#نجوان با همان لبخند زیبا پرکشیده و رفته.آیت الله جوادی آملی کنار جنازه اش روی
#خاک نشستند،
🍃 عمامه از سر برداشتند و
#خاک بر سر
#مبارکشان ریختند و گفتند :
جوادی! فلسفه بخوان. جوادی! عرفان بخوان. امام به
#اینها چه یاد داد که به ما یاد نداد؟!من به او می گویم نرو و او می گوید بگذار
#نماز آخرم را با حال بخوانم. تو از کجا می دانستی که این نماز، نماز آخر توست⁉️
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh