«دروغ سیزده» ✍طیبه فرید یک‌جوری بود! دفتر نخست وزیری اسرائیل استوری گذاشته بود.خبرگزاری های رسمی و حتی غیر رسمی هیچ‌ کدام حرفی نزده بودند.خبرگزاری های فلسطین هم. یادم به مظلومیت صالح می افتاد ،گریه هایش وقتی بُریده بود.سیم کشی دندانش وقتی می خندید.بچه‌های زخمی را وقتی بغل کرده بود و داد می کشید،وقتی آن شب دور آتش با بقیه خبرنگارها ،با وائل دحدوح« سوف نبقی هنا» می خواند.....شش ماه به این قیافه ها عادت کردیم.با گریه هایشان بند دلمان پاره شده.با خنده هایشان یک‌کم دلگرم شدیم.نه... من باور نمی کنم. به صالح ،به معتز ، به معتصم مرتجی این وصله ها نمی چسبد.با خودم مولفه های جنگ های شناختی را مرور می کنم.خبر صالح خیلی مشکوک به نظر می آید.اخبار دروغ شناخت مخاطب را به هم می ریزد .محاسبات جبهه حق را خراب می کند.یکی را شهید می کنند یکی را تخریب.حتما می خواهند صالح را تخریب کنند.نکند فلسطینی ها ،حماس به او شک‌کنند!نه...اسرائیلی ها گفته اند الان در تل‌آویو است و سلامت. اما هیچ فیلمی هیچ گزارشی ازو‌نیست! باید صبر کرد..... بعد افطار پیج دفتر نخست وزیری اسرائیل همان خبر را دوباره گذاشته و نوشته دروغ سیزده.دروغگوهای پلشت. نفس عمیقی می کشم،با بغضی که نشکسته . گفتم دلم دروغ نمی گوید.اشک های صالح و غم‌توی چشم‌هایش... امشب مقدرات عالم رقم می خورد ،دست ما در مقدرات بسته نیست.تمناهای ما بی اثر نیست. خدایا ما تاب این همه مظلومیت را نداریم .تاب دیدن این همه رنج .این همه دروغ و پلشتی. تاب دیدن این همه خون.بارها خودمان را زیر آوار تصور کرده ایم.لحظه ای که سقف فرو می ریزد .لحظه ای که ترکش های داغ توی تنمان می نشیند،لحظه روبرویی با آدم های جانی که وسایل توی خانه ها را خراب می کنند،بچه ها را هدف می گیرند.خدایا این مردم غریب تا لحظات آخر اسم تو روی لبشان است.خدایا به حق آبرومندهای درگاهت با فرج امامِ ما کلک این سرطان سهمگین را بکن و فلسطین عزیز را از غم‌نجات بده. برحمتک‌ یا ارحم الراحمین @AFKAREHOWZAVI