🔖تشییع نامه پرده‌ی اول چهارده خرداد ۱۳۶۸ بود با صدای گریه‌ی پدر و مادرم از خواب بلند شدم. مادرم مثل مرغ پرکنده شده بود، با گریه و بی‌قراری داشت پیراهن مشکی پدرم را آماده می‌کرد. خواهر و برادرم از مدرسه برگشته بودند. خبر، تلخ و سنگین بود. امام امت، امام خمینی به ملکوت اعلی پیوسته بود. امامی که مُراد تمام مردم جنگ‌زده‌ی آن روزها بود. پدرم با چند نفر از اقوام و دوستانش راهی تهران شد. ما هم به همراه مادر جلوی تلویزیون نشستیم و با زمزمه‌های مادرم گریه کردیم. سیل جمعیتی بود که به سمت بهشت زهرا روانه شده بود. سه روز و سه شب برای وداع مردم با پیر و مرادشان در نظر گرفته بودند. جسم بی‌جان امام را در تابوتی شیشه‌ایی قرار داده بودند، تا مردم یک دل سیر با امام‌شان وداع کنند. سه روز و سه شب در بیابان‌های بهشت زهرا ماندند و گریه کردند و روضه خواندند و این شد باشکوه‌ترین تشییع تا آن زمان. پرده‌ی دوم صبح روز جمعه سیزدهم دی ماه ۱۳۹۸ خبر شهادت سردار را با صدای گریه‌های بلند همسرم که تا آن روز هیچ وقت شاهدش نبودم، شنیدم. قلبم در فشار غیر قابل تحملی بود. تلفن را برداشتم تا به مادرم خبر را برسانم، اما صدای مادرم با گریه همراه بود و این به معنای این بود که خبر را زوتر از من شنیده است. دقایقی نگذشته بود که سیل تماس‌ها جاری شد و اولین سؤالی که همه همراه با گریه می‌پرسیدند این بود: خبر شهادت حاج قاسم واقعیت دارد؟! تشییع سردار از روز شنبه ۱۴ تا چهارشنبه ۱۸ دی در شهرهای کاظمین، بغداد، نجف، کربلا، اهواز، مشهد، تهران، قم و کرمان نزدیک به پنج روز طول کشید و نهایتا پیکر مطهر او در نیمه شب ۱۸ دی در گلزار شهدای کرمان در مزاری که از قبل توسط خودشان مشخص شده بود آرام گرفت. پرده‌ی پایانی در طول این سی سال از رحلت امام خمینی تا شهادت سردار، علما و فضلای بسیاری به ملکوت اعلی پیوستند، اما تاریخ چهل ساله‌ی انقلاب با شکوه تر از این دو تشییع به خود ندید که این نشان از فتح قلوب این دو عزیز داشت. همان‌طور که حضرت آقا در سخنرانی خودشان فرمودند: سردار سلیمانی سردار دل‌ها بود. ✍🏻 زهرا کبیری پور @AFKAREHOWZAVI