فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفرت بی‌خطر عزیز مادر ✍🏻 زهرا کبیری پور اکثر افراد معمولا وقتی قصد سفر می‌کنند، قبل از هر چیز کنار مادر رفته و دعای خیر او را برای سفر طلب می‌کنند، مخصوصا پسرها که مادری‌تر هستند. امام قصد خروج از وطن کرده بود، چون دیگر آنجا برای او و خانواده‌‌اش امنیت نداشت. شبِ قبل از خروج به قصد وداع به بقیع رفت، لابد سرش را بر روی مزار پدربزرگ و برادر گذاشته و گریه کرده بود از نامردیِ روزگار. رفته بود تا مادر برایش «و إن یکاد...» بخواند.. رفته بود تا مادر آغوشش را باز کند و بگوید سفرت بی‌خطر عزیز مادر... خدا پشت و پناهت باشد... بعضی‌ها گفته‌اند دو شبانه روز در آنجا مانده بود. وداع سخت بود آن هم از شهری که تمام کودکی و جوانی‌اش در آنجا گذشته بود. وداع از شهری پر از خاطرات شیرین روزهای با مادر بودن و پر از خاطرات تلخ روزهای بی‌مادری... قدم در راهی می‌گذاشت که پایانش را بارها از زبان پدربزرگ، پدر و برادر خود شنیده بود... آنجایی که می‌گفتند: لایوم کیومک یا اباعبدالله این‌بار «و إن‌ یکاد...» را از زبان ما پذیرا باش عزیز مادر از زبان ما شیعیان ۱۴٠٠ سال بعد سفرت بی‌خطر یا اباعبدالله(علیه‌السلام) با اشك چشمام، آب می‌ریزم پشت سرت 🏴 ۲۸ رجب سالروز خروج کاروان سیدالشهدا(علیه‌السلام) از مدینه منبع: ابن‌اعثم کوفی، ص۱۹_۲٠ @AFKAREHOWZAVI