. السلام علیکِ یا ام‌الائمه و النُجَباء ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آسمان لرزید وقتی خانه‌ام آتش گرفت عرش می‌گریید وقتی خانه‌ام آتش گرفت در هیاهوی چهل نامرد، ابلیس پلید فاش می‌خندید وقتی خانه‌ام آتش گرفت زهره‌ی زهرا منم نور تمام خلقتم ناله زد ناهید وقتی خانه‌ام آتش گرفت من که خود منصوره‌ام دیدم که فوج شعله‌ها گرد من پیچید وقتی خانه‌ام آتش گرفت پشت در، در تنگنای شعله‌ها و دودها شعله هم نالید وقتی خانه‌ام آتش گرفت خواستم تا حافظی باشم به پشت در ولی ضرب پا غرّید وقتی خانه‌ام آتش گرفت زد لگد افتادم از پا آن خبیث بی حیا ناله‌ام نشنید وقتی خانه‌ام آتش گرفت دست مولا بسته بود و فضه را کردم صدا او غمم فهمید وقتی خانه‌ام آتش گرفت چشم‌های دخترم را مجتبای من گرفت او مرا می‌دید وقتی خانه‌ام آتش گرفت ✍ .