🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 💠سفرنامه اربعین 🔰🔰 یه خانمی صدام زد گفت همسرت منتظرته... تند تند زیارت نامه رو تموم کردم و رفتم بیرون. سبک سبک بودم... خالیه خالی... با یه حس رضایت مندی و چشمک ریزی  تو دلم گفتم چه میکنه این امااام😄😄 دلم نیومد سرداب رو نبینم... تند تند از پله ها پایین رفتم... اونجا دورکعت نماز خوندم و سریع برگشتم. اومدم بالا دیدم یه کم آشغال رو زمینه... یکی بهم گفت مگه حسرت خادمی نداشتی خب حالا خادم شو اینا رو جمع کن. تند تند همه رو جمع کردم و رفتم... همسرمو دیدم نشسته بود. گفت دیر شد بریم؟ تو دلم گفتم نه کجا بریم... قیافه ی همسرمم معلوم بود دوست نداره بریم... اما باید میرفتیم... قسمتی از دلمون رو گذاشتیم سامرا و رفتیم سمت کربلا... توی راه کربلا. همش به این فکر میکردم اونایی که امام ندارن چیکار میکنن؟ این واقعا برام سوال بود نه اینکه بخوام ادا در بیارم و شعار بدم... آخه ما وقتی حالمون بده پناهمون اهل بیت هست. کسایی که امام ندارن یا اهل بیت رو قبول ندارن وقتی حالشون بده پناهشون کیه؟ ...... +آقا _جان +میگم چقد زیارت باعث معرفت میشه. _چطور؟ +آخه من هیچوقت کرامت و رافت امام کاظم امام جواد امام حسن عسکری و امام هادی  علیهم السلام رو درک نکرده بودم... همیشه فکر میکردم فقط امام رضا اینقد رئوفه ولی وقتی تو کاظمین بودیم فهمیدم این مهربونی امام رضا ارث پدرشون هست😉😊 الانم نمیشناسم این امام ها رو ولی حس آشنایی تری بهشون دارم. _آره واقعا شناخت ما از ائمه تقریبا هیچ هست. ما با این که شیعه هستیم ولی واقعا اگه مثلا بپرسن در مورد امام هادی شاید پنج دقیقه هم نتونیم صحبت کنیم. +😢😢چقد امام ها غریبن _چقدر ما بی توفیق هستیم که از اون ها بهره نمیبریم... ...... +رسیدیم کربلا؟ _آره +الان باید چیکار کنیم؟ کجا بریم؟ _الان باید  پیاده بریم تا برسیم نزدیک های حرم. بعد بریم داخل یه موکبی جا بگیریم. +مثل پارسال بریم موکب امام رضا _نمیدونم حالا بیا بریم... ....... وقتی آخرین عمودهای طریق الحسین رو میگذرونی و میرسی به شهر کربلا سمت چپ و راست مملوء از موکبه. همینطور مستقیم که بری یه دفه چشمت میخوره به گنبد و گلدسته آقا ابالفضل العباس 😭 ...... _گنبد رو دیدی؟ +نه. _اونجا دیگه ببین +آره دیدم😢😢 گنبد حضرت ابالفضله؟ _آره +کاش میشد با همین خستگیِ راه بریم زیارت _فک نکنم بشه خیلی شلوغه بعد داخل موکب ها جایی گیرمون نمیاد. +باشه. _نمیدونم موکب ها کدوم سمت حرم هستن. +بریم نزدیک تر شاید علامتی چیزی باشه. ببین از اون خادم بپرس. _اره بمون همینجا من برم بپرسم. ..... +پرسیدی _آره،باید بریم اون سمت حرم.پشت تل زینبیه. میگه اونجا همه موکب های ایرانی هستن. میگه بریم خونه ی خودمون ولی تا حرم فاصله اش زیاده. +موکب ها بهتره. هم نزدیک ترن هم هر زمانی بخوایم میشه بیای حرم. _آره نظر منم همینه. .... تصمیم گرفتیم مثل سال پیش بریم موکب امام رضا علیه السلام ولی یادمون نبود کدوم خیابون بود آدرس میپرسیدیم ولی پیدا نمیکردیم! _خیلی راه اومدیم موکب امام رضا پیدا نمیشه. +آره. ببین اونجا زده موکب قمی ها بریم اونجا. _آره.بریم ...... +خسته شدم.نیست که... _بیا اینطرف بریم تو این کوچه +ببین زده موکب شاهچراغ میخوای بریم اینجا _اگه جا داشته باشن. اینجا باش برم بپرسم. ....... _پاشو بیا جا داره. +خداروشکر. ..... _خب دیگه برو +کی بریم حرم؟ _فردا قبل نماز صبح میریم. الان خیلی خسته ایم. +باشه _دوساعت قبل از نماز اینجا باش. ..... موکب ها چندین چادر دارن مثلا سمت خواهران پنج تا سمت برداران پنج تا همون دم در موکب کارت ورود خروج برامون صادر کردن و شماره موکب رو زدن من چادر سه بودم طرف خانم ها بودم شوهرم چادر یک طرف آقایون. رفتم داخل موکب پتو گرفتم وسایلامو گذاشتم ساعت گوشی رو تنظیم کردم خوابیدم. خیلی خسته بودم تا سرمو گذاشتم خوابم برد. .... دو ساعت قبل از اذان بیدار شدم. آماده شدم رفتم بیرون از موکب بیست دقیقه منتظر شدم شوهرم نیومد... ... در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلا به تو افتاده مسیرم که بمیرم میاد خاطراتم جلوی چشام...😢😢 @az_jan_nevesht