|⇦•قرارِ زندگی هامون.. و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به وادی کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● قرارِ زندگی هامون، همش دور و ورت باشه مرام و باورم مثلِ، مرام و باورت باشه نشد بشناسمت آقا، حالا این نوکرت گیره یه کاری کن حسینی شم، که دیگه واقعاً دیره فدای خونوادت شم، کمک کن خونوادم رو یکم بهتر شده حالم، نگیر از من محرم رو یه چندوقته که دلگیرم، من از زندونِ این دنیا تو که دلواپسم بودی، پَرُ بالم بده حالا قرار این بود و میمونه، که با برنامه ترباشم برای بچه هام باتو، یک الگو یک پدر باشم تا وقتی با توام مولا، توخونم آشنادارم یه عمره توی این خونه، یه عکس از کربلا دارم دلم سنگه ولی حتما، یه روزی باتو دُر میشه یه روزی اخرش این بد،میاد پیش تو حُر میشه شاعر: من حقم که، لایق نشدم من حقمِ چون، عاشق نشدم مثه فردایی کاروان رسید کربلا .. همه خیالشون راحته چون نگهبانی مثه عباس داره از خیمه ها محافظت میکنه .. رقیه راحت بخواب .. ــــــــــــــــــ نگرونم به جون خودت قسم چه کنم خیلی برات دلواپسم وقتی گفتی کربلا، دلم گرفت جوری که بالا نمیاد نفسم گله از این دلِ عاشق می‌کنم میشنوی صدامو هق‌هق می‌کنم یه چیزی بگو دلم، آروم بشه یه چیزی بگو دارم، دِق می‌کنم نمیدونم چه خاکی سرم کنم خیمه‌هامونو باید علم کنم باید از جلوی پای بچه‌ها دونه‌دونه سنگ و تیغ و جمع کنم قول بده مراقب خودت باشی زبونم لال اگه افتادی پاشی بلایی سرت بیاد من چه کنم جز تو هیچکی و ندارم داداشی قول بده به سمت درگیری نری طرفِ مسیر هیچ تیری نری دم گوش ذوالجناح اینو میگم قول بده سمت سرازیری نری آروم آروم توی ازدحام بزن اگه افتادی زمین صدام بزن حرمله به جای سینه‌ی حسین تیرتو به سمت بچه‌هام بزن ــــــــــــــــــ یک دم تصورکن، که زینب بی‌تو باشد اکبر نباشد، تازه سقا هم نماند برگرد تا زخم گلوی خشک اصغر تشنه برای جرعه‌ای مرهم نماند نزد رقیه باش تا آرام باشد درسینه‌اش یک ذره درد و غم نماند برگرد تا اینکه زبانم لال، زینب وقت شلوغی بین نامحرم نماند انگشترت دستت نمی‌ماند رَدش کن تا ساربان در فکر این خاتم نباشد ــــــــــــــــــ خدا رو شکر که خیمه سیرابه حالا که مشکامون پُر از آبه رقیه رو دوش اباالفضل و علی رو دست مادرش خوابه ولی دلم یه دنیا غم داره دلشوره آرومم نمیزاره جای گلای باغ زهرا نیست تو این بیابون که پر از خاره اشکم می‌ریزه داداش به احوالت زخمی نشه یه وقت پَر و بالت بری ازم جدا بشی و من بخوام بگردم اینجا دنبالت نمیزدی حرف جدایی کاش تو رو خدا فکر دل من باش حتی واسم سخته می‌بینم که خاکی شده صورت تو داداش میدونم اینا نقشه‌ها دارن میخوان تو رو جدا کنند ازمن دلواپسیام میشه بیشتر با صدای پای مرکب دشمن از تیغ و نیزه‌ها نشی سیراب نمونی تشتۀ جرعه آب لباس کهنه رو تنت کن که نسوزونه تنِ تو رو آفتاب ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net