تا نشستیم روی موتور، گفت: بخوان. هر چه بهانه آوردم قبول نکرد. قسمم داد. می گفت: من چند شب دیگه مهمان امام حسین (ع) هستم. می خواهم به آقا بگویم که همه جا برایت گریه کرده ام. پشت ماشین، سنگر، حسینیه. فقط مانده پشت موتور. با سلام به امام حسین (ع) روضه کوتاهی را شروع کردم؛ اما او گریه اش طولانی شد. رسیدیم اردوگاه شهدای تخریب، هنوز گزیه می کرد. چند شب بعد عازم مهمانی شد. ع ع راوی: حاج حسین کاجی ۱، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم ۱۳۹۵، ص ۴۳. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/