در مدیریت مفهوم کنترل‌های داخلی و مدیریت در قبال تصمیمات گرفته شده در سازمان همواره مورد پردازش قرار گرفته و نقش و سازمان به عنوان فرد مسوول و تصمیم‌گیر در قبال اعمال و کفایت آنها تبیین شده است؛ اما به نظر می‌رسد برای جامعه حرفه‌ای این نقش و وظیفه و رابطه مدیریت با مفاهیم کنترل‌های داخلی به عنوان یک مفهوم به هم پیوسته تا حدودی بسیار کم بررسی و مورد چالش قرار گرفته است؛ به طوری که سوالات متعددی در این رابطه برای مدیریت‌های سازمانی وجود دارد. برخی از این سؤالات عبارتند از: ۱. مسوولیت مدیریت سازمان در قبال اعمال و نظارت بر کنترل‌های داخلی تا چه میزان است؟ ۲. مسوولیت در به عهده کیست؟ ۳. مفاهیم کنترل‌های داخلی در تئوری‌های جدید دارای چه ابعادی است؟ ۴. در صورت اجرای بهینه، کنترل‌های داخلی تا چه میزان به مدیریت در قبال اطمینان‌بخشی نسبت به عملکرد بهینه فعالیت‌ها کمک خواهد کرد؟ ۵. چگونه می‌توان ابعاد کنترل‌های داخلی را به صورت مؤثرتری در سازمان پیاده‌سازی کرد؟ امروزه، کنترل داخلی به عنوان فرآیندی پویا تعریف می‌شود که در آن مسوولیت مشخصی برای مدیریت در جهت محافظت از دارایی‌های سازمان، دارایی‌های مشهود و نامشهود و جلوگیری و تشخیص خطا و تقلب، ناشی از اتلاف منابع سازمان، سهل‌انگاری، سوء‌استفاده و در سطوح مختلف سازمان تبیین شده است و بمنظور اطمینان از عملکرد صحیح در سطوح مختلف سازمان، کنترل‌های داخلی باید بطور مستمر و متناسب با تغییرات در سطوح سازمان، کنترل، تعدیل و تغییر یافته تا مدیریت سازمان اطمینان لازم را نسبت به عملکردها تحصیل ‌کند به طوری که این اطمینان‌بخشی منعکس‌کننده وضعیت اقتصادی و مالی سازمان باشد. در عمل، کنترل‌ها در تابعی از موجودی‌های سازمان، از جمله منابع، سیستم‌ها، فرآیند‌ها، ساختار، وظایف و است که به قصد کمک به مجموعه‌ اهداف سازمان طراحی و تدوین می گردند. khooyeh.com khooyeh.ir https://www.instagram.com/tv/CBGyyREAb_8/?igshid=dreh6j54u6bv