✅ آیت‌الله علیدوست در درس خارج «فقه سیاسی» مطرح کرد؛ 🔻 تعینات دال بر عدم اعتبار رأی مردم ✅ دلیل دوم: اسناد نقلی دال بر جانشینی فقیه در عصر غیبت از معصوم علیهم السلام در اداره امور اجتماع و مسلم انگاری عدم اعتبار به رأی مردم در اداره شئون آنها در عصر حضور امام علیه السلام. ❇️ إذَا مَاتَ الْمُؤْمِن‏ ... ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْ‏ءٌ لِأَنَّ الْمُؤْمِنِينَ الْفُقَهَاءَ حُصُونُ الْإِسْلَامِ كَحِصْنِ سُورِ الْمَدِينَةِ لَهَا. ⬅️ این روایت از سند معتبری برخوردار نیست و حتی وجود شخص عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَة از نقاط ضعف این حدیث به شمار می‌رود اما امام خمینی(ره) این روایت را پذیرفته است. با توجه به اینکه رجال احادیث برای ما در اولویت دوم قرار دارد فرض را بر این می‌گذاریم که این روایت صحیح است و به تحلیل محتوایی حدیث می‌پردازیم. 🔻 وجه دلالت از منظر امام خمینی(ره): ⬅️ اینکه فقیه به بیان احکام، تبلیغ و استنباط بپردازد، حصن اسلام نیست. زمانی فقیه حصن اسلام است که تشکیل حکومت بدهد و به اجرای عدالت، گرفتن مالیات و ... بپردازد و حافظ جمیع شئون باشد؛ بنابراین فقیه والی است و آنچه در جیمع امور سلطانیه برای رسول و ائمه علیهم السلام وجود دارد، برای فقیه نیز باید باشد. 🔻نقد استدلال: ⬅️ محل بحث تشکیل دولتی است که بدون رأی مردم همه شئون آنها را اداره می‌کند. امام خمینی در بیان خود از رأی مردم به صراحت سخن نگفته است. ⬅️ آیا در خصوص معصوم می‌توان گفت که او بدون رأی و رضایت مردم تشکیل حکومت میدهد و عهده دار همه شئون آنها می‌شود؟ هرچند صرف احکام ، اسلام نیست اما بخشی از اسلام احکام و اعتقادات است که اجرای آنها یعنی حکومت. امام در استدلال خود فرموده است احکام، مطلوبات بالعرض هستند در حالی که حکومت، مطلوب بالعرض برای اجرای احکام می‌باشد. ————————— 🔎@fiqhenezam_com