#روایتنویسی_اربعین
🏴اربعین پدر دختری
🖌س.غلامرضاپور
مهمانها همه رفتند.
چفت در را انداختم . توی دلم خدا خدا میکردم زینب گریه نکند یا سراغ کشوی لباسهایش نرود.
و الا باید با همه خستگیام یک دلیل بچهپسند جور میکردم که قانع شود و دست از سر دنبال بابا و آبجیا گشتن بردارد.
خدا را شکر آنقدر خسته بود که زود خوابید🔗
مطلب کامل
🏴اربعین پدر دختری
🖌س. غلامرضاپور
مشعول حرف زدن بودیم که دیدم پیرزن دست پُر برگشت و مقابل خانمهای اهوازی، جوری که پشتش به سمت ما باشد، نشست. قدری مهر کربلا با خودش داشت. مهرها را بینشان تقسیم کرد.
خیلی فاصله نداشتیم اما به خاطر همهمهای که در فضا بود، صدایشان را نمیشنیدم.
🔗
مطلب کامل
🏴سرزمین ایمن
🖌مهتا صانعی
به سرزمین شهود فی نفسه رسیدهایم. همانجا که علمالغیب معنا مییابد تا تو مهیای سفری درونی شوی. به نجواهای هیهات، به آیههای میقات،به سعی به صفا، ما به خورشید رسیدهایم تا معنای آفتاب را دریابیم. در همان لحظهی ورودِ خطوطِ مرزی آب تعارف میکنند. دست بر گلویم میگذارم، تشنهام آیا؟!
🔗
مطلب کامل
🏴رنج مقدس
🖌آمنه عسکری منفرد
اربعین «هجرت» از خود است به «حسین»،
هجرت از منیّتهاست به آزادگیها،
هجرت از فراق است به «وصل»،
و چون ذات هجرت «جهاد» را به دنبال دارد، وقتی هجرت را برمیگزینی یعنی سختیها و رنجهای جهاد را برگزیدی، زیرا جهاد یعنی انتخاب سختترینها با بالاترین رتبهاش برای رسیدن به معشوق، به شوق اینکه او نیز تو را برگزیند و از آنجا که انسان را در رنج آفریدهاند تا به تکامل رسد
🔗
مطلب کامل
🏴برگشتن
🖌فاطمه خاکدامن
ما از کربلا برمیگردیم، اما دلهایمان را تاابد دراین مسیر عاشقی جا میگذاریم.
قدم دراین راه که میگذاری وبا شور و اشتیاق عمود به عمود را طی میکنی،
دیگر دلت دست خودت نیست، پایت هم همینطور.
گویی عشق تورا میبرد به سرزمینی که درآن، ملائک بالهای خود را فرش زیرپای زائرانش کرده اند.
🔗
مطلب کامل
🏴اربعین پدر دختری
🖌س. غلامرضاپور
مامان آب می خوام لطفا زود باس،
مامان بیا لباسمو بپوس بریم دنبال بچهها
مامان بیا بریم حیاط جوجه ببینیم
مامان بابا چرا نمیاد؟
مامان چیسبی ( چیپس) میخوام
🔗
مطلب کامل
🏴راهی که حسرت جاماندگانش هم خریدار دارد
🖌محبوبه حقیقت
حسین جان همه آمدهاند و آنهایی که جا ماندهاند؛ آمادهاند. این چه راهیست که نه عطش راه یافتگان به درگاه حضرتش تمامی دارد و نه سوز جانسوز جاماندگان
این روزها کارم شده نگریستن، شنیدن
همه وجودم محو اوست. یک موجود بهت زده که نمیتواند تحلیلی برای آب شدن یخ درونش بیابد. همه جا صحبت از اربعین است و کربلا...
🔗
مطلب کامل
🏴اربعین پدر دختری
🖌س.غلامرضاپور
داشتم خاطرات اربعین پارسال را مرور می کردم. از رانندهای که از مرز مهران سوارمان کرد و در خانه اش که دو ساعت تا کربلا فاصله داشت؛ میزبانمان شد و همان شب مارا به کربلا رساند.
بزرگ عشیره بود. دوسال پیش همسرش را دریک بیماری از دست داده بود. عجیب بود که با داشتن بچه های بزرگ و کوچک تا بحال ازدواج نکرده بود.
🔗
مطلب کامل
🏴دردِ دل
🖌نعیمه وافی (باران)
مشایه جان !
چقققققدر اسمت طنین زیبایی داره...
چقققققدر با احساسه...
چققققققدر عشقه...
چققققققدر بهشته...
خوش به حال هر عاشق زائری که داره باهات راه میره و نفس میکشه...
🔗
مطلب کامل
🏴اربعین پدر دختری
🖌س.غلامرضاپور
چشمهایم را میبندم
فکر میکنم زائرم.
روبروی یک در ایستادهام.
جنس درَش فرق میکند.
مثل درهای دیگر حرم سنگین و چوبی و پر از نقشهای زیبا نیست. از سمت بین الحرمین که وارد حرم میشوی از یکی از ورودیهای زنانه ناگهان با دری مواجه می شوی که بیشتر شبیه درِ قدیمی یک باغ بزرگ است، آهنی و معمولی. باهمه ی درهای چوبی حرم فرق میکند. این را نه فقط از ظاهرش که از صدای در زدن زوار موقع سلام و خداحافظی هم میشود فهمید.
🔗
مطلب کامل
🏴راهی که حسرت جاماندگانش هم خریدار دارد
🖌محبوبه حقیقت
حسین جان همه آمدهاند و آنهایی که جا ماندهاند؛ آمادهاند. این چه راهیست که نه عطش راه یافتگان به درگاه حضرتش تمامی دارد و نه سوز جانسوز جاماندگان
این روزها کارم شده نگریستن، شنیدن
همه وجودم محو اوست. یک موجود بهت زده که نمیتواند تحلیلی برای آب شدن یخ درونش بیابد
همه جا صحبت از اربعین است و کربلا.🔗
مطلب کامل
#روایتنویسی_اربعین
#همنویسان
#نویسندگان_حوزوی
@hamnevisan
@HOWZAVIAN