.
رقیبان
✍طیبه فرید
توی تب کرونا داشتم می سوختم اما مگر می شد از مناظره چشم پوشید،یکی از این چند نفر قرار بود بشود رئیس جمهور آینده مملکت. شاعر راست گفته که «تا مرد سخن نگفته باشد ،عیب و هنرش نهفته باشد».پهن شدم جلوی تلویزیون.به جز دونفر که یکیشان دکتر رئیسی بود و سواد حوزوی داشت انگار بقیه تا حالا اصلا اسم فن مناظره به گوششان نخورده بود.فضا بیشتر از اینکه جو مناظره باشد،فضای چنگ و دندان نشان دادن رقبا به هم بود.گور پدر صندلی ریاست.البته اینکه می گویم رقبا خالی از مسامحه نیست.آدمکم همت را روی صندلی پادشاهی هم بنشانی نمی توانی از او رقیب بسازی.اصلا مگر موضع مسئولیت جای نشستن است.دم شاعر گرم که گفت«تکیه بر جای بزرگان نتوان زد بهگزاف،مگر اسباب بزرگی همه آماده شود»
هر بار نوبت به سید ابراهیم رئیسی می رسید سادگی حرف هایش میان چنگ انداختن بقیه به سر و صورت هم، حرصم را در می آورد.به خودم می گفتم آقا ناسلامتی شما مجتهدی،خب بزن توی دهانشان.اما او آرام بود و توی دهن هیچ کسی نزد.حق با او بود،باید چکار میکرد.چطور می توانست مثل بعضیهای دیگر که اخلاق را بوسیده بودند و گذاشته بودند درِ کوزه آبش را بخورند چنگ بیندازد توی صورت رقیب؟خدائی گروهخونیاش با این رفتارها جور در نمی آمد.می آمد؟رقیبی که آن قدر گزک دست رئیسی داشت که یکی دو قلمش کفایت می کرد که زیر دو خمش را بگیرد و پاهایش را دروکند.اما نکرد! بر پدر مرام و معرفت صلوات.
رئیس جمهور که شد انتظار می رفت همه آنجنس رقیبهای کوتوله را دروکند، خصوصا که بعضی حرفهای مفت طول می کشد تا از حافظه جمعی پاک شود!اما نکرد.حتی نگهشان داشت.فحش خورد اما باز آرام بود و توی دهان کسی نزد!حرف مفت را ما می گوییم مفت اما برای کسی که به او نسبت داده اند خیلی گران تمام می شود! راوی می گفت آخر جلسه مناظره رفته بود به صاحب آن حرف مفت گفته بود برایت طلب استغفار میکنم.
خدا کند آدم توی بچگیاش یتیم بشود، طعم فقر را بچشد،دستفروشی کند اما چشم و دلش سیر باشد و اصالتش را یادش نرود! چشمش به پست و مقام که افتاد اخلاق را نگذارد در کوزه آبش را بخورد.آخر شریف بودن خیلی توفیق میخواهد.
شش کلاسی طلایی که او خوانده بود جور تمام کوتاهیهای تمام مدعیانی که یک عمرست رنگ مردم کوچه و گذر را ندیده اند کشید.خدا امثالش را حفظ و زیاد کند.
شهادت اندازه تنش شده بود.
#شهید_جمهور
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI