📚 کتاب 📔 ✍️ نویسنده: ✍️ 👈برای ما دیگر چندان تعجب‌برانگیز نیست که در اخبار بشنویم پایگاه‌های نظامی ضدانقلاب و را هدف موشک‌هایش قرار بدهد و نام ایران را در تمام دنیا سر زبان‌ها بیندازد.💪 دیگر برای همه ما، مخصوصا نسل سوم و چهارم انقلاب، قدرت دفاعی و داشتن موشک‌هایی که تا اسرائیل برد داشته باشد یک چیز دور و دست‌نیافتنی نیست. از جمله برای خود من.😌 ⚠️اما را که خواندم، فهمیدم این 🚀، این کنونی ما، چیزی نبوده که از اول داشته باشیمش. فهمیدم این ، یک شبه به دست نیامده و روزهایی بوده که نیروهای نظامی ما در آرزوی موشک بوده اند تا نگذارند دشمن بعثی با پررویی تمام بیاید و شهرها و مردم بی‌گناه را به خاک و خون بکشد و برود!😨 ‼️صدام موشک داشت، کشورهای بزرگ و قلدر دنیا حمایتش می‌کردند، همه چیز برای با. خاک یکسان کردن یک کشور در اختیارش بود و ما حتی سیم‌خاردار هم نمی‌توانستیم بگیریم از کشورهای دیگر.😧 ما نداشتیم، بودیم و با دست خالی و دل پر از ایمان مقابل دنیا ایستاده بودیم.💪👊 ✅اما !! 💪ما توانستیم با وجود تمام کارشکنی‌ها و دشمنی‌ها و مشکلات روی پای خودمان بایستیم و هایی بسازیم که دنیا را انگشت به دهان بگذارد و اجازه ندهد کسی به خاکمان نگاه چپ بکند.😎 📔 را که بخوانید، می‌فهمید اگر همه دنیا مقابلت بایستد، باز هم پیروزی از آن توست اگر را داشته باشی. اگر توکلت به باشد، اگر همه و و خستگی‌ناپذیری ات در راه باشد.✌️ 🔰 ، فقط خط نیست. است. خط است، همان خطی که ما، جوان‌های نسل سوم و چهارم باید دنبالش را بگیریم در همه زمینه‌ها: ، ، و...😎 📖 ” آتشی که در یک لحظه به پای ققنوس گرفت، خورشید را از نور کم‌جان خودش شرمنده کرد. اما در عین حال در برابر شعله امیدی که به دل بچه‌ها نازل شد، جرقه‌ای بیش نبود. ققنوسشان از خاکستر خیانت و دسیسه دوباره زنده شده بود و پرواز می‌کرد. صدای الله اکبر بچه‌ها بلند شد؛ آن‌قدر بلند که صدای مهیب موشک لابه‌لای آن گم شد. موشک عاشق از دره خارج شد و از ارتفاع خورشید هم بالاتر رفت. پیشانی حسن‌آقا روی خاک افتاد و پشت‌سرش بچه‌هایش به سجده افتادند. راه تازه‌ای مقابل دیدگانشان باز شده بود. راهی که انتهایش دیده نمی‌شد “ 📖 ” موشک که کاتیوشا نبود بشود با کمی سروکله‌زدن آن را کپی کرد. چند هزار قطعه مختلف باید روی هم سوار می‌شدند که اگر یکی از آن‌ها درست کار نمی‌کرد، نتیجهٔ مطلوب به دست نمی‌آمد. “ 📖 ” یک هفته بعد که حاجی‌زاده برای سرکشی به پایگاه آمد، فرمانده پایگاه او را به اتاقش دعوت کرد. - ما که می‌دونیم بار محرمانه‌تون هواپیمای F۱۶ هست. شما هم می‌دونید که سپاه نیروی هوایی نداره. دست آخر ما باید براتون پروازشون بدیم. اینکه این قدر لاپوشونی و قایم موشک بازی نداره! حاجی‌زاده لبخندی زد و چیزی نگفت. اما کاش می‌توانست به او بگوید که این قایم موشک بازی واقعا برای قایم کردن موشک‌هاست! “ 📖 ” سیستم جدید هدایت آتش توپخانه و موشک‌های کروز ضد کشتی -موریانه- و فراگ ۷ بیش از همه توجه حسن‌آقا را به خودش جلب کرده بودند. به‌خوبی مزیت موشک را نسبت به توپخانه می‌دانست؛ اما تا آن روز هیچ موشکی را از نزدیک ندیده بود. با شنیدن توضیحات افسر موشکی حسن‌آقا انگار که سلاح جدیدی کشف کرده باشد، شروع کرده بود به پرسیدن رگباری سؤالات ریز و درشت. آن‌قدر وارد جزئیات شده بود که افسر موشکی کاملاً کلافه شده بود. “ 🚀🚀🚀 https://eitaa.com/istadegi