ما سپر انداختیم گر تو کمان میکشی
گو #دل ما #خوش مباش گر تو بدین #دلخوشی
گر بکشی بندهایم ور بنوازی رواست
ما به تو مستأنسیم تو به چه مستوحشی
گفتی اگر درد #عشق پای نداری گریز
چون بتوانم گریخت تا تو کمندم کشی
دیده فرودوختیم تا نه به دوزخ برد
باز نگه میکنم سخت بهشتی وشی
غایت #خوبی که هست قبضه و #شمشیر و دست
خلق حسد میبرند چون تو مرا میکشی
موجب فریاد ما خصم نداند که چیست
چاره مجروح #عشق نیست به جز خامشی
چند توان ای سلیم آب بر آتش زدن
کآب دیانت برد رنگ رخ آتشی
آدمی هوشمند عیش ندارد ز فکر
ساقی مجلس بیار آن قدح بی هشی
مست می #عشق را عیب مکن #سعدیا
مست بیفتی تو نیز گر هم از این می چشی
#ما_سپر_انداختیم_گر_تو_کمان_میکشی#اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی#اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/107
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈