بخرام بالله تا صبا بیخ صنوبر برکند برقع برافکن تا بهشت از حور برکند زان روی و خال برکش نقاب پرنیان تا پیش رویت آسمان آن خال اختر برکند خلقی چو من بر روی تو آشفته همچون موی تو پای آن نهد در کوی تو کاول از سر برکند زان عارض فر نه رنگ دارد نه بو انگشت غیرت را بگو تا چشم عبهر برکند ما خار غم در پای جان در کویت ای روان وان گه که را پروای آن کز پای نشتر برکند ماه است رویت یا ملک قند است لعلت یا نمک بنمای پیکر تا فلک مهر از دوپیکر برکند باری به و گر سوی صحرا بگذری واله شود کبک دری طاووس شهپر برکند چو شد هندوی تو هل تا پرستد روی تو کاو خیمه زد پهلوی تو فردای محشر برکند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/490 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈