برشی از کتاب 🔶 بهار عربی 🔶 ✍️ 📌سید جمال‌الدین اسدآبادی 🔺در اواخر قرن نوزدهم میلادی سید جمال الدین اسدآبادی به مصر رفت و سال‌ها در آنجا اقامت گزید. عده زیادی از مصریان با هدف «اصلاح» وضع مسلمانان، به حلقه او پیوستند. آنها احساس می‌کردند که تسلط استعمار، ناشی از عقب‌ماندگی مسلمانان و عقب‌ماندگی نیز ناشی از اشاعه و تسلط خرافاتی است که به نام دین، توده‌ها را به غفلت و جهالت و بی‌تحرکی کشانده است. 🔺بر همین اساس گفتند که برای خروج از سلطه استعمار و نیل به آزادی و عزت و پیشرفت می‌باید اسلام اصیل را به مردم شناساند و این در صورتی محقق می‌شود که بی‌امان با خرافات و افزوده‌های بی‌پایه مقابله شود. این همان «اصلاح دینی» مطلوب بود. از نظر آنان اصلاح، یعنی اصلاح دین و این با بازگشت به اسلام ناب و خالص و زدودن خرافات و مقابله با آن امکان پذیر است. 🔺آنها برای بیان این مقصود و جلوگیری از برانگیخته شدن حساسیت‌ها، هدفشان را بازگشت به اسلام «سلف صالح» اعلام کردند. پس از احمد ابن حنبل و هودارانش، این برای اولین بار بود که از این اصطلاح استفاده می‌شد. . یک اصطلاح، اما در دو معنا که نتیجه نیز کاملاً متفاوت بود. در تعریف احمد بن حبل «سلف صالح» معیار دین صحیح بود ـ و در جای دیگر معیار، دین عاری از خرافات و حشو و زوائد؛ دینی که می‌توانست قدرت و شکوه و پیشرفت به همراه آورد و مسلمانان را از نکبت و عقب‌ماندگی و فقر و جهل و استعمار و استثمار برهاند. 🔺رجوع به سلف صالح نیز وسیله نیل به اصلاح و اصلاح‌طلبی بود. به همین دلیل ایشان «سلفیّه» نامیده شدند. ظاهراً این اصطلاح برای نخستین بار در همین دوران وضع و به طرفداران سید و اصحاب اصلاح اطلاق شد. پیش از این هیچ یک از اهل حدیث و حنابله خود را به این نام، ننامیده و کسی هم آنان را به این نام نخوانده بود. 🔺البته باید گفت که اندیشه اصلاحی سید جمال به مصر محدود نماند و به سرعت کشورهای اسلامی دیگر را نیز دربر گرفت؛ از مغرب عربی گرفته تا خاورمیانه، شبه قاره هند، آسیای دور و حتی نقاطی از آفریقای سیاه. در این سرزمین‌ها افراد یا تشکل‌هایی پیدا شدند که خود را سلفی نامیدند و مقصودشان همان سلفیت اصحاب سید جمال و محمد عبده و سایر هم فکران این دو بود. ایتا | تلگرام