✅جهاد فیسبیلاللهمان را تاخت زدیم!
🔴روایتی از مرحوم مجید دلدوزی، گرافیست و هنرمند انقلاب
◀️همراه دوستان رفتیم خدمت حاج علیاکبر پورجمشیدی. او را برای اولین بار میدیدم. آشنا شدیم و در اتاق کارشان نشستیم پای درددلهایشان: «زمان جنگ هرچقدر از معنویات و ثوابهایی که به دست آوردیم هرچه را که بین خود و خدایمان ثبتوضبط شده داشتیم، در دو مرحله از دست دادیم. اولی بعد از توقف جنگ بود که میخواستند مسکنی به ما بدهند. از سؤالهای متداول آن زمان اینها بودند: چه مدت در جبهه بودید؟ مسئولیتتان چه بود و چون بالابودن آن سطوح برایمان امتیازآور بود، گفتیم خب، چارهای نیست و شروع کردیم به لودادن خودمان! از خودمان تعریف کردیم تا امتیاز منفی نخوریم و آپارتمانه (مثلاً) از دست نرود مقداری از آن ثبتوضبطشدهها آنجا از دست رفت. ثوابهایی را هم که از آن حادثه به در برده بودیم، زمانی از دست دادیم که داشتند درجه میدادند. در مصاحبهها...، توی جبهه نیروی عادی بودی؟ فرمانده بودی؟ مسئول جایی بودی؟! آنجاها شیطان نزدیکتر آمد و حتی گاهی کسی که نبودیم را هم گفتیم و این دفعه پاک پاک شدیم!» (نقل به مضمون)
◀️خاطره ای از خودم (مجید دلدوزی) یادم آمد زمان کارم در «نهضت سوادآموزی» بود و آن یکیدو بار جبهه رفتنها، آخر مأموریت وقتی میخواستیم برگردیم، کاغذی دستم دادند که گواهی حضور در جبهه بود و تویش نوشته بودند این آقا از کی تا کی در جبهه بوده؛ برای درج در پروندهٔ پرسنلی و از این حرفها و اعتبارش به مُهری بود که ستاد بس.یج در تهران زیرش میزد و میآوردیم میدادیم به ادارهٔ خودمان. همراه دوستان راه افتادیم و رفتیم. هرچه نشستیم آن مسئولی که مهر پای کاغذ ما توی جیبش یا کشوی میزش بود، نیامد که نیامد و عوضش مردم صدایشان درآمد...
حوصلهام سر رفت و بلند شدم راه افتادم دم در. آقای مسنی جلویم را گرفت که «چه شده؟»
گفتم: «آوردهام تأییدیه جبههام را امضا کنند پیداشان نیست!» گفت: «امضاش بکنند، میخواهی چه کارش کنی؟! نشان امام زمان بدهی؟!» نگاهی خیره به صورتش، فکری به حرفش... و ریختم به هم. کمی بعد جبههٔ کاغذیام پاره و مچاله، افتاده بود روی کاشیهای سالن و من از پلههای خروجی ساختمان پایین میرفتم.
حرف آقای پورجمشید عین واقعیت بود. وقتی دوتا موضوع با هم نسبتی ندارند، ولی شما بهخاطر گرفتن یک کدامش که ارزش کمتری دارد، آن یکی را روی میز میگذاری، قشنگ معلوم میشود یا عیارت از قبل پایین بوده یا اینکه همین الان داری خودت را از سکه میاندازی!
#معرفی_کتاب
#ساده_رنگ
#نشر_راه_یار
#مجید_دلدوزی
#نشر_مرز_و_بوم
https://eitaa.com/nashremarzoboom