🌹 آمدن حضرت موسی بن عمران (ع) به زیارت امام حسین (ع) 🌷 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 👳🏻‍♂️ ابوحمزه ثمالی فرمود: 🌃 در اواخر سلطنت بنی مروان اراده زیارت آقا ابی عبداللّه الحسین (ع) را نمودم و پنهانی از اهل شام خود را به کربلا رساندم در گوشه ای پنهان شدم تا اینکه شب از نیمه گذشت پس بسوی قبر شریف روانه شدم تا آنکه نزدیک قبر مقدس و شریف رسیدم. 👤 ناگهان مردی را دیدم که بسوی من می آید و گفت خدا ترا اجر و پاداش دهد برگرد زیرا به قبر شریف نمی رسی!! 👳🏻‍♂️ من وحشت زده و ترسان مراجعت کردم و در گوشه ای دوباره خود را پنهان کردم تا آنکه نزدیک طلوع صبح شد باز به جانب قبر روانه شدم و چون دوباره نزدیک شدم باز همان مرد آمد و ممانعت کرد و گفت به آن قبر نمی توانی برسی. 👳🏻‍♂️✋🏻 به او گفتم: «عافاک اللّه» چرا من به آن قبر نمی رسم و حال اینکه از کوفه به قصد زیارت آن حضرت آمده ام؟! بیا بین من و آن قبر حائل نشو، زیرا من می ترسم که صبح شود و اهل شام مرا ببینند و مرا در اینجا به قتل برسانند!! 👤 وقتی این حرف را از من شنید گفت یک مقدار صبر کن چون حضرت موسی بن عمران(ع) از خدای خود اجازه گرفته که به زیارت آقا سیدالشهداء (ع) بیاید و خدا به او اجازه داده و با هفتاد هزار ملائکه به زیارت آقا آمده اند و از اول شب تا به حال در خدمت قبر شریف هستند و تا طلوع صبح کنار قبر هستند و بعد به آسمان عروج می کنند. 👳🏻‍♂️ ابوحمزه ثمالی گوید از آن مرد پرسیدم که تو کیستی؟ 👤گفت من یکی از آن ملائکه هستم که مأمور پاسبانی و پاسداری قبر آقا سیدالشهداء (ع) هستم و برای زوار آقا طلب مغفرت می کنیم! 👳🏻‍♂️ تا این را شنیدم برگشتم پنهان شدم و هنگام طلوع صبح سر قبر حضرت آمدم دیگر کسی را ندیدم که مانع شود پس زیارتم را کردم و بر کشندگان آن حضرت لعن نمودم و نماز صبح را در آنجا اقامه کردم و از ترس مردم شام سریع به کوفه برگشتم. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. زندگانی عشق، ۲۱۶، به نقل از کامل الزیارت، ص ۱۱۱. 📕 داستانهایی از فضیلت زیارت (ع)، علی میرخلف ‏زاده‏ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq