4️⃣2️⃣ 7️⃣ ❇️ یکی از تفاوت های «حق و حکم» قابل انتقال بودن و نبودن حق و حکم عنوان شد. در این قسمت به شروط انتقال حق اشاره می شود. چهار شرط برای انتقال حق می توان مطرح نمود. 1️⃣ شرط اول: (شرط اول در مورد «ارث» واقع شدن حق است که از توضیح آن صرف نظر می شود) 2️⃣ شرط دوم: شرط دوم آن است که حق، متقوم به صاحب حق نباشد؛ به عنوان مثال شروطی نظیر «حق جلوس» یا «حق حضانه» یا «حق مضاجعه» متقوم به صاحب حق است، لذا قابل انتقال به عنوان ارث نخواهند بود 3️⃣ شرط سوم: شرط دیگر آن است که مستحق حق، نسبت به حق دارای حیثیت تقییدیه نباشد. ◀️ فهم این شرط در گرو دانستن معنای حیثیت تقییدیه و تعلیلیه است: 🔷 حیثیت تقییدیه، حیثیتی است که می تواند به جای متحیث قرار بگیرد و حکم برای نفس همین حیثیت ثابت می شود، چه آن حیثیت «تمام الموضوع» برای حکم باشد و چه «جزء الموضوع» (الحيثية التقييدية ما يفصل محيثه الكلى الى جزئيين او يحلل محيثه الجزئى الى كليّين و يخص الحكم فى الكلام باحدهما. محمد ابراهیم کلباسی، رسائل المحقق الكلباسى، صفحه 139)؛ 👈 به عنوان مثال حیثیاتی نظیر «کاغذ خوب» یا «جلد مناسب» داشتن برای کتاب، حیثیت تقییدیه محسوب می شوند و یا حیثیاتی نظیر «آب دار» و «شیرین» بودن برای میوه، حیثیت تقییدیه اند. 🔷 حیثیت تعلیلیه: حیثیتی است که خارج از ذات موضوع است، لکن علت ثبوت حکم برای موضوع، آن حیثیت است؛ (رسائل المحقق الكلباسى، صفحه 154.) 👈 به عنوان مثال حیثیاتی نظیر «کمیاب» بودن کتاب، حیثیات تعلیلیه محسوب می شوند و حیثیاتی مثل «متعلق به فصل خاص» بودن برای میوه، حیثیت تعلیلیه محسوب می شوند. ⬅️ با توجه به معنای این دو حیثیت، اگر صاحب حق نسبت به حق، دارای حیثیت تقییدیه باشد، آن حق قابل انتقال نخواهد بود، زیرا در تعریف حیثیت تقییدیه گفته شد، حکم برای همان حیثیت ثابت است، لذا با فقدان عنوان صاحب حق، موضوع حکم محرز نیست و حق بر آن عنوان صدق نمی کند و به تبع متعلق ارث یا انتقال نیز واقع نخواهد شد؛ 👈 به عنوان مثال عنوان «طلبه» یا عنوان «عالم» نسبت به حق سکونت در خانه، دارای حیثیت تقییدیه است، لذا با فوت طلاب و علماء یا تغییر عنوان آنان، موضوع حکم محرز نیست و حق جواز سکونت بر عنوان غیر طلبه یا غیر عالم، صدق نخواهد کرد، درنتیجه با فوت یا تغییر عنوان، حق سکونت در «خانه» انتقال پیدا نمی کند. 4️⃣ شرط چهارم: آخرین شرط از شروط قابل انتقال بودن حق آن است که آن حق برای صاحب حق محدود به زمان حیات صاحب حق نباشد؛ 👈 به عنوان مثال حق سکنی («السکنی ان یجعل منفعه سکانها لغیره مده معلومه». محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، جلد 28، صفحه 135) و رقبی (اگر مالک ملک حق استفاده از ملکی را تا آخر عمر به فرد دیگری واگذار نماید، آن حق را حق «عمری» گویند. میرزا ابوالقاسم قمی، جامع الشتات، جلد 2، صفحه 229) ⬅️ اگر محدود به زمان حیات فرد باشد - قابل انتقال به دیگری نیست، به عنوان مثال در این گونه موارد موضوع ارث که همان عنوان «ماترک» باشد صادق نیست تا متعلق ارث واقع شود؛ 🔶 توضیح آنکه «ما ترک» به این معنا است که مالی در ملک مورث وجود داشته است و الان بعد از فوت، آن مال را رها نموده است و حال آن که در حق «عمری» و «سکنی» چیزی در ملک مورث وجود نداشته است تا بعد از فوت، آن را به عنوان «ما ترک»، رها نموده باشد، لذا قابل ارث نیز نخواهد بود. بحث ادامه دارد... 📚 مطالب جناب استاد مهرکش 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)