🔸 مراقبه و یاد خدا (۶) 📌 وز یاد او چنان شدم که او شدم ... 🔹 در ذکر اللّٰه و یاد خدا، اهلش می‌دانند که چه اتفاقی می‌افتد. همین‌قدر خودش، خودش می‌شود. وز یاد او چنان شدم که او شدم. 🔺 چنان‌که خداوند سبحان می‌فرماید: «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» [القصص: ۸۸] هرچیز جز روی [یعنی: ذات و یا اسما و صفات] او نابود است. 🔺 و نیز می‌فرماید: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ» [السجدة: ۱۷] هیچ‌کس نمی‌داند که چه چشم‌روشنی‌هایی برای آن‌ها مخفی شده است. 🔺 و آیه‌ی شریفه‌ی «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» [الرعد: ٢٨] (هان! تنها با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرند) به حسب حصر مستفاد از تقدیم ما حقّه التأخیر، سبب اطمینان و آرامش دل‌ها را منحصراً ذکر اللّٰه می‌داند، و از میان اسما هم خصوصاً اللّٰه ذکر شده است. عجب آیه‌ای است که جامعیت و مانعیت دارد! بنابراین آیا ما که آرامش نداریم، می‌توانیم بگوییم ذاکریم؟! آیا می‌شود تمام بزرگان و علما در دعوی اینگونه مطالب اشتباه کرده باشند؟! آیا در امور تکوینیه این‌همه اشتباه از عقلا ممکن است؟! آیا ممکن است عاقلی به جای حمام، لباس‌های خود را در مسجد بیرون بیاورد؟ و یا در حمام، به جای مسجد به نماز بایستد؟! و به ماست بگوید چه فسنجان خوبی؟! یا به فسنجان بگوید چه ماست شیرینی؟! آیا ممکن است چنین اشتباهاتی در امور تکوینیه از عقلا صادر شود؟ اگر ممکن نیست، پس مشاهدات و حالاتی که آن‌ها از مراتب شهود و معرفت ادعا می‌کنند، نیز خطا و اشتباه نیست؛ بلکه واقعیت دارد و ما که از حالات و مشاهدات آن‌ها محرومیم نباید منکر آن‌ها باشیم. 📚 در محضر بهجت، محمدحسین رُخشاد، ج ۱، صص ۳۷۰-۳۶۹ 🔹 @rahesavab