📌 نذر سفره‌های عزیزجون بچه که بودیم جمعه‌ها عزیزجون غذا که می‌پخت می‌گفت نذری هست و هر جمعه به نیت، ائمه اطهار و پیامبران عزیزمان بود... یکی از اسم‌های شهدای کربلا را هم می‌گفت. بعد از جمع کردن سفره کتاب منتهی الامال شیخ عباس قمی که کتابی بزرگ و قطوری بود را می‌آورد و از ائمه اطهار سلام الله علیهم برایمان می‌گفت و چند خطی شعر مرثیه می‌خواند و چایی روضه را دم می‌کرد. ... عزیزجون پیگیر روایت شهدا هم هست. شبکه قرآن و برنامه سمت خدا تلویزیون را می‌بیند روی منبع خبر هم تاکید دارد که حرفش درست باشد... مثلا می‌گوید اقا نجم‌الدین تو برنامه سمت خدا شهید (پلارک) معروف به شهید عطری رو گفته... یا شبکه قرآن از شهید (سیف‌الله شیعه‌زاده) شهید بهزیستی گفته، بعد دو خط هم از آنچه شنیده تعریف می‌کند... یادم است یک هفته از شهید ادواردو (مهدی) آنیلی می‌گفت. بچه‌ها می‌خندیدند و سربه‌سرش می‌گذاشتند که عزیزجون یک دور اروپا را هم زده برای شهدا... حالا عزیزجون چند سالی است پیر و شکسته شده دستانش لرزان و چروکیده و صورتش پر از چین و چروک اما هنوز نورانی است... هنوز هم آخر هفته‌ها سفره می‌اندازد؛ سفره‌های عزیز دوست‌داشتنی است بوی و عطر قدیم را دارد؛ سبزی خوردنش هم به راه است. به جای نوشابه و دلستر، شربت سکنجبین و نعنا و آبلیمو و دوغ دارد. اعتقاد دارد وقتی سبزی پر از خاصیت را از سفره‌ها حذف کردیم و سالادهای سرد با انواع سس و نوشابه را گذاشتیم بچه‌ها بی‌رمق شدند... سفره نذری خانوادگی برایش حرف دیگری دارد؛ با عصا و واکر هم شده خودش باید غذا را سر و سامان بدهد؛ کم و کیف چاشنی‌ها دست خودش است... شروع می‌کنم به چیدن سفره... می‌بینم با یکی از نوه‌ها (زهرا) مشغول صحبت می‌شود؛ حالا دیگر چشمانش ضعیف شده توانی در نوشتن ندارد... دلش می‌خواهد بنویسد اما دستش می‌لرزد زهرا خودکار را از دستش می‌گیرد و دستش را می‌بوسد... حافظه عزیزجون یاری نمی‌کند صبر کن اسمش یادم بیاد!... همون که بیست و پنج سال زندان بوده... همون که کتاب تو زندان نوشته... همون که اسراییلی‌ها دنبالش بودند چون نقشه زیاد می‌کشید برا نابودی اسراییلی‌ها... همون که روی مبل نشسته بود دستش تیر خورده بود و تنها بود و فقط یک چوب داشت... اشک در چشمان عزیزجون حلقه زده؛ زهرا گیج شده بود!! انگار جرقه‌ای در ذهن عزیز روشن می‌شود؛ یحیی به کمک زهرا می‌روم می‌گویم بنویس «قهرمان فلسطین شهید یحیی سنوار» صدیقه فرشته دوشنبه | ۳۰ مهر ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلــه | ایتــا | ویراستی | شنوتو | اینستا