📌 وقت حزن و اندوه نیست با زور جمعیت وارد میشوم. آخر، صبح‌ها متروی تهران غلغله‌است. انگار همه بی‌حوصله‌ و عصبانی‌اند. سرم از بی‌خوابی درد می‌کند. ایستاده که نمی‌شود خوابید.موبایلم را در می‌آورم، خبرهارا بخوانم. طبق عادت، اول تلگرام را باز می‌کنم. پروفایل‌ها مشکی شده. ایران تسلیت. حاج قاسم شهید شد. ای وای. بغض گلویم را می‌گیرد. قورتش می‌دهم. زشته جلوی این همه آدم گریه کنم. الان میفهمم چرا ملت بی حوصله‌اند. همیشه خداهم تو مترو یکی پیدا می‌شود که ازت آدرس بپرسد. آقا تجریش چطوری برم؟ «نمی‌دانم.» می‌دانستم، حالش را نداشتم توضیح دهم. تا آخر مسیر دمغ بودم. مترو هم در عین شلوغی خیلی ساکت بود. رسیدم محل کار، همه در تکاپو بودند. برای حاج‌قاسم چه می‌شود کرد؟ انگار که چک محکمی خورده باشد در گوشم به خودم آمدم. باید کتاب روایت از حاج‌قاسم دربیاریم. حواستان باشد حاج قاسم جهادی بود، مردمی بود. روایت‌ها باید بوی حماسه و جهاد بدهند. حزن و اندوه باشد برای بعد. . حادثه تروریستی در کرمان. خبر را باز می‌کنم. یا خدا. دوتا انتحاری زدند درست جایی که زن و بچه مردم بودند. تا شب خبرها را می‌خوانم. با فکر به کاپشن صورتی و... با زحمت می‌خوابم. صبح دمغ‌تر از دیشب، تو مترو زیر فشار جمعیت موبایلم را بازور از جیبم در می‌آورم. خبرهای تکمیلی را که می‌خوانم بدتر می‌شوم. عصبانیت مردم را می‌شود در چشم‌هایشان دید. یکی می‌پرسد ولیعصر همین ایستگاس؟ «نمیدانم.» توی دلم میگم: «آخر مرد حسابی روی دیوار اسم ایستگاه ها را نوشتند ديگر، پرسیدن دارد؟» به محل کار که میرسم انگار که چک محکمی خورده باشم به خودم می‌آیم. روایت حادثه کرمان باید ثبت بشود، حزن و اندوه باشد برای بعد، روایت‌ها باید بوی حماسه و جهاد بدهند. . مترو بعداز نیم ساعت تاخیر می‌رسد، صبح روز دوشنبه، متروی با تاخیر تهران را تصور کنید. روزهای عادی جا برای نشستن نیست. الان برای ایستادن. دوباره جو یک جوری است برایم، انگار بخش زیادی از جمعیت بی‌حوصلگی خاصی دارند، حس آشنایی است. بازور دست می‌کنم توی جیبم که موبایلم را دربیاورم. نزدیک بود گوشی بغل دستیم را بیندازم زمین، «آقا ببخشید.» طبق عادت تلگرام را باز می‌کنم. لاشه هلی‌کوپتر پیدا شده. خبری از سر نشینان نیست. انا لله و انا الیه راجعون. رئیس جمهور و همراهانشان حین خدمت در حالی که از افتتاح سد بر می‌گشتند شهید شدند. خوب میدانم که الان وقت حزن و اندوه نیست. آقا چطور می‌شود رفت تجریش؟ «باید ایستگاه دروازه دولت پیاده شوی...» رضا کاظم‌لو دوشنبه | ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا