📌
#رئیسجمهور_مردم
روایتِ ری
بخش سوم
کمی جلوتر از کانون اولیه مردمی که چهل دقیقهای هست منتظرند، چشمم به در باز مسجد فیروزآبادی میافتد، ایوان مسجد بهشتی است! نور خاصی انگار داخل مسجد است که مرا جلب میکند، مسجد بیست دقیقه به اذان مامن مردمانی شده است که آمدهاند تجدید قوا کنند. حیاط با صفای آن مرا به یاد مدارس علمیه میاندازد. مردان و زنان دور حوض نشستهاند که شاید شبستان باز شود. با باز شدن درب شبستان ازدحامی ایجاد میشود که ماندن را دشوار میسازد. احتمال میدهم وقت برای مرور مسیر این تشییع دارم فلذا راهی حرم می شوم.
در راه پیرمردی را میبینم که بر سکوی تیر چراغ برق نشسته. پیرمرد واقعا ضعیف است! رگی از او نیست که بیرون نزده باشد. از آنهایی است که وضعیتشان از عدم وزنگیری به لاغرشوندگی رسیده است. نفس که می کشد انگار دارد ذخایر ۸۰, ۹۰ ساله اش را به مصرف میرساند. این پیرمرد فرتوت چرا آمده؟
یاد بحث دیشب گروه میافتم که میگفتند این شهیدان را مقدس نکنید یا اینکه حالا شلوغش نکنید ما که می دانیم...
با خودم می گویم آقا مقدس کجاست؟ شلوغ چیست؟ چه چیزی می تواند این پیرمرد فرتوت را از کنج خانه به کنار جمعیت بکشاند؟ مردم، این محور گفتمان انقلاب، جز به ندای فطرتی که از درونشان میجوشد گوش نمیکنند.
ادامه دارد...
مهدی کیانی
پنجشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ |
#تهران #شهرری
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎
بلـه |
ایتــا