#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥
#تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۵۱
🖋 مقالهی سیزدهم:
#اولین_عامل_نفوذی_یهود
قسمت قبل؛
https://eitaa.com/salonemotalee/6350
قسمت پنجم؛
برنامههای ابوبکر در نفوذ به سازمان حکومتی پیامبر
💥الف. شخصیتپردازی (گذشت)
💥ب. تشكیل سازمان غصب خلافت
🔹۱. دعوت ویژگان به اسلام
ابوبکر پس از اسلام آوردنش، مردم را به اسلام و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرا میخواند.
پرسش این است که این دعوت شدگان از چه طایفه و صنفی بودند؟
آیا همهی مردم را به اسلام فرا میخواندند یا گروه خاصی را؟
به گفتهی ابن اسحاق، از قریش کسانی که با ابوبکر رفت و آمد کرده، به او اطمینان و اعتماد داشتند.(۱۴)
بنابراین او کسانی را به اسلام دعوت میکرد که:
اولاً او را قبول داشتند؛
ثانیاً از قریش بودند.
روشن است اگر ابوبکر بخواهد سازمانی را با این افراد تأسیس کند، رهبر این سازمان خواهد بود.
مورخان کسانی را که به دست ابوبکر مسلمان شدهاند، چنین برمیشمرند:
عثمان،
ابوعبیدة بن جراح،
طلحه،
عبدالرحمن بن عوف،
زبیر،
سعد بن ابیوقاص،
عبیدة بن حارث
و ارقم بن ابیالارقم. (۱۵)
اسامی پنج تن از این اشخاص در شواهد بعدی تکرار خواهد شد و درمی یابید که سازمان ابوبکر با این پنج تن به همراه عمر بن خطاب تشکیل شد.
🔹۲. ترور پیامبر صلیاللهعلیهوآله
در حجة الوداع هنگامی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از اعمال حج فارغ شدند، جبرئیل نازل شد و گفت:
"خداوند سبحان به تو سلام میرساند و میفرماید: رفتن تو به سوی پروردگارت نزدیک شده است. حق تعالی دستور میدهد علی ابن ابیطالب علیهالسلام را خلیفه و وصی خود قرار دهی و آنچه را به شما آموخت، به او یاد دهی و تمام امانتهای خود را به او بسپاری."
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله علی علیهالسلام را خواست و یک شب و یک روز با او خلوت کرد و هر علم و حکمت که خداوند سبحان به ایشان آموخته بود، همه را به او آموخت.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله در این روز نزد عایشه بود، بنابراین عایشه به طریقی از این جریان آگاه گردید و بلافاصله خبر را به حفصه گفت و هرکدام به پدر خود منتقل کردند.
ابوبکر و عمر جمع شدند و جماعت طلقاء و منافقان را هم فراخواندند.
سپس داستان را بیان کردند و در این زمینه در میان خود سخن بسیار گفتند تا اینکه اتفاق کردند بر اینکه ناقهی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را در عقبهی هرشی (گردنهای در راه مکه، نزدیک جحفه) رم دهند.
حذیفه میگوید:
"پس از بیعت مردم با علی علیهالسلام در غدیر خم، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله حرکت کرد تا آنکه نزدیک عقبهی هُرشی (۱۶) رسید. آن منافقان زودتر بر سر عقبه قرار گرفته بودند و با دبههایی پر از سنگ منتظر آمدن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بودند. وقتی به عقبه رسیدیم، دبهها را رها کردند؛ به گونهای که زیر پای ناقهی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرود آمد. ناقه ترسید و نزدیک بود رم کند و حضرت را بیندازد. حضرت خطاب به ناقه فرمود آرام باش، بر تو باکی نیست. منافقان نزدیک ناقه آمدند که آن را به دره بیاندازند. من و عمار به سوی آنان حملهور شدیم، بنابراین ناامیدانه بازگشتند. چون شب بسیار تاریکی بود، مهاجمین را نشناختم. به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله عرض کردم: چه کسانی بودند؟ فرمودند: آنها منافقاناند در دنیا و آخرت. عرض کردم: کیستند؟ یکایک را نام برد و جماعتی را نام برد که من نمیخواستم بعضی در میان آنها باشند. حضرت فرمود: به سوی آنان نظر کن، برقی زده شد و تمامی اطراف ما روشن گردید. به آن جماعت نظر کردم و همه را شناختم. همان کسانی بودند که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نام برده بود. چهارده نفر بودند: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابىوقاص، ابوعبیدة بن جراح، معاویة بن ابی سفیان و عمرو بن عاص که اینها از قریش بودند و پنج نفر دیگر: ابوموسی اشعری، مغیرة بن شعبه، اوس بن حدثان، ابوهریره و ابوطلحه انصاری."
پس از ناموفق ماندن ترور، سالم مولی ابیحذیفه در راه مکه به این گروه از منافقان اضافه شد و تعهدنامهی آنان را برای غصب خلافت پذیرفت. (۱۷)
🔹۳. صحیفهی ملعونه
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛
https://eitaa.com/salonemotalee/6419
▪️🌺▪️--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee