9⃣0⃣0⃣1⃣
#خاطرات_شهدا 🌷
🔰فرزندم تلاش بسیاری انجام داد تا راضی شویم به
#سوریه برود. وی میگفت، «مگر
#امام_حسین(ع) با تصمیم حضرت علی اکبر (ع) برای نبرد مخالفت کرد⁉️» با شنیدن این جمله،
#سکوت کردم.
🔰هنگام
#وداع به علی اکبر(ع) امام حسین (ع) تاسی کردم. لحظات سختی بود😭 تا آن روز فقط
#روضه_وداع پدر و پسر💕 را شنیده بودم، اما آن لحظه شنیدهها را
#درک کردم.
🔰۲۳ بهمن ۱۳۹۴ بود.
#محمدرضا را بوسیدم. قدو بالایش را نگریستم😍 او
#میرفت و من نگاهش میکردم. پس از شهادت🌷 دوستانش میگفتند، محمدرضا گفته است، «من میدانستم پدر من را نظاره میکند 💥اما
#ترسیدم برگردم و با یک نگاه، عاطفه
#پدروپسری💞 من را از مسیرم دور کند.» هیچگاه آن لحظه را فراموش نمیکنم❌
🔰آنها به کمین میخورند. با تعداد کمی از
#دوستانش، تعداد بسیاری از تکفیریها👹 را نابود میکنند، اما به دلیل اتمام
#مهمات، به رگبار گلوله💥 بسته میشوند و پیکر مطهرشان⚰
#سه_روز زیر آفتاب☀️ میماند.
🔰در نهایت نیز آن منطقه در دست
#تکفیریها باقی مانده و پیکر پسرم
#برای_همیشه در آنجا به یادگار میماند و به آرزوی خود که
#گمنامی🌷 همچون مادرمان حضرت زهرا(س)❤️ بود، میرسد.
🔰چند روز پیش از
#شهادت از یکدیگر میخواهند که در حق همدیگر دعا کنند🙏 و سپس از
#آرزوهای خود بگویند. نوبت محمدرضا که میشود، میگوید، دعا میکنم خدا من را
#پودر کند تا همچون مادرم حضرت زهرا (س) گمنام بشوم🌷» پسرم به خواسته خود میرسد.
🔰آخرین مرتبه که محمدرضا به
#زیارت امام حسین (ع)🕌 رفته بود، هنگام بازگشت از
#سرداب آن حضرت به دوست خود میگوید، «من مزد خود را از
#اباعبدالله (ع) گرفتم😍 و امسال به خواسته خود میرسم👌»
راوی:پدر شهید
#شهید_محمدرضا_بیات
#شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh