نوکر بساط نوکریش را که پهن کرد او را علی، کبوتر ایوان و صحن کرد سائل برای بندگیت انتخاب شد با جود و بخشش تو گناهش صواب شد هرکس میان میکده مست سحر شده خورده شراب ناب تو دیوانه تر شده وقتی طرف حساب همه ساقی ات علی است ما را بُکُش که ذکر هوالباقی ات علی است مستیم مستِ خوشهء انگوری از نجف ما را عذاب می کند این دوری از نجف شاه نجف! گدای گرفتار را بخر جنس خراب و بنجل بازار را بخر بیچارگی برای تو کردم بساط، علی دستم بگیر وقت گذر از صراط، علی بالم شکست و از حرمت پر گرفته ام دست تهی به چادر مادر گرفته ام ما را خدا اسیر دو زلف کمند کرد ما را حسن برای حسینت پسند کرد در را به روی قلب گدا قفل کرده اند انگار کربلای مرا قفل کرده اند بالای دار عشق، سرم را بیاورید جان رضا هوای حرم را بیاورید اصلاً حسین گفتن ما کار زینب است جنگ حسین، جلوهء پیکار زینب است بالای نیزه رفت ولی دید خواهرش خورده زمین به خاطر خلخال و معجرش عاشق همیشه مضطرب و نامرتب است درد حسین موی پریشان زینب است #@shia_poem