📝يَجوزُ للشّاعرِ ما لايَجوزُ لِغیرِه✍ شاعر اگر کفر هم بگوید چون خداوند او را عاقل نیافریده و بر دیوانه هم حرجی نیست، پس مانعی نخواهد داشت که بگوید: فدای حلقه‌ی چشمی شوم که در محشر خدا شود متحیر که آفریده‌ی کیست خدا بیامرزد مرحوم حاجی ملاهادی سبزواری را می‌گوید بعضی سخنان است که اگر من و تو بگوئیم کفر است و مستوجب عقوبت می‌شویم، ولی کسانی هستند که همان مطلب را می‌گویند و خدا هم به حساب آن‌ها گناهی و بادآفره محسوب نمی‌دارد، مانند این قطعه که شاعری گفته است: زاهدی سربرهنه در شب تار گفت کی کردگار لیل و نهار یا کلاهی ز جبّه‌خانه فرست یا سرم را ز ملك تن بردار باغبانی برای دفع طيور كله افکنده بود بر اشجار از قضا باد آن كله بفکند خورد بر فرق مردك عيار کله از سر گرفت و با خود گفت شکر ایزد که کار گشته تیار چون نگه کرد و دید مندرس‌ست گفت کی کردگار لاکردار! این کلاه کثیف مستعمل از کجا یافتی در این شب تار سر من لایق کلاه تو نیست بر سر جبرئیل خود بگذار اینجا آنجا است که گفته‌اند: يَجوزُ للشّاعرِ ما لايَجوزُ لِغیرِه(۱) پس می‌بینیم که خداوند هم به شعرا محبت بی‌اندازه‌ای دارد که آنها را آزاد گذاشته تا هرچه بخواهند بگویند و ... 🔹🔹🔹 (۱) برای شاعر مجاز است چیزی که برای غیر شاعر جایز نیست. 🔗🔗🔗 منبع: (چنته درویش.دکتر محمدعلی‌احسانی طباطبایی.صفحه۳۶) @tarzetanz