eitaa logo
کانال سیدمحمد خردمند
281 دنبال‌کننده
1هزار عکس
111 ویدیو
163 فایل
سیدمحمد خردمند
مشاهده در ایتا
دانلود
- 1378 * یکشنبه - 3/11/1378 - 16 شوال 1420 - 23 ژانویه 2000 • در برنامه ی مدرسه، در کلاس دینی دوم، ابتدا از برگه‌های اصول دینشان خواندم و به بهانه ی تصحیح کردن، مدام بحث ها را برایشان مرور کردم. بعد داستان کشف چاه توسط حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام کنار دیر راهب را گفتم و بعد نوار نمایش آن را برایشان گذاشتم؛ البته نخواستم داستان را به عنوان تکلیف بنویسند به جایش برگه هایی را دادم مزین به نام مولا علی علیه السلام که رنگ کنند. • در کلاس دینی سوم ها، داستان یک کره اسب را گفتم که جدا شده بود. شغالی دنبالش در کوه آمد صدای پایش پیچید، فرار کرد. بعد خواستم ادامه داستان را خودشان بگویم. بد نبود. بعضی انتظار داشتند داستان حتما مربوط به دینی و تاریخ اسلام باشد. بعضی هم فهمیدند داستان مربوط به درس معاد است. • نماز پنجم و چهارم خوب است. * دوشنبه - 4/11/1378 - 17 شوال 1420 - 24 ژانویه 2000 • در مدرسه، دانش آموز خاکی صدیق (کلاس چهارم دبستان) داوطلب اجرای برنامه به مناسبت شهادت امام صادق علیه السلام بود که با آقای فلاحی صحبت کردم و برای اجرای او در کلاس موافقت کردند. زنگ دوم سوم ها دوازده سؤال دینی طرح کردند و زنگ سوم سوال ها را جواب دادند. امتحان را خود طراحان سؤال بُردند خانه برای تصحیح. نماز پنجم ها نه چندان خوب و نماز سوم با حضور آقای محمدی و تذکر همراه با تندی به دانش آموز .... خوب بود. بازخوردها راجع به امتحان دینی امروز جالب بود. دانش آموز گرامی می گفت: بامزه ترین امتحان! دانش آموز ... منفی نگر است و منفی گو! پس در بهترین شرایط هم جملاتش مثبت نیست! دانش آموز ... هم وای وای وای. دانش آموز ... هم معمولاً منفی و ناامید است. خدایا به لطفت یاریم ده. * سه شنبه - 5/11/1378 - 18 شوال 1420 - 25 ژانویه 2000 • ‌در مدرسه، در نماز پنجم ها تعدادی را مأمور کردم که نمازخانه را بگردانند. نمازخانه به هم ریخته بود. بعد از نماز ظهر رفتم جلو و یک سخنرانی قراء کردم! با نامه ای شروع کردم. یک نامه ای نوشتم و چند خطش را از رو خواندم و بقیه را از ذهنم‌. نماز خانه معلم و مسؤول نمی‌خواهد ... از وقت استفاده کنید. • به مشکلات اقتصادی مردم اشاره کردم. گفتم ببینید مرا که دارم می سوزم و می گویم! چه کسی باید امام زمان علیه السلام را یاری کند. نماز ظهر را با این‌همه تذکر سبک می شمارید و بیچاره هایی هستند که محروم از کمترین امکانات شما! شرمندگی ندارد؟ ... • به خواندن دعا نرسیدیم اما بچه ها تحت تأثبر قرار گرفته بودند و گیج از نمازخانه خارج شدند! • نماز چهارم یک حدیث درباره نماز از امام صادق علیه السلام از کتاب شکوفه های سخن خواندم‌. گروه اجرایی را طلبیدم و همه ماندند‌. نمی‌شود با چهارم به صورت عمومی کار کرد باید چندتا چندتا به کارشان بگیرم. خدایا توفیقم بده و مرا یاری کن. https://ble.ir/S_M_Kheradmand
40.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرودهای عربی در عزا و مصیبات حضرت سیدالشهداء علیه السلام مداح: ملامحمدالجنامی نوای زیبای حسین حسین حسین .... http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page35.aspx
مفوضه و جبریه در زندگی امروز ما در روز 19 صفر 1445 مجلس توسلی تشکیل شده بود و قرار شد بنده توفیق ارائه ی بحثی داشته باشم. هم خیلی فکر کردم و هم چند ساعتی مطالعه، تا از بین دو موضوع، سرانجام یکی را انتخاب کردم. البته عنوانی برای آن محفل اعلام نکردم ولی سعی کردم یک بحث دقیق اعتقادی را در ذیل مباحث مربوط به عدل، به شکلی کاربردی ارائه دهم. به گمانم بحث خوبی بود که با پرسش و پاسخ های بعد از ارائه، روشن تر شد. الحمدلله رب العالمین. https://ble.ir/S_M_Kheradmand
- 1375 * شنبه 17/9/1375 ، 26 رجب 1417، 7 دسامبر 1996 رفتم مدرسه ی صلحا و نسبتاً زود هم رسیدم. برنامه‌های امروز بچه های پیش دبستانی عبارت بود از: بریدن اشکال قرینه و چسباندن آن ها، بازی در حیاط، شنیدن داستان در مورد مبعث و توضیحاتی در مورد امام موسی کاظم علیه السلام. امروز نوآموز مهدی رضائیان غایب بود؛ نوآموز ... هم به علت کسالت اذیت می‌کرد و بهانه‌گیری می‌نمود. از جمله کارهایی که امروز انجام دادم تصحیح اشکالات لیست پیش دبستانی برای اتاق تکثیر بود. بعد از اتمام کار، با آقای بهرام مستوفی و آقای مرتضی مرتضوی جلسه‌ای داشتیم که مسائل مختلفی در آن مطرح کردیم؛ از آن جمله: - گفتم که دیده هایمان را نسبت به بچه‌ها تغییر دهیم و آن چه منفی دارند را با تعابیر عکس به آن ها القا کنیم تا خود به خود به آن مسیر روی آورند. - در مورد هماهنگی‌های کلاسی صحبت شد که همه یک حرف بزنیم. - در مورد تکراری بودن بعضی کارهای آقای مستوفی صحبت شد که بنا شد ایشان برنامه ی چند وقت بعد خود را بدهند. - در مورد بعضی نقاشی‌ها و ماسک ها برای پیش دبستانی صحبت شد. بعد از جلسه رفتم سراغ آقای بنکدار و از ایشان راجع به برخی مسائل تربیتی بچه ها سوال پرسیدم (مفصل بود ولی ننوشتم). بعد هم مقداری با گروه سرور کلاس اول راهنمایی کار کردم. کار با آن ها در حالی که تمرکز بر نوآموزان پیش دبستانی دارم و مقایسه ی این دو گروه سنی جالب است. * روز چهارشنبه 21/9/1375 برابر با آخرین روز رجب 1417. صبح با آن که می‌خواستم زود بروم مدرسه اما آنقدر یخ کرده بودم که نمی توانستم از رخت خواب جدا شوم! گیر یک تاکسی هم افتادم که 50 تومانی که هر روز تا مدرسه می دادم 100 تومان گرفت و زیر میدان هروی پیاده ام کرد و کلی هم پیاده روی کردم! وقتی رسیدم مدرسه کلی از بچه‌ها نیامده بودند؛ مشغول بازی شدیم. می‌دانستم که امروز با حضور آقای ... و بعضی بی برنامگی‌ها و ندانستم کاری‌ها برنامه ی جالبی نخواهیم داشت! بعد از مقداری بازی رفتیم داخل برای نمایشِ آقای مرتضوی با مجری گری آقای مظاهری. من چون اصلاً این برنامه شان را نمی پسندیدم دخالتی هم نکردم. بعد از مدتی آنقدر کار بی مزه شده بود و خسته کننده که آقای مرتضوی مجبور شدند از دختری که به شکل عروسک داشتیم استفاده کنند! بی ارتباط به موضوع نمایش! بعد از آن رفتیم تغذیه؛ فقط یک کیک! در آن سرما! ... مقداری بازی و پس از آن رفتیم داخل سالن برای تمرین شعر. از خداوند متعال یاری خواستم و طرحی دادم که خیلی جالب آمد! هر چه توب بود ریختیم بیرون؛ بچه‌ها که کلاً 36 نفرند، با حدود 50 توپ مواجه شدند! ... سرمای هوا گرم شد!! امروز 4 نفر غائب بودند. بعد رفتیم داخل و شروع کردیم به پرسش هایی از نمایش داده شده؛ امروز سیدصالح پرورش هم آمده بود و تقریباً تا به آخر شاهد کار بود؛ فکر کنم می خواهد آمدن یا نیامدنش را به مدرسه ارزیابی کند. آقای بنکدار به پدر او که سال ها وزیر آموزش و پرورش بودند خیلی ارادت دارد. یکی دیگر از طرح هایی که امروز دادم و خودم هم خیلی خوشم آمد این بود که: محمدرضا جعفری و امیرحسین فخاری، بیرون نشسته بودند و داخل نمی‌آمدند! به بچه‌ها گفتم که بلند کف بزنند و بعد در را باز کردم. این دو از روی کنجکاوی آمدند داخل و دیگر نرفتند! امروز برگه هایی داریم برای جلسه ی روز چهارشنبه ی هفته بعد و سخنرانی دکتر عبدالعظیم کریمی؛ فکر می‌کنم که از ساعت 16:30 الی18:30 باشد که متأسفانه اگر بخواهم به جلسه برسم باید از کلاس دانشگاهم بزنم. کمی به برخی کارهای اشتباه آقای مظاهری تذکر دادم که البته به راحتی نمی‌خواستند بپذیرد! ولی من باید می گفتم! امروز توفیق نشد روزه بگیرم. شاید گناهی کرده‌ام که این توفیق از من سلب شده. استغفرالله ربی و اتوب الیه! ... (پی نوشت: در حدود سال 1398 هجری شمسی، آقای دکتر احمد قندی از بنده راجع به آثار آقای عبدالعظیم کریمی سوالی پرسیدند و بعد پاسخم را تایید کردند که نظر خودشان هم همین است. عرض بنده این بود: آقای کریمی حضوری نو و سخنان قابل توجه و تأملی در ابتدای ورود به مباحث تربیتی داشتند و از همین جهت مورد استقبال هم واقع شدند؛ اما بعد با توجه به گرایش هایشان به عرفان بشری و ارادت ویژه به برخی نظریه پردازانِ به اصطلاح اسلامی و ایرانی، ایده هاشان به افراط ها و خطاهایی کشیده شد که به نظر دیگر استفاده از نوشته ها و سخنرانی هایشان قابل توصیه نیست و حتی در برخی موارد مغایرت کامل با مبانی اعتقادی و اصول مسلم احکام شرعی دارد.) https://t.me/S_M_Kheradmand
- 1375 زمستان 1375 - در جمع نو آموزان پیش دبستانی صلحا دلم برای همگی تان تنگ شده! البته از بعضی تان بی خبر نیستم ولی هر کجا هستید پیامی دهید تا از احوالتان جویا و خوشحال شوم. https://t.me/S_M_Kheradmand
- 1402 * شنبه – 18 شهریور 1402 - ۲۳ صفر ۱۴۴۵ قمری - ۹ سپتامبر ۲۰۲۳ میلادی • صبح توفیق حضور در هیأت علم القرآن جعفری را داشتم. • برنامه ی این هیأت در طول محرم و صفر از اذان صبح، همراه با اقامه ی نماز صبح است. البته برخی روزها (مثل جمعه ها) تغییراتی در زمان دارد ولی معمولا4/30 صبح و با نماز آغاز می شود. بعد از نماز زیارت شریف «آل یاسین» و «اللهم بلغ» را در ارتباط با امام عصر علیه السلام می خوانند و سپس زیارت شریف عاشورا را با توسلاتی در بین آن قرائت می کنند. حاج آقای شریعتی و حاج آقای زرین از خوانندگان اصلی و پایه ی این بخش از مجلس هستند. • بعد از آن حاج آقای سیدحسن افتخارزاده سخنرانی می کنند و نهایت با مداحی آقای فخار و وقتی نیستند آقای محمدحسن پوست شور به اتمام می رسد. • امروز قبل از نماز صبح سوالی را از حاج اقا پرسیدم در باره ی فرازی از زیارت شریف ائمه المؤمنین علیهم السلام؛ منتظر بودم حاج آقا یا بعضی اطرافیان به طعنه ای اعتراض کنند که «بگذار چشممان باز شود بعد!» ولی هیچ کس سخنی نگفت و حاج آقا پاسخ دادند من دوباره به فرمایش ایشان تعریضی نمودم و باز پاسخ دادند. فضای جالبیست! آن وقت صبح، وقتی پیرمردی بخش زیادی از زیارت عاشورا را گریه می کند و وقتی صدای ناله و سوز و حال حاضران به گوش می رسد، آدم از خودش خجالت می کشد. این توفیق 60 روزه برای این جمع یک توشه ی ماندگار قیامتی است. هنیئاً لهم. • حاج آقای عرفانیان هر نوبت که مرا می بینند برای مرحوم پدرم طلب مغفرت می کنند و حاج آقای شریعتی برای مرحوم پدر و عمویم. • برخی از نکات سخنرانی امروز چنین بود: • نامه نویسنان به امام حسین علیه اسلام با منتظران ایشان متفاوتند؛ آن ها که نامه نوشتند بعد ازکودتای عبیدالله از نامه هایشان برگشتند. • ایا وقتی کشته شدن امام مسلم شد حضرت نمی باید برای حفظ جانشان تسیم شوند؟ • معاویه ویزید می خواسند امام حسن و امام حسین را اسیر کنند و بعد ازاد کنند و بگویند «یوم بیوم». • ابی الخنوق با شمشیر به صورت حضرت زد. • نصرت : همیشه درحال درگیری است • عون واعانت : اگرکسی که افتاده است کمک کنیم • اغاثه : دشمنی نیست ولی فریاد کمک خواستن است • امداد : کمک وپشتیبانی در حالی که کمی ای ندارد • ذاب : بایستد و نگذارد دشمن حمله کنند • آیا کمک خواستن از غیر خدا ایراد دارد؟ • خدا نمی تواند دینش را گسترش دهد که از ما کمک می گیرد؟ • دار اختیار است، و خدا می خواهد افراد به همت و قدرتشان دین خدارا یاری کنند. • سوره ی یس (47) : وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ. و هنگامی که به آنان گویند: از آنچه خدا روزی شما کرده، انفاق کنید، کافران به مؤمنان گویند: آیا کسانی را اطعام کنیم که اگر خدا می خواست آنان را اطعام می کرد؟ [پس گرسنگی را خدا بر آنان خواسته است] ولی شما [ای کفرپیشگان!] جز در گمراهی آشکاری نیستند. • و یک تصویر یادگاری از این برنامه که برادر عزیزم آقای حاج علی زرین فر و حاج آقای افتخارزاده و آقای صفری (در حال تنظیم دوربین) در آن دیده می شوند. https://t.me/S_M_Kheradmand
حضرت رقیه سلام الله علیها؛ حقیقتی انکار ناپذیر سنخرانی ای از حجه الاسلام بندانی نیشابوری که در مرداد 1402 شنیدم. فایل صوتی خوب و پر اسنادی بود پیرامون حضرت رقیه سلام الله علیها. https://t.me/S_M_Kheradmand