هدایت شده از عبدالرضا مدرسزاده
احلی من العسل
هنگام مرگ زد در احلی من العسل
شد عشق را فدا سر احلی من العسل
گفتند حال رفتن قاسم به جنگ بود:
جان تهی ز غم پر احلی من العسل
بین دلاوران سپاه است سربلند
او را که داشت رهبر احلی من العسل
کی معنی شهادت و عرفان میسر است
بر هر که نیست باور احلی من العسل
در کربلا هر آنچه بگردی نمیشود
پیدا شعار بهتر احلی من العسل
عبدالرضا مدرسزاده
کاشان
٢١ تیر ١۴٠٣
شب ششم محرم
(ألسَّلامُ عَلَيْكَ يٰا أباعَبْداللّٰه الحُسَين)
#ترکیببند_عاشورایی ۱
این ماتم از کجاست که دلها پر از غم است
این آه و ناله چیست که با گریه توأم است؟
این اشک های گرم که سوزد تن جهان
اندر عزای کیست که عالم به ماتم است
بر گوش جان سروشِ زمان میدهد ندا :
ماهِ عزای شاهِ شهیدان ، محرّم است
ماهی که از عناد و جفای یزید دون
رأس حسین بر سرِ نی نقش خاتم است
از تیغ کین چو طایر بسمل به خاک و خون
جسم شریف سبط رسول مکرّم است
در سوگِ نور دیدهی ختم پیمبران ـ
در خون نشسته دیدهی حوّا و آدم است
زین ماتم عظیم ، نباشد عجب ، اگر ـ
شیون کنان ملایکه ی عرش اعظم است
در حیرتم ز زلزلهی اشک و آه خلق
آرام و مطمئن ز چه ارکان عالم است؟
از ماجرای شوم و غم انگیز کربلا...
ویران شود چو عالم امکان بُوَد سزا
:::
دلدادگان عارض دلدار کربلا ـ
دل بسته بر کجاوهی سالار کربلا
از جان گذشتگان فداکار شاه عشق
بر کف گرفته جان سوی پیکار کربلا
جمعی که بوده فانی فی الله از الست
از سر ، گذشته در ره سردار کربلا
حکم خداست حکم حسین و صلاح او
کز ترک مکّه ، درک کند یار کربلا
بر دفع کفر و ظلم یزید پلید شد
با اهلبیت ، عازم دیدار کربلا
سوداگری بصیر، متاع نفیس دین
با نقد جان خرید ، به بازار کربلا
درس وفا و همّت و آزادگی بوَد
پیکار پیشوای وفادار کربلا
طوفان کفر را به کنار عدم زدند
کشتی نشستگان سبکبار کربلا
زین وقعه گرچه قلب دوعالم کباب شد
اسلام ، پایدار از این انقلاب شد
:::
چون جسم پاک خسرو دین بر زمین فتاد
لرزش به نُه رواق سپهر برین فتاد
خورشید آسمان شریعت ز عرش زین
رخشانتر از همیشه به فرش زمین فتاد
تا ذوالجناح هم، ز دل آه و فغان کشید
آنگه که شاه تشنه لب از صدر زین فتاد
زآن زخمها که بر تن سبط نبی زدند
سوز و گداز ، بر تن روح الامین فتاد
عالم سزد ، که جامهی نیلی به تن کنند
زین غم که بر زمین، تن مولای دین فتاد
خون گلوی او چو بهروی زمین رسید
حتّیٰ خروش ، در دل شمر لعین فتاد
از آهِ سینه سوز یتیمان تشنه لب ـ
عَیّوق با شرارهی غم همنشین فتاد
زینب کنار نعش برادر به شور و شین
گفت: ای شهید راه خدا یا اخا حسین!
:::
برخیز و از طریق وفا حال ما ببین
احوال زار عترت خیرالّنسا ببین
برخیز و خواهران پریشان و بیپناه
در حلقهی اسارت خصم دغا ببین
برخیز و کشتگان عزیزان خویش را...
ماهیصفت به ورطهی خون در شنا ببین
برخیز و نوگلان حرم را ز بیم خصم
در پای خار ، خفته و مرگ آشنا ببین
برخیز و پا پُر آبله ، طفلان داغدار ـ
با شمر و ساربان دنی پا به پا ببین
برخیز و روی اُشتر عریانِ بی جهاز
شمشیرِ کین به گردن زینالعبا ببین
برخیز و کاروان اسیران اهلبیت
سوی دیار شامِ غم از کربلا ببین
ناچار ـ میرویم برادر ز کوی تو...
ما میرویم و هست دل ما بسوی تو
:::
باشد ز ماسَوای دو عالم سوا حسین
زیرا سواست از همهی ماسوا حسین
ماندی بُراق عقل ، به معراج عشق او
بر عرش نی چو خواند کلام خدا حسین
هفتاد و دو عزیز ، به بازار مصر دین
بنْمود عرضه بی ثمن و بی بها حسین
هفتاد و دو ذبیح ، فدای حبیب کرد
اندر منای معرکهی کربلا حسین
هفتاد و دو ستارهی رخشان برج حق
پنهان نمود در پس ابر فنا حسین
هفتاد و دو شهید، چشیدند بی دریغ
شهد شهادت از سر اخلاص با حسین
باشد روا که خلق دو عالم فدا کنند
جانها به راه عهد و وفای تو یاحسین
(شمس قمی) به نالهی جانسوز دل سرود
این قصه را که هست تو را نکتهها حسین
:::
زیرا ـ تو بهترین اثر ذات سرمدی!
رونقفزای مصحف و دین محمّدی
شادروان سید علیرضا شمس قمی
1340
https://eitaa.com/shamseqomi
۱ ـ متأسفانه بندهای دیگر این ترکیببند دوازدهبندی را نیافتم.
🌷🏴اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا [إِمَامِنَا] وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا،وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [آلِ مُحَمَّدٍ] وَ أَعِنَّا عَلَى ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَكْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَةٍ مِنْكَ تُجَلِّلُنَاهَا وَ عَافِيَةٍ مِنْكَ تُلْبِسُنَاهَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ🌷🏴
🏴
🚩برای شش ماهه داغدشت نینوا
🚩 حضرت علی اصغرامام حسین ع
🥀حنجر گل
تیرِ سه شُعبه"حنجرِ گل"را نشان گرفت
خونی چکید ودامنِ هفت آسمان گرفت
شد آسمان ز خونِ شقایق ، ستاره بار
رنگی عجیب، قافله ی کهکشان گرفت
زان تیرِ جان شکار، که آمد به سوی گل
درحوضِ سینه،ماهی سُرخی مکان گرفت
خونش چکید بر رُخِ هفت آسمان، ولی
آلاله های عشق ، کران تا کران گرفت
تا گل به دستِ خویش کند باغبان نهان
قلبِ زمین شکافت،که قلبِ زمان گرفت
حتّی مجالِ گریه برای پدر ، نمانْد
وقتی عطش،زغنچه ی جانش امان گرفت
" صائم " ستون عاطفه لرزید ناگهان
روزی که خار،حنجرِ گل را نشان گرفت
#صائم_کاشانی
https://eitaa.com/saemkashani
💠💠💠💠💠💠💠💠💠
13.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 صلوات عصر جمعه:
صلواتی که «حضرت امام عصر عجل اللّه تعالی فرجه الشریف»به ابوالحسن ضراب اصفهانی در « غیبت صغری» تعلیم فرموند.
دارای مضامین بسیار عالی در شرح جایگاه الهی حضرت پیامبر صل اللّه علیه وآله وسلم و ائمه اطهار و شأن و شخصیت خود حضرت موعود دارد.از عزیزان دوست دار پژوهش های دینی می خواهم با دقت تمام به مضامین این صلوات گوش داده و آن را با متون دینی معتبر تطبیق بدهند،دراین صلوات حتی به نکاتی در باره وضعیت حال و آینده حضرت موعود امام دوازدهم شیعیان (عج) اشاره شده است!
التماس دعا ،«ثواب قرأتش را وقف شفای بیماران و غفران گناهان اموات کنید»، شکرا جزیلا🌷🙏🌴
غروب آدینه
بی تو در شکیبایی، این غروب هم بگذشت
مثل صبح رویایی، این غروب هم بگذشت
من تمام غربت را،سینه سینه نالیدم
گر چه در شکیبایی، این غروب هم بگذشت
شوق پا به پا گشتن، چشم ها به هم سایید
کی بگو که می آیی، این غروب هم بگذشت ؟
جاده ها غبارآلود، آسمان دل ابری
وای من به تنهایی، این غروب هم بگذشت
*
روی موج اندوهم، انتظار آرامید
آی مرغ دریایی، این غروب هم بگذشت !
قطعه قطعه، می آیند بر لبم غزل هایم
این چنین تماشایی، این غروب هم بگذشت
مکتب شعر امامیه
سید علی اصغرموسوی
روستای چهارحد /ساوه/ ١٣٨٠ #سعا
https://eitaa.com/saa_institute
غروب آدینه
بی تو در شکیبایی، این غروب هم بگذشت
مثل صبح رویایی، این غروب هم بگذشت
من تمام غربت را،سینه سینه نالیدم
گر چه در شکیبایی، این غروب هم بگذشت
شوق پا به پا گشتن، چشم ها به هم سایید
کی بگو که می آیی، این غروب هم بگذشت ؟
جاده ها غبارآلود، آسمان دل ابری
وای من به تنهایی، این غروب هم بگذشت
*
روی موج اندوهم، انتظار آرامید
آی مرغ دریایی، این غروب هم بگذشت !
قطعه قطعه، می آیند بر لبم غزل هایم
این چنین تماشایی، این غروب هم بگذشت
***
سید علی اصغرموسوی
چهارحد /ساوه/ 1380 #سعا