🌴✍🏻 {پدر نوحه سرایی درایران} :یغمای جَندَقی زاده ۱۱۹۶ (قمری) - ۱۱۶۰ شمسی - ۱۷۸۱ میلادی در دهکده خور و بیابانک، جندق ـ درگذشته سهشنبه ۱۶ ربیعالثانی سال ۱۲۷۶ (قمری) - ۲۱ آبان ۱۲۳۸ شمسی - ۱۲ نوامبر ۱۸۵۹ میلادی در خور و بیابانک میرزا رحیم متخلص به یغما از شعرای غزلسرای سده سیزدهم ایران در عهد محمد شاه قاجار است. ابوالحسن یغما زاده در ۱۱۹۶ (قمری) - ۱۱۶۰ شمسی در دهکده خور و بیابانک، جندق به دنیا آمد. در هفت سالگی در بیرون ده شتر میچراند و معاش خانواده خود را تأمین میکرد.[نیازمند منبع] یغما در نوجوانی به سمت منشی حاکم جندق برگزیده شد و در این زمان اولین اشعار خود را با تخلص مجنون آغاز کرد. در سال ۱۲۱۶ ه. ق حاکم مزبور سر به طغیان برداشت و در جنگ با سردار اعزامی از مرکز شکست خورد و فراری شد. با این حال یغما به سبب ادب و لیاقت خودبه منشیگری سردار ذوالفقار خان حاکم سمنان و دامغان برگزیده شد و مدت شش سال در نزد وی بود. وی در سال ۱۲۲۲ ه. ق مورد خشم سردار ذوالفقار خان قرار گرفت و پس از فلک چند ماه به سیاهچال افتاد و کلیه اموالش نیز ضبط و توقیف شد.
یغمای جندقی پس از آزادی نام و تخلص خود را به ابوالحسن یغما تغییر داد و جامه درویشی پوشید و پس از چند ماه سیر و سیاحت از راه یزد به تهران رفت. وی در تهران مورد توجه حاجی میرزا آقاسی صدراعظم محمد شاه قاجار که فردی صوفی مسلک بود قرار گرفت و موقعیت بالایی در دربار یافت. یغما پس از چندی به حکومت کاشان منصوب شد و سپس به هرات نقل مکان کرد. او در سن هشتاد سالگی به زادگاهش بازگشت و در سال ۱۲۷۶ قمری یا ۱۲۳۸ شمسی در آن جا درگذشت.
یغمای جندقی شاعری وارسته بود که هیچگاه به مدح شاه و درباریان نپرداخت. از وی غزلهای زیبایی به یادگار مانده که در زمره بهترین غزلهای عهد قاجاریه به شمار میرود.یغما از جمله شعرای این دوره بود که در صدد پالایش زبان فارسی از لغات بیگانه برآمد و لذا در اکثر اشعار خود از لغات اصیل پارسی استفاده میکرد. از این شاعر اشعاری در قالبهای مختلف شعری اعم از غزل، قصیده، رباعی و ترجیع بند و همچنین هجویاتی به یادگار مانده است که بخصوص هجویات او انعکاسی از خشم شاعر نسبت به وضعیت نابسامان اجتماعی جامعه خود است. ✍🏻 یغما همچنین اشعار مذهبی از جمله مرثیههایی در وصف واقعه کربلا سروده که در مراسم نوحهخوانی و سینهزنی دهه عاشورا قرائت میشود.🌷
ابوالحسن یغما در سال ۱۲۷۶ قمری در محلهٔ گودال دهکدهٔ خور در خانهٔ خودش درگذشت و در بقعهٔ امامزاده داود در خور به خاک سپرده شد. سپهبد فرجالله آقاولی رئیس انجمن آثار ملّی دستور داد تا سنگی مرمرین نوشتند و از تهران به خور فرستادند و در محرم ۱۳۹۴ بعد از ۱۱۸ سال از درگذشت این شاعر آن را بر گور یغما نهادند.اگر از قبرش نشانی نمیماند نسل بعد مدفنش را نمیشناخت. 🖋️📚
روحشان شاد و یادشان گرامی روزگاران باد آمین یا ربّ العالمین 🌷
@saapoem
https://eitaa.com/saa_institute
🏴🖋️📚🌷
هدایت شده از ای مسیرکاروانت تا ابد آیینه پوش
ظهور کبریایی🌴
جهان در حیرت این نکته مانده: راز نامت چیست؟!
و یا اسرار پنهان در بلندای قیامت چیست؟!
برای باوری از جنس «لاریبِ» یقین، آری -
بگو ای پرتو «قرآن» ، که فرقان کلامت چیست؟!
قلمها را زبان خشک و زبانها را بیان مجمل
که در انواع بینشها، مصادیق پیامت چیست؟!
بلاجویان ناسوت از ظهور کبریایت مست
ولی لاهوتیان پرسان؛ درنگ ناتمامت چیست؟!
چه رنگی بهتر از اشراق، مشتاق شهادت را!
عیان میسازد از خط شفق، پژواک جامت چیست
بگو، پژواک اندوهت چرا پایان نمی گیرد!
و آن بغض نهان در سینه، هنگام سلامت چیست؟!
*
سحرگاهان دمیده، میروم تا با نماز خود
عیان سازم که در دل، راز تصدیق مدامت چیست؟🌷🌴
مکتب شعر امامیه
مکتب شعر دینی در ایران
سیدعلی اصغرموسوی
قم-۱۳۸۵
#قرآن #قرآن_کریم #یا_حسین
#holyquran
t.me/saapoem
هدایت شده از ای مسیرکاروانت تا ابد آیینه پوش
🌹فرمود(ص): اِنَّ الْحُسين مِصباحُ الْهُدي وَ سَفينَهُ الْنِّجاه 💐
نکته قابل توجه این فرمایش این است که کره زمین معمولا از دو نعمت خشکی و دریا بهره مند است همان «بر» و «بحر». برای «بر» (خشکی) هنگام تاریکی آنچه بدون شرط لازم است: چراغ (مصباح) و برای حرکت در «بحر» هم آنچه بیش از همه لازم است، همان «کشتی» است که میتواند در دل تاریکی و روشنایی دریا پیش برود! پس اگر این حدیث را از لحاظ مصداقی بخواهیم برای انسانیت و بشریت در نظر بگیریم، جامعیت آن و ممدوح آن کاملا مشخص است. اگر حضرت پیامبر اعظم(ص) فرمودند: به درستی که حضرت امام حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است. «چراغ» مصداق نور است؛ نور رسالت نبوی و ولایت علوی و «کشتی» مصداق، کشتی نجات بخش نوح است که مومنین را از هلاکت نجات میدهد و در چندین حدیث مشابه همین حدیث،حضرت پیامبر(ص) اهل بیت(ع) را شبیه کشتی نوح میداند. https://telegram.me/saapoem
اما دلیل استفاده این حدیث جامع و موثق در مقدمه کتاب آن هم در روز عاشورای حسینی و ساعات شهادت حضرت امام حسین(ع) این است که آثار عاشورایی مطابق «نظریۀ مکتب شعر دینی» باید دقیقا متأثر از دو منبع و نص اسلامی همان «قرآن و عترت آل رسول(ص)» باشد و ادامه دهندۀ معارف الهی در آثار دینی.
شعر دینی که طبق آرمان و تعاریف «مکتب شعر دینی» سروده شده باشد، در بحث «مفهوم شناسی» و ادراک عمومی ، در مرحلۀ اول متأثر از «عقلانیت دینی» و مباحث معقول و عقل گرایی در هنر است؛ سپس از محسوسات به معنای الهامات هنری و انتقال احساسات بشری بهره میبرد و در نهایت با دخالت دادن «تخیل» در هنر و ادب دینی، ساختار هنری و ادبی را به غنای «حس آمیزی» ملبس میکند. در شعر ولایی و مکتب شعر دینی، جایی برای «بوطیقای ارسطویی» نمی ماند! چون اساس فکری شعر ارسطویی، تقلید «محاکات» و تخیل گرایی محض است و این با اهداف و اعتقادات شعر دینی و اسلامی تناقض دارد. ساده ترین دلیل «رد» این تفکر در شعر، معرفت شناسی دینی است و اینکه شناخت ممدوحین در دین بر طبق تقلید نبوده و باید از روی معرفت باشد! خدا، پیامبر، امام، معیارها و آرمانهای دینی و اسلامی هیچکدام از روی محاکه به دست نیامده و اغلب پیروان مذهب تشیع و اندیشههای اسلامی از روی شناخت و معرفت شناسی کامل دینی، مسیر عبادی خود را انتخاب کرده اند. برای مثال «شهادت » در دین اسلام به ویژه در مکتب حسینی، مقوله ای نیست که برای تعاریف نظری و مفهوم شناسی دینی آن در هنر، آن را با بوطیقای ارسطویی تعریف کنیم. اصل دین از سوی خداوند متعال به بشر اعطاء شده است که در نخست در ذات فطری بشر آن را نهاده است و سپس با انتخاب و معرفی پیامبران و رسولان آن را در بین آحاد بشر تکمیل فرموده است. https://telegram.me/saapoem
شعر دینی، ترجمان آیات متعالی و آسمانی قرآن است و ما هنگام مدح و مرثیه ممدوحین علیهم السلام و اهل بیت گرامی ایشان، تمام مصداقها را از قرآن وام میگیریم و بالطبع تمام احادیث معصومین علیهم السلام هم براساس قرآن و منطبق با روش معرفتی آن کتاب آسمانی بوده و خواهد بود.
پس همان طور که آیات قرآن مقدس است، اشعار دینی به خصوص عاشورایی هم مقدس هستند و همانند قرآن باید بین مومنین «پاس» داشته شوند. البته به شرطها و شروطها که اشعار دینی ـ به ویژه عاشورایی ـ عاری از هر گونه اشکالات در زمینه مدح و مرثیه باشند! اشعاری با رعایت تمام معیارهای معرفتی نسبت به اولیاء الله و طبق معیارهای نظریۀ «رعایت شأن ممدوح در هنر و ادب دینی» که در آن به نسبت مراتب ادراکی اشعار را مورد بررسی قرار میدهد و ممدوح را با مراتب انسانی و غیر انسانی تعریف میکند. قطعاً ممدوح انسانی با ممدوح حیوایی و اشیایی یکی نیست و ما وقتی از یک انسان تعریف میکنیم تعریف از حیوان و اشیاء (جواهرات و اشیای گرانبها) طبیعی نیز همانطور! اما از لحاظ ماهیت وجودی و شأن وجودی هر یک در مقام و منزلت مرتبه ای دارند. حال وقتی سخن از ستایش و مدح «انسان کامل» میشود؛ میباید چگونه سرود و چگونه به ستایش پرداخت. انسان کامل، خلیفه الله است، انسان کامل در مرتبۀ بشری ولی الله است و شکوهش در زمین و آسمان بشکوه!
📝👈{بخشی از مقدمه کتاب "حسین (ع) عاشقترین یحیای هستی" ، مجموعه شعرعاشورایی حقیرفقیر برای چاپ}📚 https://telegram.me/saapoem
هدایت شده از ای مسیرکاروانت تا ابد آیینه پوش
سلام علیکم و رحمة اللّه
عظم اللّه اجورنا و اجورکم
اجدادم در مسیر مدح و مرثیه اهل بیت علیهم السلام بودند و بنده نیز باوجود شغل نظامی سابق و شغل نویسندگی(علی الظاهر) فعلی، سرودن شعر مختص اهل بیت علیهم السلام را وقف وتشریح ونقد ونظروفرضیه وپژوهش های ادب دینی را هم جهت ثواب روح اموات منتشر و ارسال(دیجیتال) می نمایم.
درطی ٢٠سال گذشته بدترین برخوردها و زننده ترین رفتارهارا ازجماعت تازه به دوران رسیده "قمی، زرندی، تهرونی" دیده ام!!!
(به استثنای فرهیختگان صاحب کرامت و عزت فردی که سال هاست همدل و همکیش هستیم)
قماشی که خودرا چاکر اهل بیت علیهم السلام می دانند، اما در کردار از امویان وعباسیان بدترند!!!
نه حرمت کسوت و نه حرمت هم انجمنی بودن! نه پاس قلم و نه پاس همراهی!
دلیل نگارش این شکواییه این است که در روزگار کنونی هیچکس جای واقعی خود نیست! به جز مردان بی ادعای قلم و اندیشه و سخنوران گرانقدر ادب پارسی، کسی به فردای فرهنگی این مُلک نمی اندیشد! بودجه های بیتالمال شده محل شلتاق عده ای خودنما، تا به نام دین عِرض خودببرند!!!
اگر مطلبی یا شعری یا متنی و نقد و نظری خدمت دوستان ارسال می کنم، جهت افزودن به تبختر خود و چاق کردن تشخّص جنابمان نیست!محض رضای خدا و ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام است
(ان شاء اللّه)
پس اگرکسی از بابت ارسال مطالب حقیر آزرده می شود و یا خوش ندارد، صراحتا بفرماید،چون ما شیعیان درقبال ترویج فرهنگ شیعی و اهل بیتی مسئولیم! مسئول استفاده از تمام ظرفیت های فرهنگی،نه فقط دوستان هم باند و هم انجمنی خودمان!!
به امید روزگار بهتری در عرصه فرهنگ و هنردینی کشور!
سیدعلی اصغرموسوی
قم
هدایت شده از ای مسیرکاروانت تا ابد آیینه پوش
شعراءامام الحسین علیه السلام فی القرن الاول الهجری
(ادب الطف، شبر ،ج1،ص:51)
××××
1- عقبة بن عمرو السهمی
2- سلیمان بن قتة
3- ابو الرمیح الخزاعی- عمیر بن مالک
4- الرباب بنت امریء القیس الکلبی
5- بشیر بن جذلم
6- جاریة هاشمیة تنعی الحسین
7- بنت عقیل بن أبی طالب
8- فاطمة- ام البنین الکلابیة-
9- ام کلثوم بنت امیر المؤمنین
10- الفضل بن العباس بن ربیعة بن الحارث بن عبد المطلب
11- کعب بن جابر الأزدی
12- عبید اللّه بن الحر الجعفی
13- ابو الاسود الدؤلی- ظالم بن عمرو
14- یزید بن ربیعة بن مفرّغ
15- عبید اللّه بن عمرو الکندی البدی
16- عامر بن یزید بن ثبیط العبدی
17- الفضل بن العباس بن عتبة بن أبی لهب
18- عوف بن عبد اللّه بن الأحمر الأزدی
19- أبو دهبل وهب بن زمعة
20- المغیرة بن نوفل بن الحارث بن عبد المطلب
21- مصعب بن الزبیر بن العوام
22- عبد اللّه بن الزبیر الأسدی
23- یحیی بن الحکم بن العاص
24- خالد بن المهاجر بن خالد بن الولید المخزومی
25- شیخ یروی أبیات قالها جده فی الحسین «ع»
ادب الطف، شبر ،ج1،ص:52
https://telegram.me/saapoem
📝"ابومحمد اشعث بن قیس کِندی (لعنه الله علیه)"پلیدترین عنصربی دین منافق در زمان خلافت ،امامت و امارت حضرت علی (ع) برجهان اسلام، به شمار می آید !
اشعث و خانواده اش به اندازه یک لشگر5000 نفری به آرمان های "تشیع" علوی خسارت زدند! علاوه بر"شهادت امام علی (ع)،امام حسن (ع)وامام حسین (ع) ،حضرت مسلم (ع) و شیعیان دیگراز جمله شیعیان کوفه در مخالفت باقیام های:مسلم.امام حسین (ع)وقیام مختارثقفی(ره) دخیل بودند.
لعنت خداوندبراشعث وفرزندان شومش باد! آمین یارب العالمین
اشعث(لعنة اللّه علیه) در شهادت مولا علی علیه السلام دخالت مستقیم داشت چون عبدالرحمن بن ملجم (لعنة اللّه علیه ابدالآبدین) را درخانه خودجای دادو او را ترغیب به قتل حضرت علی علیه السلام کرد.
جَعده لعنة اللّه علیها(همسر امام حسن علیه السلام)که حضرت را مسموم کرد.
محمدبن اشعث (لعنة اللّه علیه)که در شهادت امام حسین علیه السلام وحضرت مسلم و قیام مختار و شهادت شیعیان کوفه به همراه برادرش «قیس بن اشعث» دخیل بود!
قیس بن اشعث(لعنة اللّه علیه) ازجمله کسانی است که سر مطهّر حضرت امام حسين علیه السلام به شام و پیش یزید (لعنة اللّه علیه ابدالآبدین) می برند!
ببینید یک فرد منافق جاه طلب ملعون با خاندان پیامبر (صل اللّه عليه و آله و سلم) چه کار کرده است؟!
آیا این ملعون و خاندان و قبیله سفاک اش را می شود «مسلمان» نامید؟!
آیا یک فردمسلمان می تواند در سه نسل (عبدالرحمن بن محمد بن اشعث که با مصعب بن زبیر لعنة اللّه علیهم أجمعين برای شهادت مختار و یارانش همداستان شد!) اینقدر پلیدی و پلشتی و خیانت و جنایت، به بار بیاورد؟!
شگفتانگیز است عبرت های تاریخ!!
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
(اَلسَّلٰامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن)
#کشتی_نجات
تا شهنشاه شهیدان ز حقیقت دم زد
آتش عشق حقیقی به دل عالم زد
شاه احرار جهان در ره عشق ابدی
هرکجا رفت ز معشوق حقیقت دم زد
قائد اعظم اسلام حسین بن علی
رایت عدل به بام فلک اعظم زد
میر میدان فضیلت به هواداری دین
در صف ماریه بر رغم عدد پرچم زد
مدعی خواست که آگه شود از عالم عشق
تیغ حق گشت عیان ، گردن نامحرم زد
نوح کشتی نجات از ره اخلاص عمل
بهر آزادی دین ، یکدله دل بر یم زد
با ید فضل و کرم پور یداللَه نه عجب
مشت حق بر دهن دشمن دین محکم زد
یکسره کرد فدا خیل جوانان حرم
پشت پا بر همه اندوه و ملال و غم زد
ز اثر خون گلوی علی اصغر، گل عشق
بر جراحات دل مضطر خود مرهم زد
حرمله خنجر اصغر بدرید و تیرش
زو گذر کرد و به قلب نبی اکرم زد
عاقبت کرد فدا جان به ره عزت دین
داغ این واقعه بر قلب بنی آدم زد
مظهر جود و کرم جان به ره جانان داد
خط بطلان ز سخا بر کرم حاتم زد
شجر دین چو ز خون گلویش یافت ثمر
ریشه ی ظلم ، ز بستان جهان کم کم زد
کاخ بیداد فرو ریخت چو با تیشهٔ عدل
دستگاه خلل و کفر و ستم ، بر هم زد
بر سر بام جهان کوفت درفش توحید
بعد از آنی که به دل ها شرر ماتم زد
ظلم و بیداد چو بنمود یزید بد کیش
نام او دهر ، ردیف پسر ملجم زد
(شمس قم) چونکه بوَد نوحه گر آل عبا
کوس آزادگی و فخر ، به ملک جم زد.
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
CQACAgQAAxkBAAGyxfVmijGFHU4g2agy5gutfONDhUgAAZYAAqoRAAJQJbFREyfQPcYMy781BA.mp3
6.91M
🔳 #استودیویی #ترکی #محرم
🌴خبر ای دل که باشلانیر
🌴عزای سلطان کربلا
🎙 #سید_طالع_باکویی
👌 #پیشنهاد_ویژه
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
🥀↳|@Hese_Madarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔴هشدار تب دنگی
معاون درمان وزارت بهداشت:
🔹۶۳ مورد جدید به تب دنگی مبتلا شدند.
🔹۳۰ درصد از افرادی که با نشانه استخوان درد شدید و تب بالا به مراکز درمانی مراجعه کردند مبتلا به بیماری تبدنگی بودهاند.
.
┈•✾🍏✾•┈
🌐 روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی کاشان
✴️ @kaums_ac_ir
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحیمِ
شمارهٔ ۲۵۹
سلام
مفهومی وجود دارد به إسم ( وسوسه )
این لفظ از زبان قرآن کریم به زبان فارسی وارد شده. معادل فارسی آن را در نظر ندارم.
ریشهٔ ( وَ سْ وَ سَ ) که رُباعی یعنی چهار حرفی است به دو صورت در زبان فارسی کاربرد دارد ( وَسْوَسَة ) و ( وَسْواس )
این مفهوم که همگان با آن آشنا هستند و به ذهن همه قریب و نزدیک هست در کلام وحي به دو لفظ بیان شده است.
ألف— وَسْوَسَة و وَسْواس:
اصل این کلمه بمعنای هَمْس و صوت خفيّ باشد که به دو صورت نمود پیدا میکند:
۱— گاه در قالب کلام، گفته و شنیده میشود:
فَوَسْوَسَ لَهُمَا ٱلشَّیْطانُ ( أَعراف ۲۰ )
شیطان آن دو را ( یعنی جناب أبو البشر و حَوّاء را ) وسوسه کرد.
چگونه وسوسه کرد؟ از طریق گفتار:
قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلیٰ شَجَرَةِ ٱلْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلیٰ ( طٰهٰ ۱۲۰ )
و نیز از طریق قَسَم:
وَ قاسَمَهُما إِنّي لَکُما لَمِنَ ٱلنّاصِحینَ ( أعراف ۲۱ )
و معلوم است که ( قالَ = گفت ) و نیز ( قاسَمَ = قَسَم داد ) تنها از طریق گفت و شنود ممکن است.
۲— و گاه از طریق وقوع در سینه که سینه مَمَرّ و راهرو و گذرگاه به سوی قلب است که تمام إلهامات و تمام شنیده ها و دیده ها و خوانده ها در سینه میچرخد تا راه رسیدن به قلب و روح و روان را پیدا میکند:
یَتَغَلْغَلُ في ٱلصَّدْرِ حَتّیٰ یَصِلَ إِلَی ٱلْقَلْبِ
لذا در کلام وحي وارد شده:
مِنْ شَرِّ ٱلْوَسْواسِ ٱلْخَنّاسِ ٱلَّذي یُوَسْوِسُ في صُدُورِ ٱلنّاسِ ( ناس ۴ و ۵ )
و یا آنجا که سخن از ( نَفْس ) است که ( وسوسه ) بدون گفت و شنود پدید میآید.
خالق و سازندهٔ یک أثر، میداند که چه چیزی باعث خرابی میشود.
ما إنسان را آفریدیم و ما میدانیم که نفسش او را به چه چیز وسوسه میکند:
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا ٱلْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ( ق ۱۶ )
ب— نَزْغ:
( وَسْوَسه ) و ( وَسْواس ) أَعَمّ است یعنی برای تمامی معاصي و گناهان کبیره و صغیره کاربرد دارد ولی ( نَزْغ ) أَخَصّ است یعنی فقط برای إِفْساد بین دو نفر به کار میرود. قرآن مجید بر هم زدنِ صلح بین دو برادر یا از هم گسستن پیوند دوستی بین دو شخص را به ( نَزْغ ) تعبیر فرموده است:
مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ ٱلشَّیْطانُ بَیْني وَ بَیْنَ إِخْوَتي ( یُوسُف ۱۰۰ )
گاه یک حالتی برای آدمی حادث میشود که تصور میکند فلان شخص شاید با او رفتاری کرده که او نمیپسندیده، یا کلامی گفته که شاید حکایت از غرض ورزی داشته، غیبت، تهمت، کلامی که باعث دل آزردگی میشود و غیره. اینها همه ( نَزْغ ) است که شیطان به دل آدمی میافکند و زمینه را برای بر هم زدنِ رابطهٔ دوستی، فراهم میکند. قرآن کریم راهکار فرار از ( نَزْغ ) را اینگونه معرفی میفرماید:
وَ إِمّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیْطانِ نَزْغٌ فَٱسْتَعِذْ بِٱللّٰهِ إِنَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ ( أَعراف ۲۰۰ )
وَ إِمّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیْطانِ نَزْغٌ فَٱسْتَعِذْ بِٱللّٰهِ إِنَّهُ هُوَ ٱلسَمیعُ ٱلْعَلیمُ ( فُصِّلَت ۳۶ )
حتماً إستعاذه و پناه بردن به خداوند متعال کارساز است که در دو آیهٔ شریفه با تأکید، بیان فرموده است.
اینکه در یکی ( سَمیعٌ عَلیمٌ ) و در دیگری ( هُوَ ٱلسَّمیعُ ٱلْعَلیمُ ) آمده، گویای أهمیت إستعاذه است.
دشمن قسم خورده حتی در زمان قراءت کلام وحي هم دست بردار نیست. لذا برای قراءت هم به إستعاذه أمر شده است:
وَ إِذا قَرَأْتَ ٱلْقُرْآنَ فَٱسْتَعِذْ بِٱللّٰهِ مِنَ ٱلشَّیْطانِ ٱلرَّجیمِ ( نَحل ۹۸ )
در این خصوص مطالعهٔ کتاب ( إستعاذه ) از مرحوم دستغیب مورد توصیه است.
شاید ( نَزْغ ) از ( وَسْوَسَة ) پیچیده تر باشد که هم برای آن لفظی جداگانه وارد شده و هم اینکه چه بسا عواقب ( وسوسه ) گریبانگیر شخص باشد ولی ( نَزْغ ) عواقب إجتماعي دارد.
از جمله راهکارهای عملی که قرآن مجید بیان فرموده، پرهیز از گفتارهایی است که موجب ایجاد فساد و دل آزردگی بین مردم میشود. میفرماید به بندگان من بگو کلامی بر زبان آورند که بهترین سخن است. چرا؟ چون شیطان در کمین است که بین قلوب بندگان فاصله اندازد و بین مردم ( نَزْغ ) کند و بین دو دوست را بر هم زند:
وَ قُلْ لِعِبادي یَقُولُوا ٱلَّتي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ ٱلشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ ( إِسراء ۵۳ )
در پایان هم یک سلام تقدیم کنیم:
أَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِ ٱللّٰهِ وَ عَلَی ٱلْأَرْواحِ ٱلَّتي حَلَّتْ بِفِناءِکَ
إلتماس دعاء
سوم محرم الحرام ۱۴۴۶
ألحقیر: مُحَمّد بن ٱلمرحوم عَليٍ ٱلْقَمْصَريّ
https://eitaa.com/joinchat/3980395085C2705350eb2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم از طرف dr salamtian m
🖋️نگاهی به شهود عرفانی حافظ
سیدعلی اصغرموسوی (سعا) 📚
در «عرفان شهودی» عارف، نه غلو و شطح صوفیانه مطرح است و نه نگاه کاملاً خردورزانه و خط کشی شده!
حافظ عارف توکل و توسل است!
نه «جبر» را برمی تابد و نه تن فقط به «اختیار» می سپارد!
عارف «وقت» دل است و همنشین آب و گِل!
«باده ومی و شراب» در مکتب عرفانی حافظ هرکدام جایگاه خود را دارند و «شراب» جایگاهش ویژه است! شراب فضیلت «خاصان» است، کسانی که مثل شراب از صافی ها گذشته اند و به زلال معرفت رسیده اند.
«می» مرتبه افراد متوسط در سلوک است و باید در «آب و آتش» امتحان شوند باید به خرابات» راه یابند تا با «خراب» شدن دوباره «ساخته» شوند!
و «باده» مرتبه، راهیان سرگشته مسیر عشق اند!
«خام و غوغا و مغرور»! ✅🙂
http://iqna.ir/fa/news/3323439/%D9%86%D8%B9%D8%AA-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%AA%D8%B3%D9%86%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B9
✍اوصاف مؤکد💐
«وحدت» از کثرت پدید آورده اوصاف مجرّد را
«کثرت» از وحدت فزوده، ویژگی های مجدّد را
نور را در خود تبلور داده با آیینۀ «توحید»
جلوه در ادراک هستی کرده رؤیت های سرمد را
«آیه در آیه» به هر «سوره» ، نشانی از علی(ع) دادن!
ترجمان شد بر همان «اکمال دین» ، تعبیر ایزد را
در شجاعت، در عبادت، در سخاوت، در شهادت هم
عاشق خود کرده با تأویل «حکمت» ها، محمّد(ص) را
در میان خیل «محسوسات» عالم، «عقل» کامل اوست
در ضمیرش مستتر دارد «علی»(ع)، قاموس مفرد را
عارف و عامی، به هر محفل «علی گویان»، «علی جویان»
هم به شوق آورده نام «مرتضی»، ناقوس معبد را
دشمن دانای حضرت، بهتر است از قوم نادانش
عمرو عاص(لعن) آورده حتی در قصیده «مدح مسند» را
جان فدایت یا علی(ع)، شمس الضحایِ مشرق ایمان
جلوۀ حقات، شکوفاینده انوار مؤبد را
یک «هزار و چارصد» سال از شهادت رفته است، اما
لایزالی کرده اوصافت، مضامین مقیّد را
«لا فتی الّا علی، لا سیف الّا ذوالفقار» آری!
باید از جوهر شناسانید، «اوصاف مؤکد» را ✅📚💐🌴
سید علی اصغر موسوی
مکتب شعرامامیه
مکتب شعر دینی درایران
قم. رمضان ۱۴۴۰- خرداد۱۳۹۸
#سعا #استاد_سعا
#saapoem
@saapoem
🖋️تفاوت معقول و محسوس درکلام امیر 📚
سلام و سپاس استادان و اعاظم بزرگوار
در بحث فرمایش مولا علی علیه السلام که شایع است زنان را در مراتب ادراک، در مرتبه ای نازل تر از مردان قرارداده! بسته به درک هرکس از سخن است! مثل سخن حکیم ابن سینا که مولا علیه السلام را تنها «معقول در میان محسوسات» می داند! حال وقتی برخی به مولا اعتراض می کنند که چرا منبع(اهم) ادراک خَلقی و خُلقی مرد را «عقل» و زن را «حس» قرار داده است! زنان با سرشت محسوس باعث زایش و حفظ و نگهداری نسل اند که جنس نر نمی تواند نه حوصله حمل و زایش داشته باشد و نه ظرافت حفظ و تغذیه مولود!!
جنس سرشت آفرینش مرد «معقول» (آن هم نسبی و دارای درصد بیشتر که حد و اندازه اش را گاه هرمون جنسیتی تقویت و یا تعریف می کند)
و جنس سرشت زن «محسوس» است (که باز کمی یا زیادی هرمون ظرفیت و ظرافت جنسیتی را تعیین و تعریف می کند!)
پس اگر سرشت مرد معقول است!
به دلیل حرکات معقول (منظور خِرد و آگاهی نیست، بلکه مراتب رفتاری و ذات و جوهرهٔ خلقت اوست) می تواند با سیستم سخت افزار ی، جنگاوری و حفظ قلمرو بکند، اما نمی تواندبا رفتار نرم افزاری همچون جنس ماده باعث حفظ بقای نسل شود!
اغلب کارهای محسوس و با دقت و حوصله جهان به دست زنان است! پس در محسوسات قوی و در معقولات ضعیف اند و تمام کارهای سخت و انرژی بر جهان با مردان است، چون در معقولات قوی و در محسوسات ضعیف اند! این حرکت ذاتی در سخنان دین و بزرگان، معمولاً تحلیل و تبین و تفسیر و تأویل می خواهد که از طریق خودش مورد بررسی قرار گیرد! (شعر سرایی در زن و مرد معمولا شبیه به هم است! اما چرا در فلسفه زنان نتوانسته اند بدرخشند؟ چون منطق درگیری در مباحث فلسفی، خارج از عناصر حسی است و اصلاً برای هیج جنس ظریفی زیبایی و لطافت ندارد! اما شعر و موسیقی و عرفان و نقاشی، چون نیاز به عناصر ادراکی «حس و تخیل» دارد معمولا درزنان گاه بهتر از مردان دیده می شود)
بیان ناقص پنداشتن امری در سخن «امیرکلام» با دیگران فرق دارد چراکه کلام امیر، امیرکلام است!
از سر جمود و مطلق نیست! بلکه دارای منطق اطلاقی و اخلاقی است و سر رشته ای از جهان پیچیده «نهجالبلاغه» !
(اقیانوس کشف نشده حکمت علوی)!
مؤید وموفق باشید ان شاءاللّه
یا حق💐📚✅
(اَلسَّلَامُ عَلَیكَ یَا رَضِیعَ الحُسَین)
#اصغر_عطشان
شاه شهیدان چو دید یار ندارد
یاور و غمخوار و غمگسار ندارد
بعدِ جوانان و پیروان و عزیزان
غیر علی ، طفل شیرخوار ندارد
رفت به میدان و با سپاه عدو گفت:
کودک بی شیر من ، قرار ندارد
اصغر عطشان من که طفل صغیر است
قدرت پیکار و گیرودار ندارد
تشنه لب است و به غیر جرعهٔ آبی
ز آن سپه کفر ، انتظار ندارد
بهر خود آبی نخواستم اگر این حرف
نزد شما قدر و اعتبار ندارد ـ
خود ببرید و دهیدش آب و درین کار
غیر شما ، فردی اختیار ندارد
آب دهیدش که مرگ کودک عطشان
بهر شما مجد و افتخار ندارد
رحم کنیدش که کودک است و صغیر است
طاقت این جور بی شمار ندارد
تشنه بوَد درخور نبرد نباشد
طفل بوَد قدرت فرار ندارد
حرمله چون دید شَه به خاطر اصغر
حالت پیکار و کارزار ندارد
کرد هدف حلق عندلیب حرم را
شرم ، حرامی ز کردگار ندارد
کرد چو گلچین، خزان ز گلشن ایمان
غنچه لبی را که نوبهار ندارد
حنجر اصغر درید و قلب پیمبر
حرمله گویا جز این دو کار ندارد
دید شَه دین چو خون حنجر اصغر
گفت که دیگر حسین ، یار ندارد
خون علی ریخت سوی عرش و بگفتا
بهتر از این درخور نثار ندارد
بارخدایا قبول کن که پس از او
چشمم جز مرگ ، انتظار ندارد
بارخدایا تویی گواه که این جمع
حتی رحمی به شیرخوار ندارد
آنکه به طفل صغیر هم نکند رحم
رحم به ناموس روزگار ندارد
(شمس قمی) زین غزل زمین و زمان سوخت
شمس فلک ، این چنین شرار ندارد .
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
(یا حسین)
دانــی سبـب شهـــادت شـاه شهیــد
کز بهر چه شد شهیـد بیــداد یـزیـد؟
یعنی به بهـای خـون خود در ره حق
تسلیـم حکــومـت سـتمگـــر نشـوید
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi