(یا حسین)
گر تشنه به خون خویش غلتـید حسین
یــا در ره حـــق ، شهیـــد گردید حسین
پـاداش عمــل ، بـه قلـب جـــاویــد بشر
حک کرده به خون: شهیدِ جاوید حسین
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
✔️حرف اول، لفظ آخر
آسمان را گرفت در مشتش، حرف ِاول به لفظِ آخر زد
مثل پروازِ نرم پروانه، پَر و پَر، سوی لامکان پَر زد
از بزرگانِ کوی جانان بود، گرچه در گاهواره می آسود!
چند ماهی به خاطر لبخند، کودکانه سری به مادر زد
با تبسم دل از پدر می بُرد، وقتی آرام، آب را می خورد
عاقبت،غرق خون،گلابینه،پیش چشمش،چولاله پرپر زد!
حرمله ازمیان انگشتان، نه فقط دید نای اصغر(ع) را
عالَمی را دَریدحَنجرِ عشق، که شرر بر جهان اکبر زد!
دست ِاحساس راعلی اصغر، می فشارد به هرغزل وقتی
هر مُژه سینهزن شده با دل، می تواند به کربلا سر زد
افتخارم همین که در نامم، می درخشد بزرگی نامش!
سرنوشتم چقدر عالی بود، مُهر بر نامِ پاک «اصغر» زد ✅
مکتب شعرامامیه
سید علی اصغر موسوی
عاشورای 1441- 1398
#سعا #استاد_سعا #شعر_آیینی
#saapoem
@saapoem
✔️حرف اول، لفظ آخر
آسمان را گرفت در مشتش، حرف ِاول به لفظِ آخر زد
مثل پروازِ نرم پروانه، پَر و پَر، سوی لامکان پَر زد
از بزرگانِ کوی جانان بود، گرچه در گاهواره می آسود!
چند ماهی به خاطر لبخند، کودکانه سری به مادر زد
با تبسم دل از پدر می بُرد، وقتی آرام، آب را می خورد
عاقبت،غرق خون،گلابینه،پیش چشمش،چولاله پرپر زد!
حرمله ازمیان انگشتان، نه فقط دید نای اصغر(ع) را
عالَمی را دَریدحَنجرِ عشق، که شرر بر جهان اکبر زد!
دست ِاحساس راعلی اصغر، می فشارد به هرغزل وقتی
هر مُژه سینهزن شده با دل، می تواند به کربلا سر زد
افتخارم همین که در نامم، می درخشد بزرگی نامش!
سرنوشتم چقدر عالی بود، مُهر بر نامِ پاک «اصغر» زد ✅
مکتب شعرامامیه
سید علی اصغر موسوی
عاشورای 1441- 1398
#سعا #استاد_سعا #شعر_آیینی
#saapoem
@saapoem
حلقهی گیسوی خون🌷
به: جناب عابس بن ابی شبیب(ره)
چشمها حلقه زده، دل به تپش افتاده!
آن جوانمرد مگر، باز دل از کف داده؟!
زره از تن به در آورده و خُود از سر خود
یک نفر کو که بگوید: چه شده ست آزاده؟
رسم میدان نپسندد که بیافشانی زلف!
ای خوش آن حلقهی گیسو، که ز هم نگشاده –
می برد زَهرهی دلهای پریشان هردم
می شود خاطره ی حسرت هر دلداده!
* *
... آه از آن لحظه، که در آینهی شب دیدم
تاری از حلقهی آن، دست کسی افتاده!
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم-١٣٧٨
🌴🌷🌴
@saapoem
بارقهی عشق
نذر حضرت قاسم(ع)
قافلهی اشک من، باز به دریا رسید
آینه بر آب زد، فصل تماشا دمید
ساحل موّاج عشق، کشتی دل را شکست
موج تلاطم به دل، غربت غم آفرید
اشک من آیینه شد، تا که ببینم در آن:
بارقه ای را که زد، بر شب ظلمت، نوید!
نوبت آزادگی، خورد رقم با جنون
حضرت عاشق، قلم روی سخنها کشید
سرو، چرا میزنی لاف، ز آزادگی!
نخل شهادت کنون، تا به ثریّا رسید
*
این که به میدان زده، پرچم عشق و شعور
آینهی حیدر است، شد به تجلّی پدید
این که نگاهش فقط، جانب چرخیدن است
میل شهادت چنان، کرده دلش را شهید –
خالی از احساس غم، مست تماشا شده
می رود از حال خود، شعله به هر جا که دید
روشنی سوسن اش، لالهی سرخ تنش
بار دگر میدمد، در دل صبحی سپید🌷
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم - ١٣٨١/١/١
"" "" "" "" ""
نوجوانی مثل گل🌷
نذر حضرت قاسم(ع)
پیش میآید، ولی آشوب دریا، پیش روش
مثل شبنم، مثل گل، دشتی تماشا، پیش روش
با بهاری که گرفته خو، به صبح قامتش
بی اثر بادا، خزان سرد دنیا، پیش روش!
پیش میآیند، صیادان فرصت، ای دریغ!
موج خواهد زد در این سیلاب، دریا پیش روش
*
باغبان لحظههای سبز، در اندیشه است
اشکها را میفشاند، باز تنها، پیش روش
هر چه در هستی تماشا کرده، زیبا بوده است
جلوهزاری تازه گشته باز زیبا، پیش روش:
نوجوانی مثل گل، مثل سپیده، مثل آب
می کشد، تصویر نابِ تا خدا را، پیش روش!
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم - محرم١٣٧٨
#سعا
#saapoem
@saapoem
هدایت شده از مؤسسه فرهنگی، هنری «سَعا»
هدیهی زیبا 💐🌷
به:جناب عَمرو بن جناده انصاری (ره)
هدیه شد دسته گلی، از همه گلها خوش تر
به سزاوارترین مادر عاشورایی
آتشین، سرخ، که خورشید ز خلوتگاهش
با تبسم نظری کرد بر آن زیبایی
*
مادر، آن هدیه به میدان شهادت پس داد
گفت: از آن چه که دلتنگ شوم، دل کندم!
من که پرواز پسر، در دل توفان دیدم
لنگر مهر خود از دامن ساحل، کندم
*
یازده سال به پرواز پسر اندیشید
تا مگر اوج بگیرد، برود بالاتر !
مثل آزاده ترین سرو به بی همتایی
«عَمرو» او جلوه کنان، قد بکشد زیباتر
*
آن پسر قامت خود را به تمامی افراشت
تا کسی در پی اسطوره نگردد، آنجا
یا دلش خواست اگر باور خود را سنجد
باز دنبال بسی، سوره نگردد آنجا
*
فارغ از دغدغهی کودکی اش، مردی شد
رفت، تا مثل پدر، او به سعات برسد
عشق مادر سبب عشق خداوندی شد!
رفت، تا تشنه، به دریای شهادت برسد
*
صحنهی اوج پسر، آه عجب زیبا بود!
موج زد در دل مادر، غم و شادی با هم
گفت: مادر به فدای تو، عزیزم، ای کاش!
من به جایت ،دم آخر، به زمین میخوردم.
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم ١٣٨١/١/١٠
هفدهم محرم
.🌷 تقدیم به روح بلند بانو بحریه بنت مسعود خزرجی مادر عمرو بن جناده انصاری نوجوان شهید در روز عاشورا./ ... . توضیح: لشکر کوفه بعد از شهادت این نوجوان مظلوم، سر او را بریده و به سمت خیمه ی مادر پرتاب کردند که مادر ضمن عودت سر گفتند: چیزی را که در راه خدا داده باشم، پس نمی گیرم!🌷
@saapoem
t.me/saapoem
هدایت شده از مؤسسه فرهنگی، هنری «سَعا»
تبسم سرخ 🌷
به: جناب حبیب بن مظاهر(ره)
بخوان به مرثیه دل را، بخوان تکلّم سرخ
که حجم حنجرهها شد، پر از ترنّم سرخ
*
میان قافله شمعی، کشیده قامت بود
درست مثل شقایق، پر از تبسم سرخ!
ستارهوش به حریم پر از تشعشع مهر
ندیم ساغر جم، در کنار یک خُم سرخ
شبیه لاله، که گویی پر از حرارت عشق است
به قصد نافله ای میکند، تیمّم سرخ –
لطیف و پاک و دل انگیز، در هوای سحر
نشست منتظر یک افق، تجسم سرخ!
*
حبیب، آینهی عاشقانه بودنهاست
حبیب، خاطرهی شعله در تکلّم سرخ
بهانه شد دل میدان، که تا برانگیزد
ز گیسوان سپیدش، صبا، تلاطم سرخ
🌷🌷
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم - ١٣٧٨
#سعا #استاد_سعا
#saapoem
@saapoem
هدایت شده از مؤسسه فرهنگی، هنری «سَعا»
🌷
هوالحی الذی لایموت
شب جمعه،شب رحمت،شب عزاداری اباعبداللّه الحسين علیه السلام،
شب دعا و ذکرویادعزیزان رفته تاملکوت.
به یاداموات بزرگوارمان،جمیع شهدای اسلام، شهدای کرب بلا، "شهدای قیام های عاشورایی و مؤمنین و مؤمنات،شعرا،علما،اندیشمندان،خادمان و پیشکسوت خدمت به مردم، مداحان و ستایشگران آل اللّه، فقرا وتمام بی وارثان وبدوارثان و تمام محرومین جامعه جهانی شهدای مظلوم فلسطین غزه و همچنین«دایی عزیزم جناب"یعقوب اسلامی "و دوست عزیزم جناب حاج امیدعلی بختیاری و روح معظم والدین و یاسمین دخت گرامی ام»واموات محترم و معزز اعضای گروه(رحمت الله علیهم اجمعین)،«فاتحه»ای با صلوات بر محمدوآل محمد،عنایت کنید:اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم واهلک عدوهم من الجن وانس، من الاولین والآخرین،آمین یا رب العالمین
اجرکم عنداللّه کثیرا🌷
#یاحسین 🏴
#فاتحه
#شب_جمعه
@saapoem
https://eitaa.com/saa_institute
🌷🖋️📚
هدایت شده از مؤسسه فرهنگی، هنری «سَعا»
میروم سمتِ زیارتکدهیِ عشقِ حسین
بستهام دل به حرارتکدهیِ عشقِ حسین
شُکْرُ لله که بی چون و چرا تا ابدم
از مقیمانِ اسارتکدهیِ عشقِ حسین
خبری خوش تر از اینم که شوم مست، شهید
می رسد کی ز بشارتکدهیِ عشقِ حسین؟
بار الٰهٰا چه غم از این که دلم هست فقط
شور ورزیدهی غارتکدهیِ عشقِ حسین
چِقَدر زبده درخشندهترینها شده اند
ذوالفنونانِ مهارتکدهی عشقِ حسین
فاتحانِ قللِ هر چه کمالند فقط
دیدبانانِ نظارتکدهیِ عشقِ حسین
سر در آوردهام از خلدِ برین حُرّ شدهام
با اشاراتِ اشارتکدهیِ عشقِ حسین
کرمی کن، به من ای پاک خداوند و ببخش
عمر من را به عمارتکدهیِ عشقِ حسین
بختِ من بوده بلند از چه سبب؟ چون شدم از
جرعه نوشانِ بشارتکدهیِ عشقِ حسین
ای خوش آن کس که دلش مست سفر کرد به عرش
فقط از سوی سفارتکدهیِ عشقِ حسین
ملکوتی سلام تر از این نیست میسّر، دلمان
پاک گردد به طهارتکدهیِ عشقِ حسین
✅استاد ابراهیم حاج محمدی
فریمان خراسان
📚✍