eitaa logo
ای مسیرکاروانت تا ابد آیینه پوش
75 دنبال‌کننده
536 عکس
191 ویدیو
7 فایل
اشعار عاشورایی (وقف) سید علی اصغر موسوی «سعا»، شاعر و پژوهشگر ادبیات دینی «مکتب شعر امامیه» 🌷🌴🖋️📚
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالقیوم جناب دکتر مسعود پزشکیان ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران موفقیت شمادرکسب آرای برترانتخابات و حضورتان درکرسی قوهٔ مجریه را به شما تبریک گفته و به فال نیک می گیرم. گرچه تجربه چهل ساله به من آموخته که امید به پیشرفتِ متوقفِ زندگی را، ساده لوحانه ننگرم،اما" أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ " به امید موفقیت تان، ان شاء اللّه💐 سیدعلی اصغرموسوی قم - ٩مرداد ١۴٠٣ @saapoem https://eitaa.com/saa_institute
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحیمِ شمارهٔ ۲۷۶ سلام مجدداً تشکر و قدردانی دارم از إبراز لطف و محبت و مرحمت و عنایتِ همگی شما سروران ارجمند که با إرسال پیام و یا تماس تلفنی و یا حضور در مراسم تشییع و جلسهٔ فاتحه خوانیِ والدهٔ بنده، تسلّي خاطرِ غمزدهٔ این حقیر بوده و هستید. آیات شریفه در این مقال از سورهٔ مبارکهٔ شُعَراء است. ألف— إِنَّما أَنْتَ مِنَ ٱلْمُسَحَّرینَ وَ ما أَنْتَ إِلّا بَشَرٌ مِثْلُنا ( ۱۸۵ ) ب— إِنَّما أَنْتَ مِنَ ٱلْمُسَحَّرینَ ما أَنْتَ إِلّا بَشَرٌ مِثْلُنا ( ۱۵۳ ) سؤال اینجاست که در آیهٔ ( ألف ) بین دو جمله ( وَ ) آمده ولی در آیهٔ ( ب ) بین دو جمله ( وَ ) نیامده است. چرا؟ ألف— وقتی بین دو جمله ( وَ ) آورده می‌شود، بیانگر این معنا است که جملهٔ دوم غیر از جملهٔ اول است و این در علم معاني ( علوم بلاغی ) یکی از زیرمجموعه های ( وَصل ) است. مثالی بزنم. وقتی می‌گوییم ( یک دفتر می‌خواهم و یک قلم نیاز دارم ) مسلّماً ( دفتر ) چیزی است غیر از ( قلم ). حال با این مثال به آیهٔ ( ألف ) توجه کنیم. قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ ٱلْمُسَحَّرینَ وَ ما أَنْتَ إِلّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَ إِنْ نَظُنُّکَ لَمِنَ ٱلْکاذِبینَ ( ۱۸۵ و ۱۸۶ ) اصحاب ٱلْأَیْکَة مردمی بودند که یک گناه بسیار شنیع و زشت را مرتکب می‌شدند. عدم نگه داشتن حرمت بر مال مردم. جناب شُعیب ( سَلامُ ٱللهِ عَلَیْهِ وَ عَلیٰ نَبِیِّنا وَ آلِهِ ) مأمورِ إرشاد آنها شد: فَٱتَّقُوا ٱللّٰهَ وَ أَطیعُونِ ( ۱۷۹ ) = تقوا و إطاعت وَ أَوْفُوا ٱلْکَیْلَ = کامل کردن پیمانه وَ لا تَکُونُوا مِنَ ٱلْمُخْسِرینَ ( ۱۸۱ ) = خسارت نرساندن به مردم وَ زِنُوا بِٱلْقِسْطاسِ ٱلْمُسْتَقیمِ ( ۱۸۲ ) = ترازو داریِ دقیق وَ لا تَبْخَسُوا ٱلنّاسَ أَشْیاءَهُمْ = ناچیز نشمردنِ أَموال مردم وَ لا تَعْثَوْا في ٱلْأَرْضِ مُفْسِدینَ ( ۱۸۳ )= عدم فساد در زمین وَ ٱتَّقُوا ٱلَّذي خَلَقَکُمْ وَ ٱلْجِبِلَّةَ ٱلْأَوَّلینَ ( ۱۸۴ ) = و رعایت تقوای خدایی که شما را و گروههای اولیهٔ پیشین را آفرید. در این روایت: حُبُّ ٱلدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطیئَةٍ ( أُصول کافي، مرحوم کُلیني، جلد ۲ ، صفحهٔ ۱۳۰ ) ریشهٔ تمامی خطاها عشق به دنیا دانسته شده. حُبّ دنیا و جمع کردن مال دنیا باعث شد سه مدل تهمت به آن پیامبر بزرگوار وارد کنند: ۱— اینکه تو از جملهٔ مُسَحَّرین هستی. از ریشهٔ ( سِحْر ) با ( کسرهٔ زیر سین ) یعنی ( جادو شدگان ) ۲— جز این نیست که تو بشری مثل ما هستی ۳— البته که ما تو را از جملهٔ دروغگوها می‌دانیم. ب— وقتی بین دو جمله ( وَ ) آورده نمی‌شود بیانگر این است که جملهٔ دوم توضیح و تفسیرِ جملهٔ أوّل است و این در علم معانی ( علوم بلاغی ) یکی از زیرمجموعه های ( فَصل) است. مثالی بزنم. وقتی می‌گوییم ( یک دفتر نیاز دارم. دفتر صد برگ میخواهم ) کلمهٔ ( دفتر ) که در جملهٔ دوم گفته شده توضیحِ همان کلمهٔ ( دفتر ) است که در جملهٔ اول آمده. با این مثال به آیهٔ ( ب ) توجه کنیم. قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ ٱلْمُسَحَّرینَ ما أَنْتَ إِلّا بَشَرٌ مِثْلُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ ٱلصّادِقینَ ( ۱۵۳ ) حکایت جناب صالح است ( سَلامُ ٱللهِ عَلَیْهِ وَ عَلیٰ نَبِیِّنا وَ آلِهِ ) و جوابی که قوم ثمود گفتند. آن عالیجناب از مردم خواست: ۱— فَٱتَّقُوا ٱللّٰهَ وَ أَطیعُونِ ( ۱۴۴ و ۱۵۰ ) = تقوا و إطاعت ۲— وَ لا تُطیعُوا أَمْرَ ٱلْمُسْرِفینَ ( ۱۵۱ ) = عدم پیروی از إسراف کاران و قوم ثمود در جواب گفتند: جز این نیست که تو از مُسَحَّرین هستی. تو فقط یک بشری مثل خودِ ما هستی. بعض مفسّرین محترمین این مُسَحَّرین را از ریشهٔ ( سِحْر = جادو ) نمی‌دانند بلکه می‌گویند این کلمه در این آیهٔ شریفه از ریشهٔ ( سَحْر ) با ( فتحه روی سین ) و بمعنای ( ریه = شُش ) می‌باشد. بشر برای تداوم حیات به دستگاه تنفس یعنی شُش نیاز دارد. یعنی یک بشر دیگری این سخن را به تو یاد داده. تو هم بشر هستی مثل ما. یعنی قوم ثمود در این آیهٔ شریفه فقط یک تهمت وارد کردند و آن اینکه کلام توحید که آن پیامبر عالی مقام می‌فرمود را دست ساز بشر دانستند. اینکه ( سَحْر ) بمعنای ( ریه = شُش ) باشد ضمن اینکه در کُتُب لغت آمده در یک روایت هم در کُتُب روائي عامّه دیده ام ( إِکْمال ٱلْمُعْلِم بِفَوائدِ مُسْلِم، قاضی عیاض، جلد ۷، صفحهٔ ۲۲۹، چاپ دار ٱلکتاب ٱللُّبنانيّ، سال ۱۹۸۷— این کتاب در شرح کتاب صحیح مسلم است ‌) اگرچه به این روایت شکّ دارم و در کُتُب روائي شیعه وارد نشده است. یکی گفته است: ماتَ رَسُولُ ٱللّٰهِ بَیْنَ سَحْري وَ نَحْري رسول اکرم ( صَلَواتُ ٱللهِ عَلَیْهِ وَ عَلیٰ آلِهِ ) بین شُش و زیر گلوی من از دنیا رفت. یعنی سر مبارک آن حضرت در سینهٔ من بود. إلتماس دعاء بیست و دوم محرّم ٱلْحَرام ۱۴۴۶ ألحقیر: مُحَمّد بن ٱلمرحوم عَليٍ ٱلْقَمْصَريّ https://eitaa.com/joinchat/3980395085C2705350eb2
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحیمِ شمارهٔ ۲۷۷ سلام کلمهٔ ( لا ) انواع مختلفه دارد که یکی از انواع آن در إصطلاح ( لا ناهیه ) باشد و برای نهی کردن مخاطب از انجام عمل کاربرد دارد. این ( لا ) در همان معنای ( ن ) است که در اول بعض کلمات فارسی می‌آید. مثلاً می‌گوییم ( درب را نبند ) و ( فلان کار را نکن ). خداوند متعال در سورهٔ مبارکهٔ کَهْف از چندین موضوع نهی فرموده است که ذیلاً به بعض موارد إشارتی گذرا دارم. ۱— نهی از مِراء: ( مِراء ) جرّ و بحث های بی نتیجه است. بسیار برخورد کرده‌ایم که مثلاً بعد از یک مسابقهٔ ورزشی و یا در زمان انتخابات، مردم چقدر بحثهای واهی و بی نتیجه می‌کنند. مباحثی که نه فایدهٔ دنیوي دارند و نه به درد آخرت می‌خورد. فَلا تُمارِ فیهِمِ إِلّا مِراءً ظاهراً ( ۲۲ ) حدیث از کلام نورانی حضرت مولانا جناب إمام عسکري ( سَلامُ ٱللهِ عَلَیْهِ ): لا تُمارِ فَیَذْهَبَ بَهاؤُکَ ( آدرس حدیث: تُحَف ٱلعُقول، مرحوم شعبة حَرّاني، صفحهٔ ۸۸۶ ) مِراء نکن که ارزش تو از بین می‌رود. حضرت مولانا جناب شیخ ٱلأَئمّة، رئیس مکتب جعفری ( سَلامُ ٱللهِ عَلَیْهِ ) می‌فرمایند: أُتْرُکِ ٱلْمِراءَ وَ لَوْ کُنْتَ مُحِقّاً ( آدرس حدیث: مَنْ لا یَحضُرهُ ٱلفقیه، مرحوم شیخ صدوق، جلد ۲، صفحهٔ ۶۲ ) اگرچه حقّ با تو باشد ولی مِراء را ترک کن ۲— نهی از فتوا خواستن مگر از اهلش: وقتی کسی چیزی را نمی‌داند باید از متخصص همان فنّ بپرسد. اگر من سرماخوردگی دارم باید به طبیب مراجعه کنم نه به گچکار ساختمان و اگر اتاقم را باید سفید کاری کنم باید به متخصص گچکاری رجوع کنم و نه به طبیب. وَ لا تَسْتَفْتِ فیهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً ( ۲۲ ) ۳— نهی سخن از آینده مگر به خواست خداوند: وقتی آدمی ضعیف است و هر لحظه ممکن است حالتی پیش آید که پیش بینی هایش به هم بریزد معلوم است که تصمیمات از عالم غیب می‌آید. در وقت گفتن سخن از آینده حتماً مشیّت حضرت ذُو الجَلال ( عَظُمَ سُلْطانُهُ وَ جَلَّتْ عَظَمَتُهُ ) باید در نظر باشد: وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْئٍ إِنّي فاعِلٌ ذٰلِکَ غَداً إِلّا أَنْ یَشاءَ ٱللّٰهُ ( ۲۳ ) در حدیث است که حضرت مولانا جناب إمام أمیر ٱلمؤمنین ( سَلامُ ٱللهِ عَلَیْهِ ) فرمودند: عَرَفْتُ ٱللّٰهَ بِفَسْخِ ٱلْعَزائِمِ ( آدرس حدیث: نهج البلاغة، صبحي صالح، قم، دار ٱلهِجرة، ۱۴۱۴ ) و نیز ( شرح نهج‌البلاغه، إبن أبي ٱلحَدید، بیروت، دارُ إحیاء ٱلکُتُب ٱلعَرَبیة، ۱۹۶۳ ) خداوند را با باطل شدن تصمیمات شناختم. هرچه دلم خواست نه آن می‌شود هرچه خدا خواست همان می‌شود ۴— نهی از توجه به دارایی‌های دیگران: خداوند متعال بر أساس حکمت به هرکس بخواهد می‌دهد و از هرکس بخواهد می‌گیرد. ثروتمند بودن دیگران دلیل نیست بر اینکه بقیهٔ مردم حسرت مال دنیا بخورند. وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ ( ۲۸ ) و بدانیم که در قافلهٔ صالحین أَسراری است که توجه و إلتفات به آن أسرار مهم است نه طلبیدن زرق و برق دنیا. تُریدُ زینَةَ ٱلْحَیوٰةِ ٱلدُّنْیا ( ۲۸ ) عارفی را گفتند چه می‌کنی؟ گفت کلاه بر سر دنیا می‌گذارم. گفتند چطور؟ گفت نان دنیا می‌خورم ولی کار برای آخرتم میکنم. ۵— نهی پیروی از غافلین: وقتی خداوند متعال به لطف خود، دل را روانهٔ معنویات کرده است، ثُبات بر بیداری دل مهمّ است. بیست نوع ( قلب ) در کلام وحي معرفی شده است که یکی ( قلب غافل ) باشد که نباید از کسی که دارای ( قلب غافل ) است پیروی کرد. نتیجهٔ ( قلب غافل ) پیروی از هوای نفس است. نتیجهٔ پیروی از هوای نفس، پوچ شدن تمامی کارها است. وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ ٱتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً ( ۲۸ ) ۶— نهی از تعجیل در سؤال: از جمله شرائط مهمّ در مسیر تَتَلمُذ و شاگردی کردن، حوصله داشتن و عدم شتابزدگی است: فَلا تَسْأَلْني عَنْ شَیْئٍ ( ۷۰ ) که استاد، خود می‌داند که چه موقع چه موضوعی را باید بگوید. حَتّیٰ أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً ( ۷۰ ) ۷— نهی از مؤخذهٔ مردم وقتی عذرخواهی میکنند: با آنکه إنتقام ز مجرم حرام نیست در عفو لذتی است که در إنتقام نیست قالَ لا تُؤاخِذْني بِما نَسیتُ ( ۷۳ ) ۸— نهی از همراهی با کسی که به پیمان خود پایبند نیست: فَلا تُصاحِبْني قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنّي عُذْراً ( ۷۶ ) ۹— نهی از شِرک به خداوند: بزرگترین گناه آن است که آدمی برای حضرت ذُو الجَلال ( عَظُمَ شَأْنُهُ وَ جَلَّتْ قُدْرَتُهُ ) شریک قائل شود. شریک دانستن برای خداوند متعال گاهی بسیار مخفی است. پیش می‌آید که آدمی از یک مهلکه نجات پیدا می‌کند و بعد بدون اینکه لطف خداوند متعال را در نظر بگیرد می‌گوید ( شانس داشتم ). در نظر این شخص شانس که همان ( chance ) باشد می‌آید همپایه و همتای حضور حضرت خالق می‌شود. وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً ( ۱۱۰ ) إلتماس دعاء بیست و سوم محرّم ٱلْحَرام ۱۴۴۶ ألحقیر: مُحَمّد بن ٱلمرحوم عَليٍ ٱلْقَمْصَريّ
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحیمِ شمارهٔ ۲۷۸ سلام کلمهٔ ( یَمین ) در کلام وحي به معانی متعدده وارد شده است. ۱— قَسَم: اگر کلمهٔ ( یَمین ) در معنای ( قَسَم ) باشد به ( أَیْمان ) جمع بسته می‌شود: لا یُؤاخِذُکُمُ ٱللّٰهُ بِٱللَّغْوِ في أَیْمانِکُمْ ( بقره ۲۲۵ ) و ( مائده ۸۹ ) ۲— برکت: ممکن است کلمهٔ ( یَمین ) از ریشهٔ ( یُمْن ) و ( مَیْمَنَت ) باشد که بمعنای ( برکت ) است. ۳— دست راست: اگر کلمهٔ ( یَمین ) بمعنای ( دست راست ) باشد دو حالت پیش می‌آید: ألف— اینکه همین دست راست که یکی از أعضاء بدن است مراد باشد که جمع بستن آن به ( أَیْمان ) ممکن است: لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ ( أعراف ۱۷ ) شیطان قسم خورده که از فراروی و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ به سراغ بندگان خواهد رفت و در خطاب به حضرت ذُو الجَلال ( عَظُمَ سُلْطانُهُ وَ جَلَّ جَلالُهُ ) می‌گوید: وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ ( أَعراف ۱۷ ) یعنی بسیاری از مردم شاکرِ خداوند متعال نخواهند بود. که به نظر بعض مفسّرین محترمین مراد از ( مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ = فراروی ) ترس از آینده و مخصوصاً آیندهٔ فرزندان باشد. چقدر می‌شنویم که می‌گویند از ما که گذشت بچه هایمان چه خواهند کرد؟ گویا خداوند متعال را از نظر محو کرده ایم. و مراد از ( مِنْ خَلْفِهِمْ = از پشت سر ) إظهار نگرانی از گذشته ها باشد که اگر بیست سال پیش فلان زمین را خریده بودیم حالا چقدر سود می‌بردیم. و مراد از ( عَنْ أَیْمانِهِمْ = از سمت راست ) همان بی دینی در عین دینداری است. یعنی إِفراط و بِدعت و بستن چیزی که از دین نیست به دین. و مراد از ( عَنْ شَمائِلِهِمْ = از سمت چپ ) همان انواع گناهان کبیره و صغیره و پیروی از انواع شهوت ها چه شهوت جنسی و چه شهوت پُست و مقام و پول و ثروت اندوزی. فقط دو راه را شیطان بر بندگان باز گذاشته. یکی طرف پایین یعنی سر به سجده و دیگری طرف بالا یعنی دستان گدایی به طرف آسمان بلند کنیم و از خداوند متعال کمک بخواهیم. فقط از این دو مسیر است که نجات از وسوسه‌های شیطانی ممکن می‌شود. اینکه دو راه وسوسه را با ( مِنْ ) و دو راه را با ( عَنْ ) بیان کرده است به این جهت است که ( مِنْ ) یعنی ( از ). کدام ( از ) ؟ آن ( از ) که امکان برگشت دارد. کتاب را از أحمد گرفتم. برگرداندن کتاب به أحمد ممکن است. ( عَنْ ) یعنی ( از ). کدام ( از ) ؟ آن ( از ) که امکان برگشت یا وجود ندارد یا بسیار دشوار است. تیر از کمان شلیک شد. مرغ از قفس پرید. منظورم چیست؟ اینکه افتادن در دام بدعت ها و إفراط ها در مُدل دینداری و نیز افتادن در دام شهوت رانی، امکان برگشت را پیچیده می‌کند. آب این رود به سرچشمه نمی‌آید باز بهتر آن است که غفلت نکنیم از آغاز ب— اینکه مراد از ( یَمین ) آن مفهوم معنوی باشد. در اینصورت کلمهٔ ( یَمین ) جمع بسته نمی‌شود. اگر روی کاغذ دو نقطه بگذاریم، فقط یک خط مستقیم این دو نقطه را به هم وصل می‌کند. اگر اشتباه نگویم أُقلیدُس اولین بار این نظر را گفت. نقطهٔ أول بنده و نقطهٔ دوم حضرت خالق ( جَلَّ جَلالُهُ ) فقط این راه مستقیم است که بنده را به معبود وصل می‌کند. پیمودن هر راه دیگری مساوی با إنحراف است. طَلَبُ ٱلْمَعارِفِ مِنْ غَیْرِ طَریقِنا أَهْلَ ٱلْبَیْتِ مُساوٍ ( مُساوِقٌ ) لِإِنْکارِنا ( آدرس حدیث: مُستدرک سفینة ٱلبحار، حسن بن علي نمازي، جلد ۱ ، صفحهٔ ۱۰ ) ( سند این حدیث مخدوش است. ) طلب معارف از هر طریقی غیر از طریق أهل ٱلبیت ( عَلَیْهِمْ جَمیعاً سَلامُ ٱللهِ ) مساوی است ( سوق دهنده است ) به إنکار ما. لذا در آیهٔ شریفهٔ ذیل کلمهٔ ( یَمین ) مفرد و کلمهٔ ( شَمائِل ) جمع آمده است: أَوَلَمْ یَرَوْا إِلیٰ ما خَلَقَ ٱللّٰهُ مِنْ شَیْئٍ یَتَفَیَّؤُ ظِلالُهُ عَنِ ٱلْیَمینِ وَ ٱلشَّمائِلِ سُجَّداً لِلّٰهِ وَ هُمْ داخِرُونَ ( نَحْل ۴۸ ) توضیح این آیهٔ شریفه بماند برای مقال دیگر. إن شاء الله. إلتماس دعاء بیست و چهارم محرّم ٱلْحَرام ۱۴۴۶ ألحقیر مُحَمّد بن ٱلمرحوم عَليٍ ٱلْقَمْصَريّ https://eitaa.com/joinchat/3980395085C2705350eb2
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحیمِ شمارهٔ ۲۷۹ سلام شهادت مظلومانهٔ حضرت مولانا جناب إمام سیّد ٱلسّاجِدین ( سَلامُ ٱللهِ عَلَیْهِ ) را بحضور شما سروران گرامی عرض تسلیت دارم. عجب ماهی است ماه شعبان ٱلْمُعَظَّم که خداوند متعال گوهرهای بی نظیر به أهل زمین مرحمت می‌فرماید. حضرت مولانا جناب إمام سیّد ٱلشُّهَداء حضرت مولانا جناب إمام سیّد ٱلسّاجِدین حضرت مولانا جناب قمر منیر بني هاشم حضرت مولانا جناب عليّ أکبر عَلَیْهِمْ جَمیعاً سَلامُ ٱللهِ و عجب ماهی است محرّم ٱلْحَرام که هر دو إمام بزرگوار و هر دو إمامزادهٔ واجب ٱلتَّعظیم دعوت حضرت ذُو الجَلال ( عَزَّ وَ جَلَّ ) را لبّیک می‌گویند. وجود محترم حضرت مولانا جناب إمام سیّد ٱلسّاجِدین ( سَلامُ ٱللهِ عَلَیْهِ ) می‌فرمایند: آیاتُ ٱلْقُرْآنِ خَزائِنُ ٱلْعِلْمِ فَکُلَّما فَتَحْتَ خَزانَةً فَیَنْبَغي أَنْ تَنْظُرَ ما فیها ( آدرس حدیث: مُسْتَدْرَک ٱلْوَسائِل، مرحوم حاج میرزا حسین نوري، جلد ۴، صفحهٔ ۲۳۸ ) آیات قرآن مجید گنجینهٔ علم است هر گنجینه که بگشائی سزاوار است به آنچه در آن است نیک بنگری. یک نکتهٔ قرآنی هم تقدیم می‌کنم. در سه موضع از کلام الله مجید آمده: ( از آنها نترسید و از من بترسید ) ألف— بقره فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ ٱخْشَوْني ( بقره ۱۵۰ ) ب— مائده ۱— فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ ٱخْشَوْنِ ( مائده ۳ ) ۲— فَلا تَخْشَوُا ٱلنّاسَ وَ ٱخْشَوْنِ ( مائده ۴۴ ) سؤال اینجاست که در آیهٔ ( ألف ) کلمهٔ ( ي ) در ( وَ ٱخْشَوْني ) موجود است در حالیکه از آخر کلمهٔ ( وَ ٱخْشَوْنِ ) در دو آیهٔ گروه ( ب ) محذوف است. چرا؟ با تأمّل در سیاق آیات شریفه خواهیم دانست که آیهٔ ( ألف ) در بارهٔ موضوع تغییر قبله است. وقتی جناب جبرائیل ( سَلامُ ٱللهِ عَلَیْهِ وَ عَلیٰ جَمیعِ ٱلْمَلائِکَةِ ٱلْمُقَرَّبینَ ) حکم تغییر قبله را آورد، جمع کثیری از کفّار و یهودیان و منافقین و مخصوصاً مُرجفین ( یاوه گویان ) شروع کردند به وسوسهٔ مردم تا جایی که جمعی از ایمان آورندگان هم مرتدّ شدند: وَ ما جَعَلْنَا ٱلْقِبْلَةَ ٱلَّتي کُنْتَ عَلَیْها إِلّا لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ ٱلرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلیِ عَقِبَیْهِ ( بقره ۱۴۳ ) پذیرش موضوع تغییر قبله بر مردم سنگین بود مگر آنانکه خداوند متعال هدایتشان کرده: وَ إِنْ کانَتْ لَکَبیرَةً إِلّا عَلَی ٱلَّذینَ هَدَی ٱللّٰهُ ( بقره ۱۴۳ ) امّا در دو آیهٔ ( ب ) تحذیر سبک تر است. ۱— أَلْیَوْمَ یَئِسَ ٱلَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ ٱخْشَوْنِ ( مائده ۳ ) تکلیف روشن است. گروه‌هایی بودند که رسالت و عصمت و ولایت را نپذیرفتند و به دین جاهلیت باقی ماندند. جنگ‌ها صورت دادند. معلوم است که در جنگ بین حقّ و باطل همیشه آن که حقّ است پیروز می‌شود. پس دلیلی ندارد که از کفّارِ نومید شده بترسید. ۲— إِنّا أَنْزَلْنَا ٱلتَّوْریٰةَ فیها هُدیً وَ نُورٌ...... فَلا تَخْشَوُا ٱلنّاسَ وَ ٱخْشَوْنِ ( مائده ۴۴ ) در این آیهٔ شریفه سخنی از جنگ و مقابله و محاربه و إرتداد و إرجاف ( یاوه‌گویی ) وارد نشده است. در آیهٔ ( ألف ) سخن از تحذیر و پرهیز دادن از إرتداد است. إرتداد یعنی کسی دین مبین اسلام را قبول کند ولی بعد خواسته باشد از دین خارج شود و حکم چنین شخصی بسیار سنگین است. در دنیا که قتل بر او واجب است در آخرت نیز راهی برای نجات از عذاب ندارد. چرا؟ وقتی یکی از أحکام را مثلاً حجاب به کسی تذکر داده می‌شود بلافاصله در صدد مقابله بر‌می‌آید و می‌گوید: لا إِکْراهَ في ٱلدّینِ ( بقره ۲۵۶ ) این سخن کاملاً باطل است. تا زمانی که کسی به خانهٔ شما وارد نشده است، دو تا إختیار دارد یکی اینکه وارد شود یکی اینکه وارد نشود ولی وقتی وارد شد رعایت قوانین خانهٔ شما بر او لازم می‌شود. مثلاً قانون خانهٔ شما این است که کسی با کفش روی فرش پا نگذارد و او ملزَم به رعایت است. دین اسلام هم همینطور است. آیهٔ شریفهٔ ( لا إِکْراهَ في ٱلدّینِ ) به قبل از إسلام مربوط است. یعنی یک ارمنی دو تا إختیار دارد یکی اینکه به إسلام بگرود یکی اینکه به إسلام ایمان نیاورد ولی وقتی إیمان آورد حجاب و نماز و روزه و سائر أصول و فروع بر او واجب می‌شود. حال اگر پس از قبول دین اسلام خواسته باشد خارج شود مرتدّ خواهد بود. لذا در آیهٔ مورد نظر چون پرهیز دادن از ارتداد بسیار مهمّ است کلمهٔ ( وَ ٱخْشَوْنِي ) با ( ي ) آمده است. این حکایت در بارهٔ آنانکه کافر هستند و از مسلمین و از دین اسلام مأیوس شدند، موضوع ساده‌تر است لذا ( ي ) از آخر کلمهٔ ( وَ ٱخْشَوْنِ ) محذوف است و نیز نظر به اینکه در آیهٔ .... سخن از محاربه و مقابله و مقاتله و إرتداد نیست تحذیر و پرهیز دادن آسانتر است لذا ( ي ) از کلمهٔ ( وَ ٱخْشَوْنِ ) محذوف است. إلتماس دعاء بیست و پنجم محرم الحرام ۱۴۴۶ ألحقیر: مُحَمّد بن ٱلمرحوم عَليٍ ٱلْقَمْصَريّ https://eitaa.com/joinchat/3980395085C2705350eb2
هوالحی الذی لایموت إناللّه و إنا الیه راجعون شهادت خوبان به دست بدان شهادت مسلمانان به دست صهیونیست - نازیست ها شهادت آل خیر به دست شیاطین زادگان شرّ حادثه ای شگفت انگیز نیست که واقعه ای هرروزه است و این روند تا قیامت برپا خواهد بود و امت اسلام با "شهید و شهادت" دیرآشناتر از آنی است که وقفه ای در تکلیف و مقاومتش مقابل کفار به وجود آید، اما موضوع شهادت "شهید حاج اسماعیل هنیّه" رضوان اللّه تعالی علیه، (شهید القدس) نشان از شروع ادبیات سیاسی و دفاعی تازه ای در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام و محور مقاومت اسلامی دارد که می باید بسیار هوشمندانه آن را تحلیل و اقدام کرد! "ترور "ننگین ترین رفتار دردنیای کنونی است! دنیایی که خود را در سطوح آرمانی آزادی های فردی و اجتماعی درجهان تصور می کند اما همان کسانی که مدعیان دروغین دمکراسی هستند تنها منطق شان، ترور و کشتار بی دفاعان است! به عنوان اهالی انجمن پژوهشگران ادبیات دینی ایران، این اقدام ناجوانمردانه را تقبیح و محکوم می کنیم. به امید پیروزی عنقریب رزمندگان محور مقاومت اسلامی و آزادی قدس شریف ان شاء اللّه. الیس الصبح بقریب انجمن پژوهشگران ادبیات دینی ایران موسسه فرهنگی، هنری سعا سیدعلی اصغرموسوی قم - ١٠ مرداد ١۴٠٣ @saapoem https://eitaa.com/saa_institute
هوالحی الذی لایموت إناللّه و إنا الیه راجعون شهادت خوبان به دست بدان شهادت مسلمانان به دست صهیونیست - نازیست ها شهادت آل خیر به دست شیاطین زادگان شرّ حادثه ای شگفت انگیز نیست که واقعه ای هرروزه است و این روند تا قیامت برپا خواهد بود و امت اسلام با "شهید و شهادت" دیرآشناتر از آنی است که وقفه ای در تکلیف و مقاومتش مقابل کفار به وجود آید، اما موضوع شهادت "شهید حاج اسماعیل هنیّه" رضوان اللّه تعالی علیه، (شهید القدس) نشان از شروع ادبیات سیاسی و دفاعی تازه ای در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام و محور مقاومت اسلامی دارد که می باید بسیار هوشمندانه آن را تحلیل و اقدام کرد! "ترور "ننگین ترین رفتار دردنیای کنونی است! دنیایی که خود را در سطوح آرمانی آزادی های فردی و اجتماعی درجهان تصور می کند اما همان کسانی که مدعیان دروغین دمکراسی هستند تنها منطق شان، ترور و کشتار بی دفاعان است! به عنوان اهالی انجمن پژوهشگران ادبیات دینی ایران، این اقدام ناجوانمردانه را تقبیح و محکوم می کنیم. به امید پیروزی عنقریب رزمندگان محور مقاومت اسلامی و آزادی قدس شریف ان شاء اللّه. الیس الصبح بقریب انجمن پژوهشگران ادبیات دینی ایران موسسه فرهنگی، هنری سعا سیدعلی اصغرموسوی قم - ١٠ مرداد ١۴٠٣ @saapoem https://eitaa.com/saa_institute
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحیمِ شمارهٔ ۲۸۰ سلام قرآن مجید سه آفت را در مسیر زندگی معرفی فرموده است و برای هر کدام از این آفت ها راهکار و راه علاج بیان فرموده: ۱— گاهی آدمی إحساس می‌کند که در تنگنا واقع شده. کارهای روزمره گره می‌خورد. راه زندگی گویا بسته می‌شود. تنها راه علاج و نجات از این حالت، ( ذکر ) است. وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْري فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ ٱلْقیامَة أَعْمیٰ ( طٰهٰ ۱۲۲ ) و هر کس از ( ذکرِ ) من روی گردانی کند زندگی تنگ و سخت نصیب او می‌شود و روز قیامت او را در حالی محشور می‌کنیم که کور است. اینکه مراد از ( ذِکر ) در این آیهٔ شریفه چیست؟ علماء محترمین إختلاف نظر دارند. روایات هم به گونه‌های مختلف وارد شده. ممکن است مراد از ( ذکر ) همان ( کلام وحي ) باشد. دلها زنگار می‌گیرد همانگونه که آهن زنگ می‌زند. جلاء آن چیست؟ تلاوت قرآن مجید و زیارت أهل قبور قالَ رَسُولُ ٱللّٰهِ عَلَیْهِ وَ عَلیٰ آلِهِ ٱلصَّلوٰةُ وَ ٱلسَّلامُ إِنَّ هٰذِهِ ٱلْقُلُوبَ تَصْدَأُ کَما یَصْدَأُ ٱلْحَدیدُ قیلَ وَ ما جَلاؤُها قالَ تِلاوَةُ ٱلْقُرْآنِ وَ زیارَةُ ٱلْقُبُورِ ( آدرس حدیث: مُستدرک ٱلوسائل، مرحوم حاج آقا میرزا حسین نوری، جلد ۲، صفحهٔ ۱۰۴ ) و ( ربیع ٱلْأَبْرار و نُصُوص ٱلْأَخبار، محمود جار ٱلله زمخشري، جلد ۲، صفحهٔ ۲۶۱ ) هم زیارت کردن أهل قبور هم زیادت خواندن آیات نور ۲— گاهی آدمی إحساس می‌کند که به دام شهوت مبتلا شده. شهوت جنسی، شهوت پُست و مقام، شهوت شناخته شدن، شهوت جمع مال، و غیره. راهکار برای نجات از این حالت، توجه به نماز است. تا وقتی کسی به نماز توجه دارد ( هم از نظر کمّي و هم از نظر کیفي ) یقیناً به ورطه و گرداب شهوت مبتلا نمی‌شود. فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا ٱلصَّلوٰةَ وَ ٱتَّبَعُوا ٱلشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیّاً ( مریم ۵۹ ) گروه‌هایی می‌آیند که نماز را ضائع می‌کنند و از شهوت ها پیروی می‌کنند. نتیجهٔ عملکردِ فاسدِ این گروه‌ها چه می‌شود ؟ اینان به غَيّ و گمراهی و بدبختی برخورد خواهند کرد. ۳— گاهی آدمی در قلب خود إحساس دل مردگی و بدبختی و شقاوت دارد. راهکار علاج این حالت، رسیدگی و إحسان و نیکوکاری به والدین و مخصوصاً والده می‌باشد: وَ بَرّاً بِوالِدَتي وَ لَمْ یَجْعَلْني جَبّاراً شَقیّاً ( مریم ۳۲ ) جان کلام بنده در این است که: وَ بِٱلْوالِدَیْنِ إِحْساناً ( بقره ۸۳ ) و ( نِساء ۳۶ ) و ( أنعام ۱۵۱ ) و ( إسراء ۲۳ ) هفده نکتهٔ بسیار آموزنده و مهمّ در این عبارت قرآنی إستنباط کرده ام. یکی را إشاره کنم. عمده ترین معنای ( بِ ) در علوم قرآنی ( إِلْصاق ) است. ( إِلْصاق ) در لغت ( چسبیدن ) است. ( بِ ) در ( بِٱلْوالِدَیْنِ ) یعنی ( کنار آنها باش ) پدر یا مادر یا هر دو را بگذاریم خانهٔ سالمندان یا خودمان در شهری دیگر و آنها در مکانی دیگر و یک شخصی بعنوان پرستار بیاید و رسیدگی کند. ما چکار کنیم؟ فقط پول بحساب سالمندان یا به حساب پرستار واریز کنیم. وای ! این شد إحسان؟ هرگز. درست است که ( أَبَوَیْن ) هم ( پدر و مادر ) است ولی فرموده ( والِدین ) چرا؟ چون ( والِدَین ) از ریشهٔ ( وَ لَ دَ ) بمعنای ( زاییدن ) است. یعنی إحسان به پدر واجب و إحسان به مادر واجب‌تر. حدود سی ماه است که این حقیر به غم فقدان پدر مبتلا هستم. ولی غم انگیز تر آنکه أخیراً والدهٔ بنده هم آسمانی شد. خدایا. همهٔ پدرها و مادرهای آسمانی شده را أهل بهشت قرار بده. خدایا. به آنانکه چشمشان به وجود پدر یا مادر یا هر دو روشن است توفیق خدمتگزاری عطاء بفرما. إلتماس دعاء بیست و ششم محرم الحرام ۱۴۴۶ ألحقیر: مُحَمّد بن ٱلمرحوم عَليٍ ٱلْقَمْصَريّ https://eitaa.com/joinchat/3980395085C2705350eb2
محمد شجاعی شهادت «اسماعیل هَنِیّه» ____________________ هَنیئاً،«یا هَنِیَّه»، اَلشَّهادَة مبارک بادت این معراج خونین زدی پیوند، مِهر و دوستی را میانِ مُلکِ «ایران» و «فلسطین» شهههههههههههههههههههههههههید ًهمانندِ «سلیمانی»، سحرگاه میانِ خون، چو آلاله شکفتی ندای «اِرْجِعی» را با شهادت به زیبایی، بِحَق، لَبَّیْک گفتی شهههههههههههههههههههههههههید مُقدّر بود ای «سردارِ غَزّه» که در «ایران» شوی مهمانیِ دوست همه در سوگِ «ابراهیم» بودیم که «اسماعیل» شد قربانیِ دوست شهههههههههههههههههههههههههید تو پیش از مرگ، قربانی نمودی هرآنچه کردگارت داد، «ای مرد» شهادت در رهِ آزادیِ قدس گوارای وجودت باد، «ای مرد»
هلال شیعی! منظور بنده از هلال شیعی و وجه تمثیلی شمشیر مولاعلی (ع)از کشمیر تا لبنان، بر قواعداین باور است که روزی همان منجی موعود بشر(عج) که حضرت پیامبر(ص) نوید داده است ؛خواهند آمد و با کفر و الحاد و ستم و ستمگری در جهان مبارزه خواهند کرد. ایشان منجی تنهاشیعه نیستند، جایی هم نیامده است که منجی "شیعه" فقط باشند! ایشان منجی"بشر "اند. فوق تمام ادیان و مذاهب و فرقه ها! منظور ما در جهان از گسترش شیعه، گسترش "مکتب اهل بیت"(ع) است نه تسلط عده ای خاص بر جهان! تسلط حقیقت اسلام است، حقیقت پیمغبر اعظم الهی است. حقیقت امام ولی اللّه است. حقیقتی که شریعت و طریقت را تنها برای نیل به "حقیقت" می خواهد؛ همان حقی که کلمه "وحدت" است. کلمه "لا اله الا اللّه "است؛ همان کلمه ای که سلطان سریر ارتضا، حضرت سلطان العارفین امام علی بن موسی الرضا(ع) در حدیث سلسله الذهب فرمود :لا اله الا الله حصنی فمن دخل امن من عذابی. قال: فلما مرت الراحلة نادانا. بشروطها وانا من شروطها جهان امروز و آینده اگر از مکتب اهل بیت(ع) دور بیفتد قطعا توسط فرقه های منحرف و شیطان ساخته ای همچون« داعش و القاعده و طالبان» بلیعده خواهد شد. اهل جهل و فساد و تکفیر و ستم که خود را پیرو فقه "ابن تیمیه و وهابیت" می دانند با استطاعت "صهیونیزم "قصد در انهدام آیین محمدی(ص) دارد. ما وقتی سخن از "شیعه "به میان می آوریم به خاطر پیروی از مکتب اهل بیت(ع) است؛ همان مکتب سالم و دست نخورده ای که با خون بزرگان خود و فرزندان خود، پیران و کودکان خود توانسته است تاکنون سالم و دست نخورده بماند! منظور ما از شمشیر علی(ع) خون ریختن در جهان نیست ! بلکه شمشیر علی دو لبه داشت: یک لبه اش اجرای «عدالت اسلامی» بود و لبه دیگرش ایجاد« حکومت اسلامی»! اگر« حکمت علوی» حضرت و «بازوی یداللهی» اش نبود؛ امروز نامی از اسلام در هیچ کجای جهان نبود! ما سخن ازمکتب "تشیع "می رانیم ،نه ایجاد شکاف و اختلاف بین برادران عزیز سنی و شیعه ی خودمان! برای من که مدعی پیروی از مکتب تشیع ام، ظلم به سرخ پوست، سیاه پوست، اسکیمو، بوشمن، مالایایی، میانماری، فلسطینی، افغانستانی یا عراقی و ایرانی و لبنانی ،هیچ تفاوتی ندارد! پیامبر ما برای تمام "جهان" آمد و امام ما "امام "تمام جهانیان است؛ لذا ما آرزوی جهانی آکنده از "صلح و سرسبزی "را داریم و دشمنان ما بر این نکته واقف اند که ما را «تحقیر و تکفیر» می کنند. ومن با جسارت تمام خدمت دشمنان «اسلام و تشیع» عرض می کنم : «الیس الصبح بقریب» ! ✍️📚🌲🌳🌴📲🇮🇷🌍🌐✅ @saapoem https://eitaa.com/saa_institute
هوالعلیم تحریک دشمن، دشمنی که حتی به کودکان نارس رحم نکرده و هیچ خط قرمز انسانی را رعایت نمی کند! آن هم در شرایطی که میلیون ها انسان بی دفاع در حال برگزاری راهپیمایی اربعین حسینی هستند، نوعی حماقت به شمار می آید!! وگرنه فرصت انتقام عملی همیشه و در هر زمان و مکان برای منتقم، محفوظ است. مهمترین مسئله امروز ایجاد ترس است که می بایست محور مقاومت در منطقه جنگی خود بوجود آورد و آن جنگ ایزایی و تبلیغاتی است! ترس و تنش خود بهترین روش برای شکست سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی دشمن است!!! روشی که آلمان نازی در اوایل هجومش به کشورهای اروپایی استفاده کرد و وحشت آفرینی اش بیشتر از جنگ برایش سود داشت! والسلام، العاقل یکفی بالاشاره سیدعلی اصغرموسوی قم - ١٣مرداد ١۴٠٣
هوالعزیز عشق «سعا»در دل   مردی که ادب را شد ضرب‌المثلی قابل در مکتب «عاشورا»، هستند: «ابوفاضل» فرمانده جنگ‌آرا، رزم‌آور بی‌همتا در قول و عمل یکتا، بر مدح و ثنا قابل امساک  ز نوشیدن، در اوج عطش؟ آری! زین خصلت گُردانه، شد آیت حق کامل تحسین‌گر احساسش، تنها نه تغزّل شد بر جاذبۀ عشقش صد قبله‌نما، مایل! ممدوح وفاداری، آرایۀ حق یاری «اخلاص له الدّین»‌اش از جوهردل، حاصل پژواک جوانمردی در قحط فضایل بود تاهست جهان، بادا نامش به ثنا شامل!  دستش که جداکردند،مَشک ازکف خودننهاد در پاس وفا از او، شرمنده شده قاتل!  ای یاور محرومان، بر ما مددی فرما !  غرق غم دنیاییم، از عشق شما غافل سرمایۀ دینداری در دست کریمان نیست!  شد دخمه‌گزین عابد، شد خانه‌نشین عاقل تنگ است دل مردم، از جو شدن گندم اما همه جا، هر دم، هستید شما در دل دنیا شده تزیین‌گر، هر جامۀ پاجی را  تندیس سیه‌کاران در دست تجاهر وِل! دشمن همه جا حاضر، در باطن و در ظاهر گویی که به«عاشورا»هستیم دراین پازل!  تعجیل ظهورش را، ازحضرت حق، می‌خواه تا از دل این گرداب، ما را ببرد ساحل  * در هر غزل نابم، آرامش جان هستی ای عشق«سعا» در دل، عباس ابوفاضل!  مکتب شعر امامیه  سید علی اصغر موسوی ۵ مرداد۱۴۰۲ تاسوعای ۱۴۴۵ علیه السلام @saapoem t.me/saapoem