👆✅

سبک مشترک #حضرت_رقیه #شور_روضه بند اول بابا جون میبینی چجوری راه میرم زخم پام وا شده روی خارا میرم بابا جون میبینی قد من خم شده شکسته سینه ام نفس هام کم شده از رو ناقه آخه افتادم نرسید کسی به فریادم یجوری زده توی گوشم همه گفتن دیگه جون دادم ....... بند دوم چرا دیر اومدی سلام‌ بابای من کنارم اومدی سر تنهای من پر خاکستره موهای تو بابا چرا پاره شده لبای تو بابا حالا من زخماتو میبوسم خشکی لبهاتو میبوسم به جای دستای تو بابا خم میشم رگهاتو میبوسم شعر:سید علی مرتضوی @sabksher

سبک مشترک #حضرت_رقیه #رقیه #زمینه بند اول سلام بابا میترسم از جدایی بیا سلام بابا دیدم رو نیزه هایی بیا سلام بابا بی تو بابا پر از دلهرم تازیانه زد و میبرم میکشن هی با زنجیر منو دست بسته زمین میخورم غم دخترت بی تو خیلیه ببین صورتم اگه نیلیه بابا جون اینا رد سیلیه… واویلا . . بند دوم سلام بابا  عمه دیگه خمیده بیا سلام بابا رنگ رباب پریده بیا سلام بابا هی میزد تازیانه عدو دور دیدن آخه چشم عمو من بابا به تو گفتم ولی به عمو چیزی از من نگو باباجون ببین دیگه پیر شدم من از زندگی بی تو سیر شدم پاهام خونه بند به زنجیر شدم واویلا شعر:سید علی مرتضوی @sabksher

#شور #حضرت_زینب #اسارت مداح:کربلایی ابوالفضل رضایی شعر:سید علی مرتضوی بند اول داداش نبودی و ببین دیگه اسیر شدم به پای نیزه میبرن منو که پیر شدم سر تو روی نی شکسته شد سرم حسین با تازیونه ها شبیه مادرم حسین ببین کنار خواهرت پر از حرامیه تموم ترس من از مجلسای شامیه با خنده های حرمله هی میکشم عذاب بدون اصغرش بدون نمیمونه رباب غم دلم داداش همین غم اسارته رو صورتم ببین همه رد جسارته با هجر تو نمونده دل تو دل بچه ها خنده ی شمر آخر میشه قاتل بچه ها ........ بند دوم بازار کوفه و شام منو میبرن حسین غم دل ما رو با سیلی میخرن حسین غمم همینه که بردنمون بازار شام جسارتا میشه میون مجلس حرام تو میری بین تشت،میاره چوب خیزران اشکای دختری بین خنده ی دیگران خرابه مقتله دختر بی گناه میشه سر تو طبق اونم محو نگاه میشه موندم با پیکر پر از رد سه ساله ای افتاد کنار تو بدون اشک و ناله ای من اربعین میام منتظرم بمون حسین ببین غریب شدم از غم من بخون حسین @sabksher

#شور #حضرت_رقیه #رقیه بند اول منم گدای رقیه زیر لوای رقیه تموم عالم بدونن جونم فدای رقیه ای بانوی بی قرینه ذکر لب من همینه روحی فداک رقیه که اسم تو نازنینه رو لبم رقیه... تو دلم رقیه تو فاتح بر دوش علمداری یک لشکر عاشق تو حرم داری ــــــــــــــــــــــ بند دوم دلم اسیر نگاته بهشت من اون چشاته تموم عالم بدونن که نوکرت مبتلاته شدم از عشق تو سرشار از دشمنان تو بیزار کوری چشم کسی که رقیه رو کرده انکار رو لبم رقیه... تو دلم رقیه تو فاتح بر دوش علمداری یک لشکر عاشق تو حرم داری ــــــــــــــــــ بند سوم سائل دست رقیم یک عمره مست رقیم یک عمره من خاک پای بانوی خسته رقیم حریم او به چه زیباس گنبد و صحنش دلرباس کسی که میشه زایرش انگار که زائر کربلاس شور و حالم عجیب..مستم از بوی سیب پر زده دل تا حریم بیت الله ذکر لبم یا حسین ثارالله شعر:سید علی مرتضوی @sabksher

سبک مشترک #شور #اربعین بند اول نوکر بدم میدونم حقمه مبتلا باشم شده ذکر شب و روزم اربعین کربلا باشم تا نگام میافته عکس حرم آقا میخونم آقا جون خودت دعا کن بی حرم من نمیتونم ای شاه من نوکرت هستم آرزو دارم بگیری دستم اشک توی نگام آقاجون بکن یکاری برام آقاجون ....... بند دوم وقتی نوکر تو هستم حال دل خریدنیه اربعین پای پیاده به خدا که دیدنیه موکبای تو مسیرو چایی های ابو سجاد لحظه لحظش بی قرینست مگه میشه بره از یاد حال خوبه وقتی تو راهیم خریده من رو با رو سیاهیم حال خوبه پاهای خسته توی مسیری میون دسته ....... بند سوم خدا رو شکر که رسیدم توی بین الحرمینم یک لحظه سمت ابالفضل یک لحظه سمت حسینم میوفتم میون صحنو اشکایی که بی امونه لبای این همه عاشق داره از حسین میخونه آقام آقام حسین ثارالله رسیده نوکر الحمدلله کرببلا خود بهشته رو سینه ی ما حسین نوشته شعر:سید علی مرتضوی @sabksher

سبک مشترک #رباب #اسارت #رقیه #لطمه بند اول روز و شب داره همش رباب گریه میکنه تا مینوشه یک جرعه ی آب گریه میکنه جای زخمای دست اصغر مونده رو تنش هی مبینیه میکشه عذاب گریه میکنه خندید حرمله به گریهاش خونه جای اشک توی چشاش ای وای اصغرم ذکر لباش باز با گریه هاش گرفت صداش ....... بند دوم پای نیزه ها داره مادر گریه میکنه روی نیزه ها سر اصغر گریه میکنه نیزه دار آهسته تر برو میریزه دلش خواهرش داره میشه مضطر گریه میکنه میریزه دلش با هر صدا مونده روی نی همش نگا میترسه رباب یه وقت علی بیافته بره به زیر پا .... بند سوم تو خرابه داره یک دختر گریه میکنه گرفته روی دستاش یک سر گریه میکنه عمه اومد آرومش کنه اما دیر شده افتاده پیش رگ پرپر گریه میکنه از ناقه میگفت گریه میکرد از عمه میگفت گریه میکرد زخمای پاشو نشون میداد از ضربه میگفت گریه میکرد شعر:سید علی مرتضوی @sabksher

🔈 ای یل سقا مولا ای میر و سردار #واحد #حضرت_ابالفضل #حضرت_عباس بند اول ای یل سقا مولا ای میر و سردار تو آرامش قلب حرمی علم رو بردار سرو رعنا قد و بالا محشری شد چرخش چشما تا تو هستی یل ساقی همیشه آبه توی مشکا یارم ابالفضل دل و دلدارم ابالفضل ای علمدارم ابالفضل بند دوم کوه احساس ای عباس سالار لشکر بازم دیده تو رو شاه که میگه الله اکبر چه سبویی چه عمویی چه امیر خوش بر و رویی راز چشمات داری انگار تو نگاهت سر مگویی یارم ابالفضل... ذکر طوفانی جانی ای حضرت ماه داری میچرخی دور یک حرم ای غیرت الله دل دشمن چه آشوبه حال زینب با تو چه خوبه هی میلرزه پای دشمن علمت وقتی که میکوبه یارم ابالفضل... با نفس:سید حسین هاشمی با قلم:سید علی مرتضوی @sabksher

#شور #حضرت_عباس بند اول ای شاه مه جبین ای یل ام البنین شد نگاهت معنی یا امیرالمومنین اسم تو در معرکه غوغا برپا میکند تیغ ابرو با نگاهت کار خود را میکند تو مدافع از حرم بودی و با این غیرتت کلنا عباسک معنی پیدا میکند شاه وفایی عباس یا عباس مشکل گشایی عباس یا عباس قوت بازوی ارباب ابالفضل دست خدایی عباس یا عباس .... بند دوم کبش الکتیبه ای قلب عقیله ای سوگند به نام تو که بی قرینه ای حک شده در قلب دریا عباس ابن علی لشکری می افته از پا عباس ابن علی اخم کردی خط پیشانی در آمد از قلاف هی زمین میفته سرها عباس ابن علی ای میر و سردار عباس یا عباس یا حق علمدار عباس یا عباس لشکر به هم ریخت رفته سمت میدون یک شیر پیکار عباس یا عباس شعر:سید علی مرتضوی @sabksher

#شور_حسنی #شور #امام_حسن بند اول ای زینت دنیا حسن ای شاه بی همتا حسن والی حسن اولی حسن ای آیت عظمی حسن از دست بی همتای تو خورده نمک دریا حسن هر دم گره شد کار من بازش کند یک یا حسن در آیه های احسان جز یا حسن ندیدم الحق که تو کریمی از مرتضی شنیدم مولا یا مولا تو که نعم الامیری مولا یا مولا نکنی رد فقیری مولا یا مولا چقدر نازنینی مولا یا مولا با کرامت عجینی ...... بند دوم در معرکه غوغا حسن یک لشکرو تنها حسن پرچم رود بالا حسن در جنگ بی همتا حسن شیر جمل غرش کنان گرچه جوان اما حسن الحق درآورده چنین یک لشکری از پا حسن پا بر زمین بکوبد دشمن به هم بریزد با یک تکان دستش صد تن به هم بریزد مولا یا مولا ماه پشت نقابه مولا یا مولا بهترین انتخابه مولا یا مولا شه عالیجنابه مولا یا مولا پسر بو ترابه ...... بند سوم ای معنی غربت حسن ای صحن تو تربت حسن مانده به دل حسرت حسن رفته دگر طاقت حسن نه شمعی و نه زائری نه اشک‌بر صورت حسن در روز زیر آفتاب شب مانده و ظلمت حسن غربت زده به جانم وقتی حرم نداری در قلب عاشقانت ایوان طلا تو داری مولا یا مولا ای غریب مدینه مولا یا مولا اسم تو دلنشینه مولا یا مولا پادشاه جوانان مولا یا مولا تویی تفسیر قرآن ....... بند چهارم ای همره زهرا حسن در کوچه ها تنها حسن ای نایب مولا حسن ای کشته ی غم ها حسن مادر که افتادش زمین افتاده بود از پا حسن میدید آن پست لعین کابوس در شب ها حسن دشمن گهی به کوچه گاهی به خانه میزد گه با قلاف شمشیر گه تازیانه میزد مولا یا مولا توی کوچه خمیدی مولا یا مولا اشک مادر رو دیدی مولا یا مولا پر غم شد دل تو مولا یا مولا کوچه شد قاتل تو @sabksher

#نماهنگ زیبا و سوزناک #حضرت_رقیه #صوتی به نفس:سید حسین هاشمی به قلم و سبک:سید علی مرتضوی @sabksher https://t.me/joinchat/AAAAAFLSIQ11yrjOc1kgrQ

#روضه #دکلمه #واحد_روضه #حضرت_رقیه #رقیه همه دار و ندارم رفت، تنها ساربان مانده عموی مهربانم رفت ، این نامهربان مانده اسارت درد بود اما جسارت بوی خون میداد که لخته خون چو آویزی به گوش دختران مانده میان خواب از ناقه چنان با سر زمین خوردم که بعد از آن برای من فقط لکنت زبان مانده مرا میزد و بعد از آن دوباره عمه را میزد همه پشت و پناه من که با قد کمان مانده چه دستان بزرگی داشت،یک ضربه به رویم زد تمام صورتم از دست و انگشتر نشان مانده مرا از نی صدایم کرد بابا بین قرآنش ازین کوتاهی قد است اشک بی امان مانده همه در خانه های خود ، مرا جز خاک بستر نیست خدا را شکر در اینجا برایم آسمان مانده شنیدم میرسد بابا به گردنبد محتاجم نبیند گردنم رد کبود از ریسمان مانده نفس در سینه سنگین است،عمرم‌ رو به پایان است بیا بابا برای دیدنت قدری زمان‌ مانده سلام ای دلبرم ای سر چرا خاکستری گشتی ببوسم جای زخمی را که از شمر و سنان مانده به دنبال دوا بودم برای زخم لبهایت از آن روزی که بر لبهات جای خیزران مانده مرا با خود سفر بردی،تن من مانده و عمه تمام دردها بر روی دوش عمه جان مانده شعر:سید علی مرتضوی @sabksher

#حضرت_رقیه #شب_سوم ☝️ با این هشتگ از اشعار استفاده کنید البته اشعار اولیه کانال هشتگ نداشتن که با سرچ واژه های ((رقیه و شب سوم)) میتونید پیداشون کنید

سبک مشترک #حضرت_رقیه #رقیه #زمینه سلام بابای خوب من کجایی بابا بگو چرا از دخترت جدایی بابا نبودی و ببین چقدر تنم میلرزه میون این غریبی آشنایی بابا بابا موهای سوخته ی منو میبینی بابا کبودی روی تنو میبینی بابا ردای سیلی زدنو میبینی باباجونم بیا که من غریبم .... لخته ی خون رو گوش من فقط آویزه خون جای اشک رو گونه هام داره میریزه یادته میگفتی به من بهار بابا بیا ببین که دخترت دیگه پاییزه بابا عممونو خیلی زدن میبینی بابا این شامیا خیلی بدن میبینی بابا با سنگ روی بام اومدن میبینی .... توی خرابه منتظر نشستم بابا بیا ببین که بدجوری شکستم بابا منو ببر از شهر شام دل من خونه بیا کنار دختر که خستم بابا بابا حالا دیگه چشاتو من میبوسم بابا خم میشمو رگاتو من میبوسم بابا زخم روی لباتو من میبوسم شعر:سید علی مرتضوی @sabksher https://t.me/joinchat/AAAAAFLSIQ11yrjOc1kgrQ

نماهنگ زیبا و محزون خرابه نشین شام #حضرت_رقیه به نفس:سید حسین هاشمی به قلم:سید علی مرتضوی @sabksher https://t.me/joinchat/AAAAAFLSIQ11yrjOc1kgrQ

سبک مشترک #شور_حسینی #شور #زمینه #اباعبدلله بند اول ای شاه بی همتا حسین ای والی و والا حسین آقای من ای آیت عظمی حسین ذکر لب من یاحسین مولای من آقا قبولم کن منو باشه آقا خیلی بدم اما نگا کن بر دلم بازم به هییت اومدم مولای من ..... بند دوم دور از حرم در غربتم عاشق به بوی تربتم آقای من بازم دلم شد مبتلا امضا بکن کرببلا مولای من من این غمو مهر حسین با شیر از مادر گرفتم در روز اول آمدم دستور تا آخر گرفتم مولای من سید علی مرتضوی @sabksher https://t.me/joinchat/AAAAAFLSIQ11yrjOc1kgrQ

#غزل #امام_حسن #روضه چند روزیست دلم شوق پریدن دارد به سلیمان بقیع میل رسیدن دارد خاکها جای ضریح است غریبانه شده سنگ هم گنبد زیباش که دیدن دارد کفتری بال و پرش باز شد از خاک بقیع کفتر خاک نشین است خریدن دارد زائری خسته ی غربت جگرش سوخت ولی این هم از غربت مولاست چشیدن دارد باز با نام حسن بغض نشست در نفسم اشک در دیده دگر قصد چکیدن دارد روضه خوان گفت که قاتل دل من کوچه شنید حرف دیوار و در است، جامه دریدن دارد دست در دست حسن مادرش افتاد زمین سیلی و مادر و دیوار خمیدن دارد هر طرف مینگرد کوچه و آتش بیند در بقیع روضه ی زهراست شنیدن دارد سید علی مرتضوی @sabksher https://t.me/joinchat/AAAAAFLSIQ11yrjOc1kgrQ

سبک مشترک #اربعین #شور #شور_اربعین بند اول من رو مبتلا کردی با عشقت آشنا کردی ذکر روز و شب هامو وای از کربلا کردی اربعین چه رویایی رویای تماشایی راهی که زبون زد شد تو عالم به زیبایی آقاجون بطلب نوکرت هستم غلام پدر و مادرت هستم صدا کن منو توی این شلوغی آخه تشنه ی اون تربتت هستم .... بند دوم میبینم توی راهو پای یک علم هستم نگاهی به حالم کن عاشق حرم هستم موکب های تو راه و چاییه ابو سجاد لحظه لحظه شیرینه میمونه همش تو یاد روی پاها شده پر از نشونی پاهارو رو زمین که میکشونی عجب حال عجیبی میشه وقتی تو بین الحرمین روضه میخونی سید علی مرتضوی @sabksher https://t.me/joinchat/AAAAAFLSIQ11yrjOc1kgrQ

#اربعین #زمینه بند اول ای عقیله ی بنی هاشم نگاهی کن به حال ما بانو میدونی کربلا میخوایم امسال زدیم به پیش پای تو زانو هوای این دل خراب من پیاده تا حریم اربابه شبای بی حرم چقدر سخته شبایی که بدون مهتابه همه دارن میرنو میترسم بمونمو غریب و تنها شم ی عمره گم شدم توی دنیا میخوام بیام دوباره پیدا شم بگو به من که کربلا میرم حرم نرم میدونی میمیرم ای عقیله بنی هاشم... ....... بند دوم از نجف با ذکر یا زینب دوباره ما سمت حرم میریم زیر پرچم علمداریم وقتی داریم پای علم میریم باز دوباره قلب بیتابو با چایی موکبا مستیم افتخار هر دو دنیامون اینه که ما هم تو حرم هستیم ما همه وقف علمداریم وقتی که خسته و بی تابیم هر قدم پشت قدم فکره رقیه ی خسته ی اربابیم هوای ما هوای بارونه وقتی که مادری پریشونه ای عقیله.... به نفس:سید حسین هاشمی به سبک و قلم:سید علی مرتضوی @sabksher https://t.me/joinchat/AAAAAFLSIQ11yrjOc1kgrQ

#واحد #اربعین به نفس:کربلایی علی پاکزمان به قلم و سبک:سید علی مرتضوی @sabksher https://t.me/joinchat/AAAAAFLSIQ11yrjOc1kgrQ

بسم الله الرحمن الرحیم با نزدیک شدن ایام فاطمیه با سبک ها و شعرهای جدید در خدمت شما هستیم

#حضرت_فاطمه #فاطمیه #حضرت_زهرا #زمینه #شور دوباره با عنایت بی بی بانو عقیله ی بنی هاشم بیرق هییتو به پا کردیم به یاد کوچه بنی هاشم دوباره غصه های مولا دوباره این حال خرابو کوچه و دیوار و غریبی نشونی از ابو ترابو خدا روشکر اسممونو نوشتن با عشق فاطمه مارو سرشتن اسم ما رو نوشتن عبد زهرا دست ما رو تو روضه ها گرفتن .... از بچگی نفس شده وقفه سینه زدن با ذکر یا زهرا به خدا خیلی ابرو دارن گریه کنای ما پیش مولا چادر خاکیو میگیریم با غصه ی مولا میمیریم روضه ی ما روضه کوچست یه عمره تو کوچه اسیریم بریم به اصل قصه درد همینه دستای مولامونو وقتی بستن نفس نمونده بود میون سینه مادر ما رو پشت در شکستن @sabksher