منطق صفر یا صد
محمدرضا شهبازی مجری برنامه پاورقی در اعتراض به بازگشت احتمالی رضا رشیدپور از ادامه اجرای برنامه کناره گیری کرد.
عصاره پیام تصویری مفصل او این بود: یا ما یا آنها.
یا ما یا دیگران، مشهورترین الگوی هویت ساز در همه جوامع بوده و هست، هیچ ایرادی هم به آن وارد نیست.
هر فرد یا گروه اجتماعی می تواند با غیریت سازی های گوناگون، حساب خود را از دیگران جدا نموده و هویت روشن و خالصی برای خود بسازد. این امر برای یک گروه دارای هدف، عامل مهمی در انگیزه بخشی و تلاش افزایی است و باورمند آن به آن هدف را بهتر دور هم جمع می کند.
بر این اساس اقدام آقای شهبازی نه ناپسند که برعکس در راستای الگوی هویت سازی قابل فهم و احترام است.
سخن بر سر چگونگی موضع گیری مدیریت رسانه در چنین شرایطی است.
اگر رسانه را صرفا یک ابزار جذب مخاطب تلقی کنیم قطعا انتخاب میان شهبازی و رشیدپور دشوار نیست چراکه توان عملی جذب مخاطب هر دو مجری آشکار است و با نبود شهبازی، چند درصد فدای چند برابر آن می شود لذا رسانه در جذب مخاطب چندان ضرر نمی کند.
اما اگر رسانه را یک نهاد ملی برای تقویت هویت ملی و یک حلقه میانی اثرگذار برای نظام جمهوری اسلامی ایران بدانیم ممکن است نگاه متفاوتی به آن داشته باشیم.
رسانه ملی ضروری است زبان نظام (ترکیب حکومت و ملت) باشد، نه تنها زبان حاکمیت. چنین جایگاهی نیازمند سعه صدری است که آحاد جامعه از حامیان سرسخت حاکمیت تا منتقدان و حتی مخالفان غیر مبارز با آن را پوشش دهد و هر یک از گروه های سیاسی و اجتماعی خود را ذیل حکمرانی نظام جمهوری اسلامی و رسانه آن ببینند، رویکردی که به شدت تضعیف شده و رسانه، عمدتا نقش یکسویه روابط عمومی حاکمیت و بیان علایق حامیان آن را ایفا کرده و در چالش سرمایه اجتماعی، مخاطبان و ذینفعان خود را به رقبا که عمدتا علاقه ای به حاکمیت ندارند وانهد.
شاید شهبازی احساس تکلیف کرده که کناره گیری کند و حامیان عقیدتی او هم بر این تصمیم صحه گذارند و بر مدیران رسانه ملی فشار وارد کنند تا هم او را برگردانده هم از بازگشت امثال رشیدپور -چون خود او در این مسأله اهمیتی ندارد- صرفنظر کنند اما روشن است که چنین تصمیمی غیرراهبردی و بدون درنظر گرفتن مصالح حکمرانی نظام و ملی بودن رسانه آن است.
هیچ ایرادی ندارد که هر گروهی شعار یا ما یا دیگران سر دهد اما الگوی عملی رسانه ملی باید هم ما هم دیگران -در ذیل قوانین جمهوری اسلامی- باشد.
#حکمرانی_شایسته
#سرمایه_اجتماعی
#رسانه_ملی
#هویت
به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید.
https://eitaa.com/sabzkhat
موضع رسمی
صداوسیما: موضع مهمانان برنامههای زنده الزاما موضع ما نیست.
روابط عمومی صداوسیما:
در برنامههای زنده صداوسیما مهمانان بعضا سخنان و نظرات شخصی خود را حتی خارج از موضوع و محورهای تعیین شده بیان میکنند که بدیهی است اظهارات آنان الزاماً موضع رسمی رسانه ملی نیست./ایسنا
پی نوشت :
خود همین اطلاعیه بیانگر رویکرد صداوسیماست :
«مهمانان بعضا سخنان و نظرات شخصی خود را بیان می کنند»
اگر بناست کارشناسان، نظرات خود را بیان نکنند یا نظراتشان با نظرات رسمی مدیران صداوسیما همخوان باشد چه کارکردی دارد؟
آیا اساسا رسانه ملی باید موضع رسمی داشته باشد یا وظیفه دارد امکان گفتگوی ملی برای تبادل مواضع مختلف را فراهم سازد؟
رسانه ملی آنقدر به مونولوگ گویی و دعوت از کارشناسان تکراری عادت کرده که بیان یک حرف خارج از مواضع رسمی صداوسیما را نیازمند صدور اطلاعیه می داند.
#حکمرانی_شایسته
#سرمایه_اجتماعی
#رسانه_ملی
#صداوسیما
به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید.
https://eitaa.com/sabzkhat
بی بی سی فارسی و منوتو
شکست یا تغییر راهبرد؟
چندی پیش شبکه قدیمی بی بی سی، بخش های فارسی و عربی خود را که بیش از ۸۳ سال سابقه فعالیت داشت تعطیل کرد.
در روزهای اخیر هم شبکه جوان اما پرمخاطب و اثرگذار منوتو با ۱۴ سال سابقه تعطیلی خود از چندماه آینده را اعلام کرد.
هر دو شبکه، دلیل تعطیلی خود را کاستی های مادی معرفی کردند که صرفنظر از صحت ادعا، قابل تامل است. این امر بویژه در خصوص منوتو که طی این سالها با وجود پرسش های مکرر مخاطبان و منتقدان، هرگز منابع مالی خود را معرفی نکرد قابل تامل تر به نظر می رسد.
برخی افراد، با ابراز خوشحالی، این اعلام تعطیلی را نشانه شکست دشمن در جنگ رسانه ای دانستند اما در مقابل، این رخداد را نفس تازه کردن رسانه ای دشمن تلقی و از ضرورت تامل در آن سخن گفتند.
در این زمینه و چرایی تعطیلی این شبکه ها چند نکته قابل ذکر است :
۱- پول و مطلوبیت دو روی یک سکه اند که از هم جدایی ناپذیرند. بویژه اگر بابت پول، پاسخگویی هم لازم باشد ضروری است نسبت به آثار و نتایج این هزینه کرد، دقت لازم صورت پذیرد.
۲- موج گرایش به پیام رسان ها و سکوهای رسانه ای مجازی بر هیچ کس پوشیده نیست. رشد مخاطبان رسانه های مجازی به گونه ایست که با افزایش تصاعدی مستمر روبروست و هر روز بر علاقه مندان این بستر افزوده می شود.
۳- به دلیل امکانات تعاملی بسترهای ارتباطات محازی، تماشای تلویزیون های غیرتعاملی در بسیاری از کشورها به سراسیبی افول رسیده و از مخاطبان ثابت شبکه های تلویزیونی کاسته می شود.
۴- به دلیل سهولت دسترسی به امکانات ارتباطی شبکه محور، رشد رسانه ها و خبرگزاری یک نفره یا محدود هر روز رو به گسترش است. هر فرد می تواند به تنهایی یک پایگاه خبری و تحلیلی باشد که مخاطبانی فراتر از یک شبکه خبری سنتی دارد.
۵- آمارهای رسمی و غیررسمی در ایران دلالت بر رشد مستمر گرایش به شبکه های خبری مجازی و کاهش مخاطبان تلویزیون ملی دارد.
۶- ناتوانی نظام راهبری رسانه در ایران در هر دو جنبه مواجهه سلبی و ایجابی با فضای مجازی و رشد کاربران شبکه های غیربومی بر هیچ کس پوشیده نیست.
۷- روند نزولی سرمایه اجتماعی رسانه در ایران و ناتوانی آشکار رسانه ملی در جذب مخاطب و حتی تلاش سازمان یافته برای کاهش مخاطب در آن هم قابل انکار نیست.
بنا بر این موارد اگر بناست رسانه هایی با پول بیت المال، مخاطبان ملی را پوشش داده و در فضای رسانه ای رقیب محور مجازی پیش از رقبایی که زودتر واقعیت های موجود را درک و تغییر رویکرد داده اند، زمینه جذب کاربران بیشتری را فراهم کنند لازم است یکبار بدون ملاحظه سابقه تاریخی و جایگاه حقوقی و ادعاهای تبلیغی در اصل کارکرد وجودی خود دقت و تأمل کنند و به جای جشن گرفتن و احساس پیروزی از خروج رقبای داخلی و خارجی از میدانی که در آینده ای نزدیک نه مبارز دارد نه تماشاچی به دنبال تقویت راهکارهای افزایش سرمایه اجتماعی و توسعه مخاطبان و ورود چندین برابری به عرصه فجازی باشد؛ مسیری که رقبا زودتر درک کرده اند و شجاعت بیشتری برای کنار نهادن کلیشه های رسانه ای نشان داده اند.
امروز بازاندیشی در هویت، ساختار و کارکرد رسانه های نسل جدید مبتنی بر بسترهای مشترک تلویزیونی-اینترنتی و در قالب های کاملا تعاملی شبکه محور یک ضرورت قطعی است، حتی اگر منوط به ادغام واحدهای رسانه ملی و وزارت ارتباطات بوده یا بر توسعه بخش خصوصی در هر دو عرصه تلویزیون و فضای مجازی استوار باشد.
#حکمرانی_شایسته
#سرمایه_اجتماعی
#رسانه_ملی
#فضای_مجازی
#منوتو
#BBC
به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید.
https://eitaa.com/sabzkhat
برای محفل
تلنت شوها در جهان از دهه ۹۰ میلادی آغاز و به سرعت به قالبی جذاب برای مخاطبان در کشورهای گوناگون تبدیل شدند. این امر در ایران، با فاصله زمانی نسبتا طولانی تری در دهه ۹۰ شمسی و با برنامه هایی چون شب کوک، خنداننده شو و آقای گزارشگر آغاز شد و با عصر جدید به اوج رسید.
موج انتقادات به برخی رویکردها و نتایج این برنامه ها در عرصه های فرهنگی و گاه، سیاسی باعث شد با وجود محبوبیت بالای این قالب، بازنگری در آن در دستور کار رسانه ملی قرار گیرد.
در چند سال اخیر تلفیق قالب تلنت با مسابقات تلویزیونی و بومی سازی آن با برخی برنامه های سنتی قالبی تازه تر را وارد رسانه ملی نموده که گرچه به محبوبیت برنامه های پیشین نمی رسد اما رضایتمندی بخش سنتی تر جامعه را فراهم ساخته و کاهش فشار بر مدیران رسانه را نیز در پی داشته است؛ رویکردی که بخش قابل توجهی از مخاطبان تلویزیون را به سمت پایگاه مخاطبان فرهنگی و اجتماعی ارزشهای سنتی و مذهبی جامعه تغییر داده است.
از جمله این برنامه ها معلی و محفل است که اولی یک حسینیه تلویزیونی با رویکرد عزاداری و محوریت مداحان اهل بیت علیهم السلام و دومی یک محفل قرآنی با محوریت قاریان و حافظان و مفسران قرآن است.
این دو برنامه به شکل آشکاری ظرفیت بالایی برای جذب مخاطبان عام مذهبی ایجاد نموده است.
شباهت دو برنامه در قالب ترکیبی آنها و بهره مندی از تلنت، مسابقه و هیأت یا محفل های سنتی و تفاوت آشکار این دو در رویکرد آنان به ثقلین است.
معلی، علاقه مندان به هیأت و مداحی و عزاداری را جذب نموده و محفل شادی و نشاط مبتنی بر قرآن و اهل بیت ع را دستور کار خود دارند و در این دو زمینه هر دو توفیقات قابل توجهی داشته اند.
شاید مهمترین نقد وارد بر معلی، خروج از این رویکرد سوگ محور و ورود به شادی و نشاط معنوی بود که با طنز های کلامی و موقعیتی و شوخی با پشت صحنه رفتارهای خصوصی مداحان و گاه شوخی با آنچه در ذهنیت مخاطبان مذهبی و سنتی، مقدس تلقی می شوند گاه به لودگی منجر شد و با انتقادات زیادی نیز روبرو شد.
در مقابل، برنامه محفل را می توان یک برنامه ترکیبی استاندارد با رویکرد نشاط و شادی ملایم و سالم و در شرایط زمانی ماه رمضان تلقی کرد که جایگزین بسیار خوبی برای برنامه های پیش از افطار در سالهای گذشته بوده است. برنامه ای که با طراحی خوب و اجرای جذاب و خلق صحنه های نشاط بخش مبتنی بر قرآن و اهل بیت ع مخاطبان مذهبی سنتی و جدید را همزمان جذب می کند.
در محفل حتی به راحتی می توان گریه دید اما برخلاف گریه های ماه عسل که بغض و سنگینی به همراه داشت، عمدتا گریه شوق است و بهجت قلبی می سازد.
حتی شوخی های موقعیتی و کنایه های شخصی داوران، آزار دهنده نیست بلکه شیرین است و از دایره دوستی خارج نمی شود.
محتوای برنامه نیز سراسر لطایف قرآنی و اندرزهای اخلاقی و تفسیر آیات الهی است که با تلاوت های زیبا، کوتاه و موضوع محور بر جذابیت برنامه می افزاید.
به نظر می رسد رسانه ملی پس از مدتها آزمون و خطا به یک قالب استاندارد برای جذب مخاطبان سنتی و مذهبی رسیده که در کنار قالب های عمومی مورد پسند سایر سلایق فرهنگی همچون پانتولیگ یا معرکه و احیا و ترمیم برنامه های پرمخاطب وجذاب پیشین همچون عصر جدید و خنداننده شو و ... می تواند امیدی برای احیای سرمایه اجتماعی مخدوش شده خود ایجاد کند.
پی نوشت :
۱) این یادداشت را به پاس لحظات شیرین دم افطار با برنامه محفل نوشتم. خداوند به طراحان ومجریانش خیر دهد.
۲) بعد از هر برنامه محفل، نمی توانم از بزرگی و ماندگاری استاد عبدالباسط یاد نکنم. تاثیری که او بر جهان اسلام و آشنایی و علاقه کودکان و جوانان به قرآن داشت کم نظیر است. خداوند او را در بالاترین درجات بهشت جای دهد.
#حکمرانی_شایسته
#سرمایه_اجتماعی
#رسانه_ملی
#صداوسیما
#محفل
به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید.
https://eitaa.com/sabzkhat
اسلام؛ رؤوف یا گوشت تلخ؟
شب بیست و سوم ماه رمضان، شبکه سه سیما بسان هرسال سخنرانی شیخ حسین انصاریان را پخش کرد. شیخ حسین را می توان یکی از محبوب ترین گویندگان گرایش عرفانی به دین قلمداد کرد که تلاش دارند اسلام را زیبا و محبوب معرفی کرده و جذب حداکثری و یا به تعبیر خود او جذب صددرصدی را محور تبلیغ دینی خود قرار دهند. اوج سخنان او شاید در دو جا بود : یکی وقتی که از نماز خواندن پیامبر ص بر پیکر زنی بدکاره گفت که به سبب آب دادن به یک سگ، مورد لطف خدا و پیامبرش قرار گرفته و زمینه نهی پیامبر نسبت به سرزنش کنندگان متدین آن روز را فراهم ساخته است.
دومی هم زمان دعای پایان شب قدر که ثواب عبادت آن شب را به هم زنان اهدا و مسوولان را بابت ناتوانی هایشان سرزنش کرد.
چند شب بعد همان شبکه سه، حجه الاسلام پناهیان در سخنان خود، پیامبر ص و امیرالمومنین ع را افرادی گوشت تلخ معرفی کرد که نسبت به احکام دین خدا خشن بوده اند به حدی که خود این معصومان نیز نسبت به این ویژگی ها اظهاراتی فرموده اند. رویکردی که قایل به ضرورت بازخوانی فقهی جدیدتری از اسلام مبانی بر فقه حکومتی است، دیدگاهی که بویژه پس از حوادث سیاسی دهه ۷۰ و رشد مفاهیم مرتبط با اسلام رحمانی با جدیت بیشتری وارد گفتمان سازی شد.
نکته نخست، سپاس از شبکه سه است که هر دو گرایش به اسلام را پخش می کند و رسانه ملی را به درستی معنا می بخشد.
نکته دیگر اظهاراتی است که مدعی جسارت به پیامبر ص و امیرالمومنین ع در سخنان آقای پناهیان بودند. بنده نه جسارتی دیدم نه چنین برداشتی از مجموع کلام ایشان داشتم.
اما نکته مهمتر از دو مورد پیشین تقابل یا همزیستی این دو خوانش از اسلام است که قرنهاست در فرهنگ ما وجود دارد. چالش های ادبیاتی ما در لسان حافظ و دعوای میان درویش و محتسب یا فقیه و صوفی امروز همچنان زنده است.
یکی اسلام را دین رحمت و رأفت می داند و دیگری دین خشونت و سختگیری. یکی خدا را رحمان و رحیم و ستار می داند و دیگری منتقم و شدیدالعقاب.
بی تردید هیچ کدامشان هم قائل به نفی صفت مقابل در خداوند نیستند بلکه جنبه غالب تبلیغی شأن از خدا و دین اوست که چنین تمایزی را میان ایشان ایجاد می کند.
این چالش چند قرنی گاه بیش از سایر زمان ها جلوه می کند که می توان در ادبیات و تاریخ مان به خوبی ببینیم.
از دید من زمانه ما یکی از همان دوره هاست. دوره ای که #نئورادیکالیسم ، جلوه غالب جامعه شده و #افراط و #تفریط از دو سو جامعه را به سمت خود می کشند.
یک طرف تلاش می کند مردم را با خدا آشتی دهد ولو با نادیده گرفتن برخی از شریعت و دیگری راه رستگاری را در اجرای کامل شریعت می داند.
اولی، مردم کوچه و بازار را بندگان خوب خداوند می داند که باید به هر وسیله پیوندشان را با خدا و دین ولو در کمترین حد حفظ کرد و دیگری کوچه و بازار را عرصه حیات الهی می داند که نباید از حدودش گذشت و باید خاطی را به سختی نقره داغ کرد.
یکی بر رجا استوار است و دیگری بر خوف.
اولی مسوولان را مقصر می داند و دومی مردم خطاکار را.
اولی دولت را طبیب دوار می داند که حال اضعف مردم را درک می کند و با رأفت برخورد می کند و دومی دولت را محتسب شهر می داند که با ترکه ای در خیابان به دنبال خطاکاران است.
من آنقدر سواد ندارم که یکی را درست و دیگری را نادرست بدانم اما این را می فهمم که چالش امروز نه دعوای تاریخی #شریعت و #طریقت است نه جنگ درویش و محتسب بلکه نماد و نمود روشن رشد نئورادیکالیسم و برآمدن قطب های افراطی گری و کشیده شدن بخشی از جامعه به این دو سر طیف و رهاشدگی میانه این میدان و میلیون ها شهروندی است که دیندار اما سرگردان و بی و پناه است.
این، #حکمرانی_شایسته است که باید جایگاه خود را در میانه این میدان بیابد و سیاست و فرهنگ و جامعه را با قواعد فقهی و قوانین فراگیر راهبری کند.
#حکمرانی_شایسته
#سرمایه_اجتماعی
#رسانه_ملی
#نئورادیکالیسم
#اسلام_رحمانی
#اسلام_گوشت_تلخ
#پناهیان
#انصاریان
#طریقت
#شریعت
به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید.
https://eitaa.com/sabzkhat