eitaa logo
قول سدید
210 دنبال‌کننده
196 عکس
71 ویدیو
23 فایل
🇮🇷اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا🇮🇷 🔻 قول سدید در بله ble.ir/join/MDhmNWRkYz
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰از قلهک یا قلکهای هدیه! 🔹در دفاع از یک اقدام غلط، از شهید بهشتی مایه می گذارند و برای تطهیر خود حاضرند، بزرگی را ملکوک کنند و مانند منافقین صدر انقلاب به این شهید هم رحم نمی کنند. شهید بهشتی خانه ای در بالاشهر داشت؟ ماجرا و ادبیات ایشان را ببینید و با رفتارها و گفتارهای انقلابی نماهای امروز مقایسه کنید. 🔻 عدل باید در روابط اجتماعی ما تجلی کند. گاهی دوستان به من انتقاد می‌کردند‌؛ انتقادی که به جا بود و از آن‌ها پذیرفتم، که چرا خانگی تو در قلهک است؟ می‌آمدی مولوی زندگی می کردی. (البته اگر مولوی هم باشیم باز اعتراض وارد است باید رفت در گودها زندگی کرد فرقی نمی کند آنهایی که در مولوی هستند نسبت به آنهایی که در گود هستند شمال نشیند) به دوستان گفتم من آن روزی که آنجا خانه تهیه کردم زمین آنجا ارزان تر از همه اینجاها بود. یا اعتراض می‌کردند به اینکه خانه تو نوساز است، شش اتاق دارد، سه اتاق داشت بهتر بود. درست است اما گرفتاریمان زیاد است، رفت داریم، آمد داریم و همه این حرف‌ها، ولی این هم درست است که در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که خانواده‌هایی به اندازه خانواده یک اتاق هم ندارند. این هم درست است و اینکه آن شب گفتم از همسرم و فرزندانم می خواهم که پیش قدم بشویم این است که بیاییم ما هم مثل سایر مردم در دو تا اتاق زندگی کنیم تا به این مطلب عمل کرده باشیم. من چیز دیگری که ندارم آنچه دارم همین یک خانه است و هیچ چیز دیگری ندارم ولی می شود به اندازه همین یک خانه و همین خوراک روزانه هم پیشقدم شد. نمی‌شود بگویم ما انقلاب اسلامی کرده‌ایم اما وضعیت کسب و کارها و درآمدها و زندگی ها با پارسال پیرارسال هیچ فرقی نمی‌کند این می‌شود این هم از عدل. 📖حزب جمهوری اسلامی، گفتارها، گفتگوها، نوشتارها ص۵٢-۵٣
بنز مطهری یا فکر مطهری؟ 🔹شهید مطهری در میان نقصها و مشکلات حوزه یک «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» را عدم ساماندهی بودجه این نهاد عنوان و ارتزاق مستقیم روحانیون به دست مردم را دارای نقاط ضعف و قوت می داند. 🔸از نظر ایشان، از جمله ضعفهای زندگی روحانیون با هدایا و بودجه شلخته مردمی، عوام زدگی و باب میل مردم سخن گفتن و رقابت در مرید پروری است به گونه ای که روحانیت به مردم به چشم مستغل می نگرد. 🔹برای توجیه رویه ای غلط، آدرس خانه و مدل ماشین شهید مطهری را سر دست می گیرند، اما شایسته آن است، کمی هم از عقاید و افکار او جار زده شود تا مشخص گردد، کسانی که قرار است تکیه بر جای بزرگان بزنند و نقش مطهری زمان را برای جوانان بازی کنند، در اندیشه چه میزان انطباق با ایشان دارند.
🔰غش در تاریخ؟ 🔸استاد ماجرایی از خانه اجاره ای امام نقل کرده تا با ربط آن به هديه، برخی ماجراهای امروز را توجیه کند. 🔹اما جدای از قیاس مع الفارق ایشان که دوران خطر حکومت طاغوت را با امروز مقایسه کرده، با اندکی جستجو در می یابیم که ظاهرا همسر حضرت امام در آن ایام در منزلی دیگر سکنی داشته اند که هم از شخص دیگری اجاره شده و هم به جای اتاقهای زیاد، 4 اتاق بیشتر نداشته است! 🔸آن دوران اگر کسی به عالمی کمک می کرد، شائبه رانت نداشت بلکه باید پا در وادی خطر می گذاشت. امام با اینکه در سطح بالای حوزه بود در قم نزدیک ده منزل اجاره ای تغییر داد و هیچ بازاری ثروتمندی برایش به رسم هدیه خانه نخرید. 🔹البته احتمالا آقای موگویی بیشتر قصدش توجیه امروز بوده تا پژوهش تاریخی، چرا که آنچه ایشان نوشته است مربوط به هفتمین خانه اجاره ای امام است که حاج احمد در آنجا متولد شده.. «این خانه، خیلی بزرگ بود. شش اتاق و حیاط بسیار بزرگی داشت و مالک آن با اجارۀ ناچیزی در اختیار خانوادۀ حضرت امام قرار می‌دهد. احمدآقا در روز 24 اسفند 1324 ش، متولد شد. در آن زمان منزل ما در پارک اتابکی بود که اکنون جزو مدرسه حجتیه است. احمد چهار ماهه بود که به منزل جدید خود در یخچال قاضی رفتیم و آن را اجاره کردیم و بعداً آن را خریدیم» 🔸استناد تاریخ به هیچ وجه برای مقابله با محکمات عقلی توصیه نمی شود به خصوص آنکه مغشوش و مخدوش و با غرض خاص نقل شود. 🔹اما خوب است حالا که تاریخ و خاطره می گوییم این خاطره را هم از سید احمد خمینی نقل کنیم: «روزی از برادران سپاه مستقر در بیت امام درخواست کردم جلوی ایوان بیت را یک نرده‌ای نصب کنند. وقتی برادران مشغول این کار شدند امام وارد شده، فرمودند: «احمد، چه کار می‌کنی؟» عرض کردم برای حفاظت جان علی (فرزندم) که خدای نکرده به پایین پرت نشود، از برادران خواسته‌ام نرده ای جلوی ایوان نصب کنند و این کار مرسومی در همهٔ خانه هاست. حضرت امام فرمودند: «شیطان از همین‌جا سراغ آدم می‌آید، اول به انسان می‌گوید منزل شما احتیاج به نرده دارد، بعد می‌گوید رنگ می‌خواهد، سپس می‌گوید این خانه کوچک است و در شأن شما نیست و خانهٔ بزرگتر می‌خواهید و آرام آرام انسان در دام شیطان می‌افتد.»
🔰تعهدنامه به جای نامه! 🔹آقای موسوی خویینی‌ها که به تازگی قلم به دست گرفته و نامه‌نگاری را پیشه خود کرده است به تازگی نیز سیاهه‌ای در باب انتخابات نگاشته که حاوی نکات جالبی است! 🔸مخاطب نامه ایشان ظاهرا «بعضی از فعالان سیاسی» هستند که به نوشته ایشان در مشارکت در انتخابات دچار تردید شده‌اند و ایشان با ظاهری خیرخواهانه در صدد جلب و جذب ایشان برای حضور در انتخابات آتی است! 🔹بعد از سال 88، در سال 92 و 96 همان جریانی که شاکی انتخابات بود به پیروزی رسید و گروه خود را بر وزارتخانه‌ها و دولت حاکم کرد. 🔸رفتار ایشان پس از پیروزی در انتخابات هم جالب است، ایشان و همقطارانشان به جای آنکه عواقب حمایت و تبلیغ خود را بپردازند و امروز پاسخگوی میلیونها انسانی باشند که به وعده‌های اینان برای آبادانی ایران دلخوش کرده بودند، با مظلوم‌نمایی گوشه‌ای خزیده‌اند و نامه می‌نویسند و به مردم می‌گویند «کاری از ما ساخته نیست»! بهتر نبود جرات به خرج می‌دادید و این احساس عجزتان را همان سال 96 به مردم ابراز می کردید؟ 🔹روا آن بود آقای خویینی به جای این نامه چند پهلو، یک تعهدنامه برای ملت امضا می‌کرد با این محتوا: 🔻 اولا: اگر در انتخابات شکست خوردیم تعهد می‌دهیم شکست را قبول کرده و به قانون و چارچوبهای نظام پای بند باشیم و از آشوب و اغتشاش پرهیز کنیم. 🔻ثانیا: اگر در انتخابات پیروز شدیم مسئولیت‌پذیر و پاسخگوی ملت باشیم و در موفقیتها و عدم موفقیتها شفاف به مردم گزارش دهیم. این گونه نباشد که با علم و آگاهی از مشکلات و قوانین کشور پا به عرصه انتخابات بگذاریم اما در روز ناکامی به جای پاسخگویی خود را کنار کشیده و مظلوم نمایی کنیم! 🔻ثالثا: اگر می‌پنداریم انتخابات آزاد نیست و رییس جمهور از لحاظ قانونی و اختیاراتش توان اداره کشور را ندارد، در انتخابات نامزد معرفی نکنیم! 🔹یقینا انتشار این تعهدنامه برای کشور مفیدتر از نامه‌های بی‌سر و تهی است که بیشتر جنبه رسانه‌ای و سیاسی‌کاری دارد! تعهدنامه‌ای که زیر آن را با شرافت امضا کنند و بدان پایبند باشند و عهد نشکنند. 💠متن کامل این یادداشت را در سایت مطالعه بفرمایید. 🌐https://www.nikru.ir/54716-1.html
🔰پیرامون شاعرانه جدید سروش 🔸جناب آقای عبدالکریم سروش در کانال تلگرامی خود در پاسخ به پرسشی، مرقوم داشته است که «آقای خمینی در فقه و اصول عالم بود نه چیزهای دیگر» اما دراین باره: 1- در روزمه علمی آقای سروش، تحصیلات عالیه و تخصصی فقه و اصول دیده نمی‌شود. عالمانه آن است که شخصی در مورد تخصص دیگران نظر دهد که خودش در آن زمینه صاحب تخصص و نظر باشد از این رو نظر ایشان در باب عالم بودن یا نبودن شخصی در فقه و اصول، فاقد ارزش علمی است. 2- امکان دارد ایشان دراین باره با فرد یا افراد متخصصی مشورت کرده باشد و در پاسخ پرسش مذکور نظرات آنها را بیان کرده باشد. اگر آن افراد هم مانند خود آقای سروش با سلیقه و بدون مبنای علمی سخن گفته‌اند که الکلام الکلام. اما اگر ایشان واقعا سراغ انسانهای فقیه و اصولی رفته است، بحث دیگری است و خوب است ایشان این افراد را معرفی کند تا مشخص شود این افراد فقط در فقه و اصول کارشناس هستند یا در علوم دیگر هم صاحب نظرند؟ 3- به نظر می‌رسد نیکو آن است آقای سروش درباره فلسفه، عرفان، اخلاق، تفسیر و رجال و ... هم سراغ متخصصین و اهل فن رفته تا نظرات آنها را درباره تبحر امام(ره) در این علوم جویا شود تا این گونه به تحریف تاریخ و تحریف یک شخصیت جهانی نپردازد و بدیهیات را منکر نشود. ظاهرا ایشان اهل مطالعه می‌باشد و بعید است کتب عرفانی و فلسفی و اخلاقی امام را ندیده باشد، کتبی که بزرگان حوزه و دانشگاه و اهل فن در برابر عظمت آن خضوع کرده و به غنای بی‌بدیل آنها صحه گذاشته‌اند. 4- آقای سروش بعد از آنکه حضرت امام خمینی را باسوادترین حاکم تاریخ ایران نامیدند، به شدت از سوی حامیان خود تحت فشار قرار گرفته است و ظاهرا این پاسخ غیرعلمی و سخیف، برای رهایی از این هجمه‌هاست. انتقادات شدیدی که حتی بی‌بی‌سی هم به آن اشاره کرده است و موید این سخن است که ایشان در جمع مدعیان آزادی بیان، از بیان نظر تخصصی محروم است و باید مطابق سلیقه آنها مشی علمی کند! این همان خطری است که علم را تهدید می‌کند وقتی علم و سخنرانی برای کسی وسیله کاسبی است، برای حفظ مواجب خود باید مطابق نظر کارفرما و مخاطب سخن بگوید که ثمره آن، عوامانه و شاعرانه سخن گفتن و حتی نفی بدیهیات و واضحات است. سایت 🌐https://www.nikru.ir/55125-1.html
🔰 خودش مخالف بود.. 🔸شجریان صدای خوبی داشت و خوب می خواند، اما این اواخر خوب حرف نمی زد! توقع آن است استاد موسیقی، تاریخ موسیقی را بداند، توقع آن است هنرمند منصف و قدرشناس باشد. او راست می گفت اهل سیاست نیست و 🔹کاش واقعا خودش را کنار می کشید، خود را به سمت مردمش می کشاند.. کاش در رسانه هایی که کوک شده اند علیه ملت و وطن، آواز جدایی نمی خواند.. شجریان در تصنیف سیاسی اش علیه وطن، انصاف و عدالت را هم مخشوش کرد و نتوانست از حنجره اش درست استفاده کند و بیرون نزند! 🔸او در حالی به اشتباه و خلاف واقع از مخالفت ١۴٠٠ با هنر گفت که بخش عظیمی از هنر ایرانیان در سایه اسلام شکوفا و حتی خلق شد. نمی دانم مرحوم شجریان تا چه میزان با فردوسی و هنرش آشنا بود، سعدی و حافظ و مولانا را چقدر می شناخت، که اگر می شناخت یا تجاهل نمی کرد این طور بی‌رحمانه سخن نمی گفت. 🔹او در حالی به ناروا نظام و اسلام را به مخالفت با موسیقی منسوب کرد که رهبری نظام، نام او را برده بود و با بیان مصداق آهنگی که او خوانده بود را موسقی حلال و درست معرفی کرده بود! بماند حمایت‌ها و تأییدات و حتی تشویق، نظام اسلامی از سایر خوانندگان... 🔸او در حالی این گونه ظالمانه بر نظام مردمی تاخت که با حمایت همین نظام کنسرتها برگزار کرد و آلبوم‌ها منتشر... وزیر فرهنگ همین نظام سال ٨٧ به دیدار او رفت. رییس جمهور سابق و فعلی همین نظام از او حمایت کردند.. 🔸آری! دقیق که بشویم نه نظام با او مشکل داشت نه اسلام با موسیقی او.. بلکه این شجریان بود که سودای مخالفت با اسلام و حکومت مردمی ایران داشت..او خودش نامه زد به صدا و سیما که صدایم را قطع کنید.. او مصر بود خود را خاشاک بداند و صدای اقلیت فتنه گری باشد که علیه جمهوریت شورش کرده بودند.. 🔹با این حال با همه سخنان ناروایش تحت امنیت و حمایت و نجابت همین نظام به وصیتش عمل شد و در کنار فردوسی ای آرمید که شاید لااقل این اواخر نسبتی نه با حماسه او داشت نه هنر ایرانی و مردمی اش! به هر تقدیر روحش شاد
💠احتمال هم نمی‌دهید؟ ⭕️جبرئیل به طور مکرر در این‌‎ ‌‏75 روز وارد می‌شده و مسائل آتیه ای که بر ذریۀ او می گذشته است، آن مسائل را می گفته‌‎ ‌‏است و حضرت امیر هم ثبت می کرده است. و "شاید" یکی از مسائلی که گفته است، راجع‌‎ ‌‏به مسائلی است که در عهد ذریۀ بلند پایۀ او حضرت صاحب - سلام الله علیه- است، برای‌‎ ‌‏او ذکر کرده است که مسائل ایران جزو آن مسائل باشد، "ما نمی‌دانیم، ممکن است." 🔻 صحیفه امام جلد 20 صفحه 5 ⭕️ اینکه چهارده کنگره از کنگره‏هاى قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمى‏ آید که یعنى در قرن چهاردهم این کار مى‏ شود، یا چهارده قرن بعد این کار مى‏ شود؟ "به نظر شاید بیاید" این، "محتمل هست" که این بناى ظلم شاهنشاهى بعد از چهارده قرن از بین مى‏ رود و بحمد اللَّه رفت از بین. تمام دنیا از اول تا آخرش پیش حق تعالى یک جور پیداست، این ور و آن ور ندارد که یک راه دورى باشد. 🔻 صحیفه امام، ج‏19، ص: 436 1⃣در نقل قول از امام امت دقت کنیم، تا خدایی نکرده دچار تحریف و تضعیف اندیشه های ایشان نشویم.چیزی کم یا اضافه نکنیم و جانب امانت نگه داریم. 2⃣ امام محکماتی دارد، محکمات امام را بیش و پیش از ممکنات و محتملات و شایدهای امام نشر دهیم تا نشانی متشابهات امام به راحتی پیدا شود. برخی حرفها جنبه اثبات و استدلال ندارد، جنبه تایید و تقویت دارد، اینها نباید با استدلال اشتباه شود. 3⃣ در نقد نقل قوی خطای افراد، آن قدر افراط نکنیم که اصل ماجرا و اصل قول هم مخدوش جلوه کند. کسی در نقل قول از امام به خطا رفت، آیا همان اصل حرف امام را قبول دارید؟ 4⃣این سال‌ها چقدر از امداد غیبی حضرات معصومین و به خصوص توجهات حضرات زهرا سلام الله علیها در دفاع مقدس به رزمندگان و شهدا، شنیده ایم؟ آیا در حد یک احتمال هم نمی توان از آرامش دل زهرای مرضیه به خاطر شنیدن ظهور مردان و زنان آخرالزمانی گفت که آرزوی انبیا و اولیا را در تاریخ محقق کرده اند؟ احتمال هم نمی‌دهید لا اقل انکار نکنید.
🔵تجلی اربعین بدون پیاده روی! [پایگاه بصیرت / مهدی عامری] ⚫️اربعین دو جنبه عرشی دارد: اول جماعت امت و دوم زیارت حسینی. ⚪️در روایات آمده است: «یدالله مع الجماعة» (نهج‌البلاغه، خطبه 127). روشن است خداوند جسم ندارد و دست نشان از قدرت الهی است. این استعمال در عرف مشهور است و دست داشتن در امری به معنای قدرت و دخالت داشتن در آن امر است. 🔵چنانچه رهبرمعظم انقلاب در تفسیر این کلام بیان می‌دارند که هرجا مردم هستند، عنایت الهی و کمک الهی و پشتیبانی الهی هم هست.(20 /12/ 1392) ادامه مطلب👇👇👇 https://basirat.ir/fa/news/325020 ✅‌‌کانال بصیرت را به بهترین دوستان و همکاران خود سفارش کنید.💐 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @basirat_fa 🇮🇷www.basirat.ir
🔰تاریخ ندانهای امروزنشناس! 1⃣از تاریخ باید عبرت گرفت و آن را چراغ راه امروز قرار داد، تاریخ فقط برای خواندن نیست و باهوش‌ترین انسان‌ها کسانی هستند که بتوانند از نگاه به دیروزها، راه این روزها را پیدا کنند! اما دشواری کار در توان تشخیص و تطبیق سرگذشت پیشینیان با اوضاع امروز است، اینکه امروز ما، با کدام برهه تاریخی مطابقت دارد، امری پیچیده است که از هر کسی بر نمی‌آید! برای این مهم هم باید به ماجراهای تاریخی، تحلیل آن ماجراها و شناخت وقایع گذشته مسلط بود، هم باید به جغرافیای زمان و مکان حال مشرف بود وگرنه یا به تحریف تاریخ گرفتار شده یا تطبیق نادرست، موجب تصمیم نادرست می‌شود یا هر دو! 2⃣سیره اهل بیت(ع) علاوه بر بعد تاریخی، برای ما شیعیان ساحت حجیت اعمال است؛ چرا که یکی از منابع دینی تشیع،فعل معصوم است. از این رو تیزبینی در این حوزه باید مضاعف باشد؛ یعنی هم بعد تاریخی و تحلیلی را دربر بگیرد و هم جنبه شرعی را شامل شود. تطبیق نادرست در این وادی، چه بسا به وهن اهل بیت و جابه‌جایی حکم‌الله نیز منجر شود؛ به همین دلیل در این حوزه کارشناس تاریخ بودن کافی نیست و اجتهاد فقهی نیز اهمیت دارد. 3⃣در دوران ما بازار تطبیق اعمال و افراد با اقوال و افعال ائمه معصوم(ع) داغ است. بر اصل کار نباید خرده گرفت؛ بلکه سخن در تشخیص مصداق است که گاه با نگاه‌های سهل‌اندیشانه با قیاسات مع‌الفارق روشن، سعی دارند امور بی‌ربط را به هم ربط دهند و با توسل به مشتراکات لفظی، می‌کوشند اشتراکات تاریخی را اثبات کنند! برای نمونه در تاریخ، صلح حدیبیه یا صلح امام حسن(ع) را خوانده‌اند و هر گونه توافق و سازش ناموزونی را می‌خواهند به آن مرتبط کنند! 4⃣در تاریخ آمده است، در حالی که (ع)، آرایش جنگی به خود گرفته تا با معاویه ستیز کند و سپاهی بزرگ آماده کرده بود، اولین زمزمه‌های صلح از جانب معاویه شنیده شد. او با حربه‌های رسانه‌ای، شایعه کرده بود که قرار است امام حسن با او مصالحه کند و حتی را پذیرفته است! این در حالی بود که امام کاملاً آماده نبرد با جریان فاسد اموی بود. بعدها به طور رسمی نیز درخواست صلح از جانب معاویه آغاز شد. این نکته اساسی ماجرای صلح تحمیلی بر امام مجتبی(ع) است. حال کسانی که قرار است آن تاریخ را با شرایط امروز تطبیق بدهند، باید استدلال کنند در حال حاضر، ایران اسلامی از جانب چه کسی به صلح دعوت شده است؟ اکنون دشمن با وقاحت تمام به ایران اهانت و هتاکی می‌کند، ملت ایران را تهدید و تحریم می‌کند، این شرایط چه نسبتی با جریان امام حسن(ع) دارد؟ بر فرض که امام حسن(ع) به خواسته اکثریت مردمی که از جنگ خسته شده و در برابر شایعات معاویه خام شده بودند، تن داد و با معاویه در مجلس صلح نشست، اما آیا واقعا شرایط امروز شرایط امام حسن(ع) است؟ امروز دشمن ملت ما، حتی مانند معاویه، نمایش صلح‌طلبی هم اجرا نمی‌کند، بلکه به صراحت از براندازی انقلاب و دولت ایران می‌گوید، ترجیع‌بند سخنرانی‌های‌شان گزینه نظامی است و حتی در برابر دیدگان همه دنیا، سرداران ما را ترور کردند! در این اوضاع چرا از اردوگاه ما باید ندای صلح شنیده شود؟ آن هم از زبان کسانی که چندین سال است به جای آرایش جنگی، آغوش صلح باز کرده‌اند و هنر خود را مذاکره معرفی می‌کردند! 5⃣اگر کسانی قصد دارند امروز ما را با دوران امام حسن(ع) مقایسه کنند، جدای از جفایی که با فهم نادقیق و قشری خود به تاریخ و حضرت مجتبی(ع) کرده‌اند، مرتکب جفای بزرگی نیز به مردم ایران شده‌اند! مردمی که سال‌هاست برای حفظ انقلاب خود از خودگذشتگی کرده‌اند و به تعبیر امام(ره)، از مردم صدر اسلام بهتر هستند، چه نسبتی با مردم دنیازده و بی‌بصیرت دوران امام مجتبی(ع) دارند که فریب سخنان ریاکارانه و اغواگرانه معاویه را خورده بودند؟ روا نیست اگر عده‌ای از راه انقلابی و مواضع سابق خود خسته و پشیمان شده‌اند، این را به مردم ایران هم نسبت دهند! شاید مردم از ناکارآمدی برخی مسئولان و افراد پرادعای بی‌عمل خسته شده باشند؛ اما به یقین به سازش پرچالش با کسانی که نقشه نابودی آنها را می‌کشند، تن نمی‌دهند. 6⃣صلح امام حسن(ع)، یک کارکرد داخلی بین مسلمین داشت در برابر دشمن خارجی تا امام بتواند، با مدیریت جهان اسلام، ضمن دفاع از آرمان‌های اصیل اسلامی، مانع نابودی کامل دین خدا بشود. در شرایطی که به هر دلیل دور امام(ع) از سرداران جنگی و توده‌های حامی خود خالی شده بود، برای حفظ اسلام، راهی جز پذیرش صلح باقی نمانده بود، آیا انصافاً امروز کیان اسلام و انقلاب بسته به سازش با دشمنان است؟کسانی که اینگونه سخن می گویند، آیا از قدرت ملت و نیروهای مسلح و ظرفیت‌های متعدد کشور خود هم آگاه نیستند؟ آیا خبر ندارند با تکیه به ملت و امکانات درون می‌توان بسیاری از مشکلات را برطرف و دشمن را ناامید کرد؟ 🌐متن کامل
🔰جریان هرزه زبانهای پول پرست علیه انبیا 🔹در گذر زمانه دو جریان مهم «دعوت» وجود داشته است که همواره در تقابل با یکدیگر بوده‌اند؛ گروهی که فراخوان عمومی برای دعوت به خدا می‌دادند و جمعی که مردم را به خود دعوت می‌کردند. تمام انبیا و اولیای الهی پیام واحدی برای بشر داشتند که خدا را عبادت کنید و از غیر او دوری و اجتناب کنید. انبیا برای این دعوت هیچ گاه از اکراه و اجبار و تسلط بر دیگران استفاده نکردند، بلکه با منطق و زبان نرم فتح قلوب کردند. 🔸از سوی دیگر در برابر این جریان ناب و صواب، گروهی بودند که با سیطره استبدادی بر سایرین آنها را با زور شمشیر و تهدید به حبس و شکنجه به عقاید باطل خود دعوت می‌کردند و گاه چنان غره می‌شدند که خود را پروردگار آنها می‌دانستند! جریانی که به جای منطق و بیان، با پول و بوق و زور می‌کوشید تا خود را سر پا نگه دارد و هر صدای مخالف این مسیر را از پای در آورد! آن سو اگر برای بیان حقایق و سعادت واقعی برای مردم جان می‌کند و طلب مزد نمی‌کرد، این‌سو برای ضلالت خود و دیگران، از گرفتن مال و حتی جان مردم ابایی نداشت! 🔹روش رایج جریان استکبار و تکبر برای مقابله با جریان سعادت و حقیقت، توسل به رسانه و ثروت و در نهایت سلاح بوده است. آنها می کوشیدند ابهت و عظمت و تقدس انبیا و کلام آنها را در برابر مردم بشکنند تا به زعم خود بیان آنها را بی‌اثر کنند! تمسخر و استهزا و تحقیر شیوه همه مستکبران بوده است؛ چنانچه تعبیر قرآن به گونه‌ای است که گویا این امر یک قاعده و اصل است: «يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ»؛ (یس/ 30) هیچ فرستاده‌ای از طرف خدا نیامده مگر آنکه، دستگاه جور و خودمحور آن را مسخره کرده است! 🔸شاید قدیمی‌ترین سندی که بتوان برای این امر بیان کرد، بدزبانی قوم نوح در برابر این نبی اولوالعزم باشد. به فرموده علامه طباطبایی در گفت‌وگوى نوح(ع) با قوم خود، آنان ايمان آوردن افراد بى‌مال و مكنت به او را بر او خرده مى‏گرفتند! «قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ»؛ مقصود مردم از اينكه به نوح(ع) گفتند: پيروان تو افراد پستند، اين بوده كه شغل پست و كارهاى كوچك دارند و لذا آن جناب پاسخ‌شان داد به اينكه: «وَ ما عِلْمِي بِما كانُوا يَعْمَلُونَ». ظاهراً قوم نوح(ع) ملاك شرافت و احترام را اموال و فرزندان و پيروان بيشتر مى‏دانستند، همچنان كه از دعاى نوح (ع) كه عرضه داشت: «رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ‌يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلَّا خَساراً» (نوح/ 21) اين معنا به خوبى برمى‏ آيد، كه مرادشان از ارذلين، بردگان و فقرا و صاحبان مشاغل پست و خلاصه كسانى است كه اشراف و اعيان‌شان ايشان را سفله و فرومايه مى‏خواندند و از مجالست و معاشرت با آنان ننگ داشتند. 🔹این ماجرا ادامه داشت تا زمان آقا و سرور همه انبیا، پیامبر اعظم(ص) که اشراف و مترفین و مستکبران با استفاده از رسانه و بوقچی‌های خود، با تمسخر و ناسزا به جنگ منطق و اندیشه متعالی نبوی رفتند. شیوه همان شیوه و ابزار همان ابزاری بود که سالیان سال علیه انبیا استفاده می‌شود. 🔸سوره همزه بیان روشنی از راهکار و ابزار این جریان علیه رسول اعظم و اجرای قاعده استهزاست؛ یعنی استفاده از توهین همراه با ثروت! در تفسیر «روح‌المعانى» در ذيل آيه «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»، گفته است بنا بر یک روایت اين سوره در شأن وليدبن‌مغيره و بدگویي‌اش نسبت به رسول خدا (ص) و سعى در تنقيص آن جناب نازل شده، و بنا بر قولى ديگر در شأن عاص‌بن‌وائل نازل شده است. دو وصف مهم برای این افراد در این سوره بیان شده است، هرزه زبان‌های پول‌پرستی که گمان می‌کردند اموال‌شان موجب قدرت و جاودانگی‌شان می‌شود! «الذی جمع مالا و عدده یحسب ان ماله اخلده». نمونه دیگر این افراد ابولهب بوده است که بر تمسخر و آزار پیامبر شهره بود. البته در مورد او هم آمده «ما اغنی ماله و ما کسب» 🔸این جریان، سر سلسله و راهبر جریان تخریب انبیا بوده و دانشمندنماها و کارگزاران و جهال را تشویق و تقویت و حمایت کرده تا به هر طریق به اهداف خود برسند. 🔹امروز نیز همین خط دنبال شده و کسانی که در برابر تابش رسول مکرم، خود را خوار و خفیف می‌بینند، رسانه‌ها و عمال خود را به صف می‌کنند تا به رسم نورانی انبیا تاخته و تقدس آنها را بشکنند. طبق سنت الهی عاقبت همه کسانی که زبان تمسخر در برابر انبیا باز کرده‌اند، عذاب الهی است. 🌐 متن کامل هفته نامه
23.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰پاسخی به دکتر سعیدزیباکلام غیر از امام خمینی، در کلام مرحوم شهید مطهری و شهید بهشتی و حتی مرحوم شریعتی و سخنرانی های آیت الله خامنه ای که در کتاب طرح کلی موجود است، به کرات از حکومت اسلامی در زمان غیبت و شرایط حاکم دینی و ولایت فقیه سخن به میان آمده است. اینکه آقای زیباکلام آن دوران نمی دانسته چه کار می کند، مشکل مردم و انقلاب نیست! عده ای برای توجیه شرایط امروز تاریخ انقلاب را تحریف می کنند، عده ای هم برای نقد وضع موجود!!
🔰چه کسانی مصباح را سنگ زدند؟ 🔸چپ و راست به علامه مصباح تاختند. یادمان نمی رود سالهایی که مصباح یک تنه، مقابل روزنامه نگار و روشنفکر و قلم به مزدهای اصلاح طلب ایستاد و سلاحش فکرش و زبانش بود اما پاسخش تهمت و کاریکاتور و تمسخر و شایعه! 🔹اما ناجوانمردانه تر از اصلاح طلبان، اصولگرایانی بودند که با تیغ ناسزا علیه کسی به میدان آمدند که رهبری او را معادل مطهری و علامه طباطبایی خوانده بود. در سفر رهبری به قم، در میان انبوه موسسات و مراکز علمی، رهبری به پایگاه علمی مصباح رفت و گفت بصیرت و صمیمیت و صفا در او در جمع شده است. 🔸اما هیچ کدام از اینها برای اصولگرایان تشنه قدرت کافی نبود که او را احترام کنند! اگر مصباح مبانی و ریشه های اصلاح طلبی را هدف قرار داده بود و از آن واکنش اصلاح طلبان تند بود، اما در برابر اصول‌گرایان او فقط یک اختلاف نظر داشت.. 🔹سال ١٣٩٠ در انتخابات مجلس و بعد در انتخابات سال ٩٢ او با استدلالی که داشت‌ (و نه بر مبنای مسموعات) نمی خواست تن به وحدت بی مایه اصولگرایی بدهد، همین! از اینجا بود که اصولگرایان او را رییس خوارج نامیدند و نابلد در سیاست و حتی بی عقل! بدتر از اصلاح طلبان به او تاختند و او را در سخنرانی ها و رسانه هایشان بایکوت کردند! چرا چون به جای قالیباف، نظر به کس دیگری داشت همین! 🔸مصباح، نه به آنها گفته بود منحرف نه فراماسون و نه ساحر و سحرزده و نه بزرگترین فتنه و خطر اسلام! با این حال حتی وقتی جوانان فعال مجازی اصولگرا به دفتر او رفتند، از هتاکی علیه او مضايقه نکردند! 🔹بعید نیست به زودی همین‌ها خود را آویزان مصباح کنند و علامه علامه راه بیندازند، اما تاریخ فراموش نخواهد کرد که اصولگرایان به خاطر انتخابات حتی به مصباح یزدی هم رحم نکردند...
گرشاسب پهلوان اژدهاکش دلیر ایرانی، نماد مبارزه با شیطان و نبرد با نفس است. او از جاودانگان تاریخ است که همراه سوشیانت، علیه ظلم می شورد و بر ضحاک ماردوش غلبه نهایی پیدا می کند... هر چه از دلیری و دلاوری گفته شود، باز هم افسانه و نماد است... را ما دیده ایم که همه اینها بود و حقیقت هم بود... ترکیب فرهنگ ایرانی و اسلامی از سربازان ما حقیقتی شبیه افسانه ها ساخته است.... ... یک سال است 1:20 هر جمعه را گرامی می داریم... و این 1:20 جمعه سخت ترین است...
🔻بحران فقدان عالم ژرف اندیش در راس جریان انقلابی 🔸فارغ از مبارزات مردم در دهه چهل و پنجاه، از ابتدای انقلاب در حوادث مهم کشور، روحانیت نقش داشته است. چه آن زمان که بزرگانی مانند شهید بهشتی و باهنر و... حزب جمهوری را راه اندازی کردند و چه بعد از آنکه جامعه روحانیت و مجمع روحانیون سر برآوردند. 🔹همواره‌ در رقابت‌های انتخاباتی و بیان مواضع حساس این روحانیت بود که فصل الخطاب می شد. جامعه مدرسین و مجمع محققین باید به این فهرست اضافه کرد. 🔸اینک با فقدان آیات عظام مهدوی کنی، یزدی و مصباح و کهولت سن آیت الله موحدی کرمانی، جریان اصولگرا و نیروهای انقلابی پشتوانه قوی حوزوی خود که بتواند همه نیروها را اطراف خود جمع کند را از دست داده است. 🔸افرادی که هم سابقه انقلابی داشته و هم از فحول حوزه بوده و در علم و اخلاق و سیاست سرآمد جلوه کنند. به گونه ای که هم بدنه مردمی و هم نخبگان آنها را معتمد و قابل اتکا بدانند و نظرشان جامع الأطراف و مورد إجماع گروه‌های مختلف باشد. 🔹جریان انقلابی اینک به شدت از این نقیصه رنج می برد و به خصوص جوانان این جریان، به دنبال کسی هستند که در اختلافات و منازعات فصل الخطاب باشد. 🔸اگر این اتفاق به زودی نیفتد، تغذیه فکری و تئوریک به سطحی نگری و کم مایگی دچار خواهد شد و جای عمق علمی را سیاست بازی و تعداد پامنبری و دنبال کننده های فضای مجازی خواهد گرفت. 🔹دلسوزان و بزرگان جریان انقلابی باید هر چه زودتر برای این خلا چاره اندیشی کنند و به نظر نگارنده علمایی مانند آیات عظام تحریری، جاودان، شب زنده دار، و در رده دیگری اعرافی، سیفی مازندرانی، تقوایی، رشاد، خسروپناه، مدرسی یزدی، فیاضی و... می توانند جمع عالمانه مورد توافق را فراهم کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند روزه الگوریتم و هوش مصنوعی اینستاگرام پر کار شده و هزار هزار استوری و پست و اکانت را به خاطر نشر عکس شهید قاسم سلیمانی حذف می کند! کاربران ایرانی اما با خلاقیت و ایجاد کدها و رمزهای خاص از موضع خود کوتاه نیامدند.... شاید اینها بتوانند با پول و تکنولوژی فضای مجازی را محدود و کنترل کنند اما دلها و قلبها تحت سلطه عشق است! آن سوی دنیا و دور از ایران، يحیی و ميسره ای هستند که به یاد شجاعت قهرمان ما نوزاد پسر خود را با نام قاسم سلیمانی نام گذاری و متبرک می کنند... هشدار ما به شما به یک پیام روی صفحه موبایل تان نیست که اپلیکیشن بی مغزتان می فرستد.. هشدار ما قلب شما را نشانه گرفته است... حالا بروید در اتاقهای خبیث فکر کثیفتان بودجه جنگ نرم و جنگ سایبری تان را صد برابر کنید!! منتظر قاسم سلیمانیها با قوم و زبان‌های گوناگون باشید...
🔰فیلسوف پرهیزکار 🔹علامه طباطبائی پس از شهادت استاد مطهری در وصف ایشان گفته بود: «انسان باتقوایی بود، تقوایی که از فلسفه اسلامی به دست آورده بود.» راز این رابطه شاید این باشد که فلسفه، اندیشه را نظم می‌دهد. مبنای فلسفه برهان و استدلال و تلاش برای رسیدن به یقین است؛ از این رو فیلسوف می‌کوشد تا از مغالطه و بیان نامرتب دوری کند و همین امر از اندیشه به بیان و عیان او نیز سرایت می‌کند. فلسفه اسلامی به همین امر اکتفا نمی‌کند و به خصوص در حکمت متعالیه و اشراق، در کنار تعقل و تفلسف، تهذیب نفس و نورانیت درون نیز لازم است. 🔸موضوعی که بی‌تردید مرحوم آیت‌الله مصباح‌یزدی نیز مصداق بارز آن است، چرا که به گواه موافق و مخالف، در چهل سال اخیر، آیت‌الله مصباح جزء فيلسوفان برجسته رده اول جهان اسلام بوده است. او در فلسفه تنها یک مدرس نبود؛ بلکه صاحب ایده و جسارت نقادی بزرگان فلسفه بود. او نه تنها در فلسفه اسلامی، بلکه در فلسفه غرب نیز سری در سرها داشت. با مرور زندگی ایشان، می‌توان همان گونه که علامه طباطبایی بیان داشته بود، تقوای حاصل از فلسفه اسلامی را مشاهده کرد. 🔹این به معنای آن نیست که نقد و نقصی بر ایشان وارد نبود؛ بلکه سخن این است که ممشا و مبنای مواضع و تصمیماتش بر اساس تقوا و یقین بود، نه هوی و هوس و قدرت و سیاست‌بازی. او می‌توانست در کنجی به درس و بحث ممحض شود و طمطراق علمی خود را فزونی بخشد و گرد اهانت و هتاکی دونمایگان سیاست به دامنش ننشیند؛ اما بر اساس همین تقوا تشخیص داد باید به عرصه سیاست پا بگذارد و حتی در جزئیات و مصادیق ورود کند. اگرچه آماج هجوم و هتک حرمت قدرت‌طلبان بی‌تقوا هم قرار گیرد و وجهه علمی و آبرویش هم مخدوش شود. این مهم جز با تقوایی عمیق و ریشه‌دار حاصل نمی‌شد. 🔸تواضع و کرنش ایشان در مقابل رهبری، مؤید دیگری بر متقی بودن مصباح‌یزدی است. انسان تا نفسش را ذلیل نکرده باشد، نمی‌تواند این گونه فروتن باشد. در بین معدود تقریرهای عقلی اثبات ولایت فقیه، تقریر ایشان را بسیاری از استادان عقلانی‌تر و با اتقان بیشتری می‌دانستند. به واقع او به آنچه اثبات عقلی کرده بود، خودش از عمق جان اعتقاد قلبی داشت. 🔹سیاست‌ورزی توأم با خردگرایی مبتنی بر تقوا و خداترسی موجب تعالی یک جامعه ایمانی خواهد شد؛ هر چند به طور طبیعی اختلافات فکری و نظری هم وجود داشته باشد. فیلسوف بودن و خردورزی، ویژگی مهم آیت‌الله مصباح بود که شئونات دیگر ایشان از آن سرچشمه می‌گرفت. نگاه او به اخلاق، کلام، سیاست، انسان‌‌‌شناسی، قرآن و حدیث همه ناشی از نگاه فلسفی ایشان بود. 🔸افزون بر این منظومه فکری ایشان جامعیت داشت و در غالب علوم اسلامی، از ابتدا تا انتها، به طور دقیق و کارشناسانه غور کرده بود. از این رو نه مثل روشنفکران فلسفه زده و عقلگرایان افراطی علیه شریعت سخن می‌گفت و نه مثل اهل ظاهر متحجر فقط بر ظواهر پافشاری داشت. همین امر نظرات و اندیشه او را برای اهل فن قابل توجه کرده بود. او هم یک دوره فقه خوانده بود، هم اهل حدیث و روایت بود، هم یک استاد اخلاق بود، هم با الهیات اسلامی کاملاً آشنا بود، هم به نظرات روز در علوم انسانی مسلط بود. هم مجتهد فقه اکبر بود و هم مجتهد فقه اصغر که امروزه این خصوصیت در کمتر دانشمندی دیده می‌شود. 🔹انسجام فکری و استحکام اندیشه ایشان به این دلیل بود که با فلسفه اسلامی بین همه این علوم پیوند برقرار کرده بود و به هر کدام به مثابه یک جزیره از هم جدا نمی‌نگریست؛ بلایی که امروز آسیب بزرگی به علوم انسانی اسلامی زده است. نگرش نقطه‌ای و تک بعدی به مسائل دینی بدون توجه به ابعاد دیگر، ثمره‌ای جز بیان نظرات سست و شبهه‌افکن ندارد. 🔸اتفاقی که در اواخر دهه هفتاد در کشور به وفور رخ می‌داد و شبهات فراوانی را روانه جامعه می‌کرد و در این میان، آیت‌الله مصباح با تفکری یکپارچه و کامل در مقابله با این حملات، بسیار مؤثر بود. آیت‌الله مصباح‌یزدی را به جرئت می‌توان روحانیت اصیل و تراز منشور روحانیت امام(ره) دانست که نه حیات علمی‌اش را بهانه کوتاهی در حیات اجتماعی و سیاسی‌اش قرار داد و نه به بهانه حضور سیاسی از شاگردپروری و فعالیت علمی دست کشید و در هر دو نیز در اوج بود. 🌐لینک مطلب
💠 استفتاء از حراج های نجومی تهران! 🔹شیخ انصاری در کتاب مکاسب محرمه خود، قاعده ای عقلایی برای جواز یا حرمت بيع و يا هر معاوضه شرعی بیان می کند که طبق آن پیرامون خرید و فروش خون و نجاسات و سگ و... فتوا می دهد. امروزه شاید بتوان گفت به اتفاق علما این قاعده را پذیرفته اند. 🔸بر مبنای این قاعده، هر شي که منفعت محلله مقصوده داشته باشد، ماليت دارد و می تواند در معاملات مورد استفاده قرار گیرد. برای نمونه تا زمانی خون بهره حلال قابل توجه نداشت، اما امروزه می توان از آن برای نجات جان انسان استفاده کرد همین امر خون را تحت آن قاعده آورده و بيع و معاوضه آن را روا می دارد. 🔹از آن سو، هر گاه چیزی، هر کدام از سه مورد قاعده را نداشته باشد از ماليت خارج و به وادی مکاسب محرمه می افتد. یعنی اگر چیزی منفعت عقلائی و عرفی نداشت یا منفعتش حلال نبود، یا منفعت حلالش مقصود جامعه نبود، نمی توان آن را مورد معامله قرار داد. 🔸قاعده دیگری نیز اینجا وجود دارد و آن اکل مال بالباطل است که طبق نظر امام خمینی و شیخ انصاری باطل در اینجا علاوه بر باطل شرعی، باطل نزد عرف را هم شامل می شود یعنی هر گونه تصرف مالی که در عرف بر اساس حق و عدالت صورت نگیرد مصداق باطل و معامله آن صحیح نیست. این قاعده به نوعی به همان بحث منفعت در قاعده قبلی باز می گردد. با این مبنا می خواهم چند پرسش مطرح کنم که انشالله علما و مراجع و فضلا پاسخ درخوری به آنها بدهند. 🔹چند سالیست که بازارهای حراج در کشور باب شده است و آثار هنری را در رقابتی عجیب با قیمت‌های گزاف تصاحب می کنند. آیا طبق آنچه گفته شود چنین خرید و فروشی دارای منفعت محلله مقصوده می باشد؟ آیا این قاعده فردی است یا شامل مسائل سیاسی و اجتماعی هم می شود؟ یعنی ممکن است در شرایط خاص اقتصادی این نمایش، گرچه منفعت فردی داشته باشد اما برای کشور و مردم و نظام ضرر داشته باشد و از قاعده مزبور خارج و مصداق بیع حرام شود؟ اگر چنین است آیا عرف امروز واقعا این نوع رد و بدل شدن پول را می پذیرد؟ 🔻 در مجموع پرسش این است، رسمی که این سال‌ها باب شده و در آن یک اثر هنری را در رقابت ثروتمندان با قیمت‌های نجومی به فروش می رسانند آیا از لحاظ شرعی جایز است یا مصداق اکل بالباطل و خروج از قاعده منفعت محلله مقصوده است؟
پاسخ آیت الله العظمی علوی گرگانی به استفتائی در مورد حراج تهران: معامله مذکور اگر از نظر فرد خریدار دارای غرض عقلایی باشد مثلا اثر هنری خاصی متعلق به هنرمند مشهوری است که دارای ارزش خاص است و اینگونه اثرهای هنری موجب ترویج منکرات در جامعه نباشد است البته اگر در برخی موارد صدق اسراف کند شرعا خواهد بود ولی معامله باطل نیست و اگر هیچگونه غرض عقلایی در آن نباشد و یا غرضهای غیر شرعی بر آن مترتب باشد معامله است
پاسخ آیت الله العظمی مکارم شیرازی به استفتائی در مورد حراج تهران: با اهداء سلام و تحيت؛ پاسخ : چنانچه نزد عقلا مثمن به اندازه ثمنی که بابتش پرداخت می شود ارزش نداشته و معامله سفهی می باشد، معامله است و لازم است از ارتکاب اعمالی که ترویج فرهنگ بیگانه محسوب می شود، نمود ⭕️ پاسخ آیت الله العظمی علوی گرگانی
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
📣 فراخوان جشنواره ادبی رسانه‌ای حضرت ابوطالب(ع) منتشر شد ✔️شعر در قالب: کلاسیک و نو ✔️نثر ادبی در قالب‌: دلنوشته و مینیمال ✔️نثر رسانه‌ای در قالب: یادداشت و گزارش 📌از برترین آثار در دو بخش جایزه ویژه و حق التألیف تقدیر می‌شود. 🔗 زمان ارسال آثار: از بهمن99 تا 30 بهمن 99 🔗ارسال به دبیرخانه گروه نویسندگان حوزوی به نشانی @rahil1357 در شبکه پیام رسان ایتا 🔗برای دریافت اطلاعات بیشتر به کانال نویسندگان حوزوی به نشانی https://eitaa.com/howzavian مراجعه فرمایید.
الهیات مردمسالاری دینی. فخرالدوله.mp3
17.64M
⭕️الهیات مردم سالار دینی... 🔻نگاهی اجمالی به مبانی الهیاتی مردم سالاری در جمهوری اسلامی. 💠 اصلاح طلبان وقتی رای نمی آورند رای مردم را به کیفی و کمی تقسیم می کنند، اصولگرایان به کوفی و کربلایی!
🔰جلوگیری از سلبریزایسیون مداحی 🔸مداح روی پله اول منبر ایستاده، میکروفن به دست دارد و نوحه می خواند، صدایش خسته و غمناک و گرفته است اما به دل می نشیند. جمعیتی مقابل او کوچه باز کرده اند و با صورتهایی مغموم و محزون و چشمهایی اشکبار بر سینه می زنند. چند نفری هم میان کوچه ها و صفها ایستاده اند و میانداری می کنند. 🔹این تصویر همه ما از یک مداحی سنتی و نوستالژیک است. تا امروز قاعده نوحه خوانی و مرثیه سرایی چنین بوده است. اخیرا به همین تصویر، نوعی موسیقی اضافه و صدای مداح هم توسط نرم افزار به اصطلاح استودیی شده است. ضمیمه ای که با زمینه اش نمی خواند! این ترکیب نامتوازن نه تنها تصویر ما را به می ریزند که قالب مداحی را هم دستخوش تغییر می کند. 🔸به احتمال زیاد، برخی این شیوه نو را ابتکاری در جهت جذب و جلب توجه بیشتر مخاطبان به هیات و به روز رسانی مداحی تلقی می کنند. شیوه ای که کم کم رو به تزاید گذاشته و شايد ذائقه شنونده را نیز دگرگون کند. به گونه ای که در مکانهایی مانند ایستگاه های صلواتی، مناسبتهای تلویزیونی، مقابل هیاتها هم این نوع خاص را پخش می کنند! 🔸همین مقدار استقبال شاید اقبال برخی مداحان به این سبک را بیشتر کرده است. اما از سوی دیگر عده ای هستند این نوع را نمی پسندند و آن را انحرافی در مداحی می دانند و بر سنتی بودن و اصالت هیات تاکید دارند. در این نظر اگر قرار است کسی با موسیقی و تم استودیی خوانندگی کند، پس زمینه کارش نباید هیات و مداحی باشد. هیات باید قالب خودش را حفظ و مداح باید رسالتش را درک کند! 🔹رهبری معظم در دیدار اخیرشان با مداحان ظاهرا بر این قول صحه گذاشتند و در فرمایشات خود به مادحین ضمن تاکید و تایید بر استفاده از خلاقیت و بهره گیری مناسب از ظرفیتهای هنری، این هشدار را هم دادند که هیات باید هیات بماند. از هیات و سينه زنی و عزاداری باید همینها در ذهن متبادر شود نه امور دیگر. گرچه آن امور در محل خود مناسب و قابل ستایش هم هستند اما ترکیب بی قواره قالبهای مختلف با هم نه تنها هنر نیست بلکه در دراز مدت می تواند مضر و آسیب زا هم باشد. 🔸هم هیات باید هیات بماند و هم مداح و نوحه خوان بایستی مداح بماند و در ذهن مردم به عنوان یک خواننده و شومن جا نیفتد. خروج از حیطه های کاری ممکن است از مداح یک سلبریتی بسازد که ثمره اش تغییر کار کرد هیات و مداح خواهد بود. تغییری که به نظر پیشرفت نیست و سرمایه ریشه داری به نام هیات را به سمت سطحی گرایی تنزل خواهد داد. 🔹این تذکر دقیق رهبری، بار دیگر به یاری مداحان و هیاتها آمده و راه انحراف دیگری را سد خواهد کرد. جامعه مداحان و هیاتی ها، بارها به خوبی نشان داده اند که همواره ملتزم به توصیه های رهبری هستند و تذکرات ایشان در باب هیات و مداحی را کارشناسانه و عالمانه می دانند و به کار می بندند. 🔸در طول این سالها رهبری پندهای دقیقی در مورد هیاتها و مجالس اهل بیت بیان کرده است که این، حجم بالای توجه ایشان به هیات و از طرفی اهمیت هیات در نزد ایشان را نشان می دهد. 🔹ممانعت از قمه زنی، توصیه به پوشیدگی و برهنه نشدن در سینه زنی، تاکید بر نصب نکردن تمثالهای معصومین در هیاتها، ابراز ناراحتی از سبکهای مبتذل در مداحی و.... از این دست توصيه هایی بود که از جانب ایشان مطرح و توسط هیاتی ها، بدان عمل شد و نتیجه آن وزانت و تقویت مجالس مذهبی بوده است. 🔸بی تردید توصیه اخیر ایشان نیز همین سرنوشت را پیدا خواهد کرد و به رونق و برکت این مجالس خواهد افزود. هفته نامه
💠آیا جناب عبدالحميد تغییر مذهب داده است؟ 🔸جناب عبدالحميد پرسیده است: «مگر شیعه و سنی با هم برابر نیستند؟ چرا اهل‌سنت در ایران اسلامی نتواند رئیس‌جمهور شود؟ این سؤالی‌ست که بنده مطمئنم کسی پاسخی برای آن ندارد». 🔹اما در پاسخ ایشان باید گفت: اولا: علمای اهل سنت از دیرباز تقدیم مفضول بر افضل را جایز می دانند، لذا بر فرض اینکه ایشان و نمايندگانشان از همه روسای جمهور ایران تا کنون برتر و أفضل باشند، طبق عقاید جنابشان جای اعتراضی نیست که مفضول هم می تواند رئیس جمهور شود. 🔸ثانیا: طبق عقاید علمای اهل سنت، ریاست و امامت امری جبری است که خداوند خودش بهتر می داند آن را کجا قرار دهد، لذا طبق عقاید جنابشان، اگر خداوند صلاح بداند، مجرای امور را چنان خواهد کرد که ریاست به ایشان برسد. از این رو باز هم جای اعتراضی نیست. 🔹ثالثا: در ایران، اهل سنت در قوه مقننه، حق قانونگذاری و نظارت بر دولت را دارند. از جناب عبدالحميد می پرسم در کدام کشور که برادران اهل سنت اکثریت هستند و حکمرانی می کنند، شیعیان و مسیحیان و سایر مذاهب حق نمایندگی در مجلس را دارند!؟ 🔸رابعا: بیش از سی سال است جنابعالی امام جمعه و رییس حوزه اهل سنت زاهدان هستید، اگر واقعا نگاه مذهبی ندارید و اسلام برایتان مهم است، بگذارید چند صباح یک عالم شیعه این وظیفه را به عهده بگیرد شاید اثرات بهتری شامل حال اهالی آن دیار شود. 🔹خامسا: بر فرض تغییر قانون اساسی، لطف کنید برنامه تان برای اداره کشور، در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی و داخلی و سایر امور چیست!؟ قرار است طبق فتاوی اهل سنت عمل کنید؟ 🔸سادسا: تا کنون روسای جمهور ایران با رای‌های قاطع و در دوره های اخیر نزدیک 25 میلیون به ریاست رسیده اند، طبق نظر اهل سنت اجماع امت بر خطا نخواهد رفت، از این رو شایسته است جناب عبدالحميد که قرار است مبلغ عقاید اهل سنت باشد، به این امور پایبند باشد و اگر در ایشان تغییر اعتقادی رخ داده و با مسلمات اهل سنت تعارضی پیدا کرده است، این مطلب را روشن برای ملت و اهل سنت بازگو کند. اجمالا اینها را پاسخ بفرمایید...
✅وقتی آیت‌الله خامنه‌ای در گزینش رد شد! 🔸امروز در جامعه ما آن کسانی که در جاهای مختلف -در دانشگاه، در اداره در بقیه جاهای دیگر- در مصدر گزینشها هستند، به این نکته توجه کنند؛ آن کسی که در سابق، دچار فساد اخلاق بوده اما الان فساد ندارد و الان آمده برای اینکه مسلمان باشد، برای اینکه انقلابی باشد، این قبول است، ما قبول می‌کنیم این را. 🔹اینکه بعضیها می‌گویند «نه آقا، این دختر در دانشگاه دوران طاغوت، فرض کنید اخلاقش بد بود، با پسرها مثلا می‌خندید، جلافت به خرج می‌داد، لباس جلف می‌پوشید، الان ما این را قبول نمی‌کنیم». نه، آن، ملاک نیست، الان ملاک است؛ ببين الان چه جوری است؛الان قبول است. 🔸چنانچه فهمیدید که یک زنی، یک دختری برای خاطر خدا، برای خاطر انقلاب تحت تأثير اوامر الهی قرار گرفته و آن فساد گذشته اش را کنار گذاشته، هوس آن کارها را نمی‌کند و نمی‌خواهد بکند، می‌خواهد خودش را نگه دارد. قبولش کنید؛ پیچ و خم دادن، سؤالات گوناگون کردن، حرفهای مشکل بار یک نفری کردن که می‌خواهند مثلا یک رتبه اداری به او بدهند. غلط است. 🔹سختگیریهای بیجا، برخلاف منطق و مفاهیم است. بعضیها را دیده ایم یک سختگیریهای بیجایی می‌کنند. در کار گزینشها، سؤالاتی که می‌کنند، یک سؤالات عجیب و غریبی است. 🔸یک آقایی از دوستان ما آمده بود اینجا پیش من، از من یک سؤالی کرد، گفت: آقا حضرت قاسم(ع)، به چه کسی از همه شبیه‌تر بود؟ حالا بنده یادم نبوده با خودم فکر کردم، دیدم حضرت علی اکبر که به پیغمبر از همه شبیه‌تر بود (اما) حضرت قاسم را یادم نیامد، گفتم قاعدتا به حضرت شبیه‌تر از همه بوده‌اند! گفت: آقا ردی! گفتم: چطور ردم؟ گفت: بله، برای اینکه یک رتبه اداری مثلا به یک خانمی بدهند، در یک جایی، آن آقای گزینش با آن خانم گرینش سؤالاتی کرده، ازجمله سوالات این بوده که حضرت قاسم به چه کسی از همه شبیه‌تر بوده‌اند. این خانم هم نتوانسته جواب بدهد، رد شده. 🔹این چه طرز فکری است؟ کجای اسلام این جوری است مگر شباهت حضرت قاسم را دانستن، جزو اصول دین است و جزو فروع دین است؟ جزو مستحبات است؟ این چه سلیقه ای است که بعضیها دارند؟ 💠آیت الله ، تفسير سوره ممتحنه، ص٨٠تا٨٣ ◀️آبان ١٣۶١