eitaa logo
🇵🇸مکتب مصطفی🇮🇷
1.9هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
8 فایل
سلام رفیق.😍 یادت نره که داداش مصطفی حواسش بهت هست.✌️ کپی؟ حلال🌱 می خوای ناشناس حرف بزنی؟👇 https://daigo.ir/secret/7426630643 جواب ناشناس ها: @nashenas_haye_mm شرایط تبادل و تبلیغ: @sharayete_tabadol_va_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
سوابق ۶ نامزد انتخابات امسال.... @sadrzadeh_ir
‌‌‌ کسی رو انتخاب کنیم کہ .. لبخند ِ خدا براش مھم‌ باشه، نه کدخدا ! @sadrzadeh_ir
ازش‌پرسیدم‌:دوست‌داری‌روی‌قبرت‌چی‌بنویسن؟! کمی‌فکرکردوگفت: آن‌کس‌که‌توراشناخت‌جان‌راچه‌کند؟! فرزندوعیال‌وخانمان‌راچه‌کند؟! دیوانه‌کنی‌هردوجهانش‌بخشی... دیوانه‌ی‌توهردوجهان‌راچه‌کند؟! درنهایت‌هم‌همین‌شعرروی‌مزارشون‌نوشته‌شد! به‌روایت‌دوست‌شهیدمصطفی‌صدرزاده✨🍂 @sadrzadeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_توی‌این‌۴۵سال‌تغییر‌نکرده‌بود‌از‌شاگردی‌مکتب‌امام‌(ره). _وما‌چقدر‌نیاز‌داشتیم‌به‌این‌جورآدماو‌از‌دست‌دادنشون‌مصیبتی‌برای‌ماست‌نه‌برای‌انقلاب! پ‌ن:پیشنهاد‌دانلود! @sadrzadeh_ir
|🔗💚| •|وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الْمُنْتَهَىٰ|• و انتها به سوی پروردگار توست. ❄️سوره نجم آیه 42 🦋 @sadrzadeh_ir
بسم رب النور🌱 ثواب فعالیت های امروز کانال رو از طرف شهید حسین بصیر به امام زمان(عج) تقدیم میکنیم🌹 @sadrzadeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای تکمیل حماسه اگر ان‌شاءالله انتخابات پیش‌رو با خوبی و شکوه و عظمت برگزار بشود، یک دستاورد بزرگ برای ملت ایران است. بعد از این حادثه‌ی تلخ [فقدان رئیس‌جمهور عزیز] مردم جمع بشوند، با آرای بالا مسئول بعدی را انتخاب بکنند، این در دنیا انعکاسش انعکاس فوق‌العاده‌ای است. این حماسه انتخابات، مکمل.... @sadrzadeh_ir
*۱۰۰*۶۷۳# 📣 ۲۰ گیگ اینترنت رایگان همراه اول ویژه پیام‌رسان های داخلی به مناسبت انتخابات @sadrzadeh_ir
همیشہ‌میگفـت↓..! بـٰانو؎دوعـٰالم‌مـزارنداره؛ اگہ‌شھیدشدیم؛بایدخجـٰالت‌بڪشیم مـزارداشتہ‌بـٰاشیم..! شھـیدشدوپیڪرش‌برنگشت...シ!🖐🏻" @sadrzadeh_ir
شمع‌افروخت‌وپروانه‌درآتش‌گُل‌کرد میتوان‌سوخت‌اگر‌امر‌بفرماید‌عشق "فاضل‌نظری" روزشمار تقویم، روی یازدهم دی سال ١٣٩٠بود و عقربه، ساعت ٩را نشان می داد که به فرودگاه امام خمینی رسیدیم. دخترانم با شوق و شتاب، چمدان های بزرگ را روی چرخ می کشیدند. تا به سالن ترانزیت رسیدیم، نگاه هرسه مان روی تابلوی نشانگر پرواز های خروجی متوقف شد و با ولع پرواز ها را یکی یکی مرور کردیم. کمتر از دوساعت به پرواز تهران_دمشق باقی مانده بود و ظاهرا همه چیز برای رفتن آماده. اما نمی دانم چرا، دلم شور می زد. می ترسیدم، پاهایم به پله هواپیما نرسد یا برسد و پرواز انجام نشود. یا پرواز انجام شود، اما به مقصد نرسد. یا اصلا هواپیما برود و در فرودگاه دمشق بنشیند، اما خبری از حسین نباشد. غرق در افکار جورواجور شدم. زبانم مثل یک تکه چوب، خشکیده بود و چسبیده بود سقف دهانم، اما نباید این اضطراب درونی در چهره ام نمایان می شد، چرا که ممکن بود دلهره ام را به دختر ها هم منتقل کند. نگاهشان کردم، هردو کمی عقب تر از من، توی صف کنترل گذرنامه ایستاده بودند و گل لبخند توی چهره شان آنقدر قرص و محکم نشسته بود که یقین کردم از لحظه راه افتادنمان به سمت فرود گاه تا همین حالا، لحظه ای از چهره شان دور نشده است. ادامه‌دارد... نویسنده:حمید‌حسام. @sadrzadeh_ir
با صدای مامور کنترل گذرنامه ها به خودم آمدم که از داخل اتاقک شیشه ای، پرسید: «خانم پروانه چراغ نوروزی؟» گفتم:«بله خودم هستم.» گذرنامه زهرا و سارا را هم گرفت و مشغول برسی گذرنامه ها شد، چند باری زیرو رویشان کرد و بعد از یک مکث طولانی که هر لحظه اش برایم کلی دلهره و اضطراب داشت، سری به علامت تاسف تکان داد و طوری که فقط من شنیدم، گفت:«متأسفانه گذرنامه شما، سیاسیه. مهلتش شش ماهه بوده و تاریخ انقضاش گذشته، نمی تونید از کشور خارج شید.» انگار که یکباره تمام پشتوانه هایم را از دست داده باشم، خودم را تنهای تنها میان هجمه عظیمی از مشکلات دیدم. درماندگی تمام وجودم را فراگرفت و عرق سردی روی تنم نشست. مات و مبهوت و بدون حتی کلامی گذرنامه هارا گرفتم. ذهنم قفل شده بود. این پا و آن پا کردم که به زهرا و سارا چه بگویم. نمی توانستم توی چشمشان نگاه کنم و با حرفم، آب سردی روی گرمای اشتیاقشان برای رفتن به سوریه بریزم. فکر برگشتن به خانه عذابم می داد. نگاهی از سر استیصال به دخترانم انداختم. زهرا که گرفتگی را در صورتم دید، گفت:«اتفاقی افتاده؟»گفتم:«نه مامان جان.»سردی و کمی یأس را در جوابم حس کرد و پرسید:«خب پس چرا برگشتی؟!» خواستم خودم را خونسرد نشان بدهم:«یه مشکل کوچیک پیش اومده.باید گذرنامه هامون تمدید بشه.»یکباره شادی از صورت معصومشان محو شد. مظلومیت نگاهشان، دلم را شکست. پس از ماه ها دوری که البته همه اش پر بود از هول و ولا برای سلامتی پدرشان، می خواستند برای دیدن او به سوریه بروند. سارا که دلتنگی اش نمودِ بیشتری داشت و کاسه صبرش حالا لبریز شده بود، پیشنهاد داد تا به مأموران بگوییم که خانواده سردار همدانی هستیم. ادامه دارد... نویسنده:حمید‌حسام. @sadrzadeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفته‌بودم‌به‌کسی‌ عشق‌نخواهم‌ورزید؛ روضه‌خوان‌گفت‌ح‌ـسین توبه‌ی‌من‌ریخت‌بهم...❤️‍🩹! @sadrzadeh_ir
🌷امام صادق عليه السلام: نماز شب، چهره را زيبا و خوى را نيكو و بو را خوش و روزى را فراوان و بدهى را پرداخت و غصه را برطرف و نور ديده را زياد مى ‏كند. 📗ثواب الأعمال صفحه۶۵ @sadrzadeh_ir
4_5917855044237004428.mp3
3.72M
هیچ‌کسی‌را‌به‌غریبی‌تو‌نیست‌گریه‌کن‌جای‌خودت‌جای‌همه!❤️‍🩹 @sadrzadeh_ir
|🔗💚| •|فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ|• پس چيزى را كه به آن علم ندارى از من مخواه. ❄️سوره هود آیه 46 🦋 @sadrzadeh_ir
بسم رب الحسین🌱 ثواب فعالیت های امروز کانال رو از طرف شهید محمدرضا بیات به امام امام زمان(عج) تقدیم میکنیم🌹 @sadrzadeh_ir
پيامبر خدا(ص)به علي مرتضي(ع)فرمود: هرگاه در و وضع قرار گرفتي،: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيْمِ،لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إلَّا بِاللهِ العَلِيَّ العَظِيْم،اللَّهَمَ إيَّاكَ نَعْبُدُ وَإيَّاكَ نَسْتَعِيْنُ. براستي كه خداي سبحان بلا را از تو دور مي كند. (بحارالانوار:ج92ص194) @sadrzadeh_ir