🔴دلنوشته دختر گرامى شهيد مدافع حرم #مرتضى_عطايى (ابوعلى)؛
📝بسم الله الرحمن الرحیم
پدرم را #بزرگترین_مرد_زندگی_ام میدانستم. او #تکیه_گاه خانواده و ستون خانهمان بود.
تا او بود غمی را در زندگی حس نمیکردم. او شجاع بود و با غیرت. تا آوازه مدافعان حرم به گوشش رسید خود را مشتاقانه به گردان #عاشقان_حضرت_زینب (س) رساند. حدود دو سال با پشتکار #مدافع_حرم عمه جان بود.
مدتی که در منطقه بود، چشم میکشیدم تا او دوباره بازگردد و زندگی ما رنگ شیرینی و با معنا بودن به خود بگیرد. هر بار که مجروح برمیگشت خوشحال میشدم، چرا که میدانستم به این زودیها از پیشمان نمیرود.
موجهای انفجار و #شهادت دوستان عزیزش جلوی چشمان او، روحیهاش را ضعیف کرده بود. از آن #پدر_شوخ_طبع و پرانرژیام چیزی باقی نمانده بود. او سعی داشت خود را جلویمان خوب جلوه دهد ولی من میدانستم که هیچگاه پدرم با خلق و خوی قبل از #جنگ، باز نمیگردد.
من، علی و مادرم او را همانطور هم قبول داشتیم و حضور او را در خانه میطلبیدیم، ولی او دیگر مرد ماندن نبود و دلش را در #سوریه جا گذاشته بود. امروز و فردا میکرد تا دوباره بازگردد.
انگار #تعهدی نانوشته با خود و خدای خود داشت که امنیت مسلمانان آنجا را وظیفه خود میدانست.
یک روز به او گفتم مگر ما را دوست نداری که به سوریه میروی؟
او به من گفت: شما را خیلی دوست دارم ولی حضرت زینب از شما بیشتر دوست دارم. در آن لحظه بود که فهمیدم هنگامی که #عاشورا میخواند و جمله (#بابی_انت_و_امی) را بر زبانش جاری میکند، از ته دل این جمله و معنایش را به جان خریده است.
#پدر که نبود #مادرم سعی میکرد مرد خانه باشد و کارها را به تنهایی انجام میداد.
#من و #علی با #نبود_پدر سر میکردیم و سعی میکردیم طوری وانمود کنیم که در زندگیمان کمبودی احساس نمیکنیم.
#سال_تحویل را سهتایی سپری میکرديم و #سفره_هفت_سین مان را پهن میگذاشتیم تا پدر از منطقه بازگردد. آن موقع بود که سال نویمان تحویل میشد، آری همان موقعی که جسما او را در کنار خود داشتیم.
حالا #سه-سالی میشود که فکر میکنم سالهای نو تحویل نمیشوند، یعنی این سالها با نبود پدرم ما را تحویل نمیگیرند.
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
#پدر شهید بابکنوری :
🌺روزی که میخواست برود
آمد خانه بعد به #مادرش گفت که با اعزامم موافقت شده
اوهم از روی احساسات مادرانه خیلی گریه کرد که شاید بابک منصرف شود
اما بابک تصمیمش را گرفته بود
من حضرت #زینب را خواب دبدم
دیگر نمیتوانم اینجا بمانم
باید بروم سوریه
این قضیه رفتنم مال امروز و دیروز نیست .من چندماه است که تصمیمم را گرفته ام.
حتی شنیدم که به او گفته اند که چطوری میتوانی مادرت را تنها بگذاری و بروی!!
بابک هم گفته #مادر همه ما آنجا در سوریه هست من بروم سوریه که بی مادر نمانم.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
کوچه های عاشقی شبگرد می خواهد رفیق🌸
طاقت و ظرفیتی پُر درد می خواهد رفیق🌸
چون شهیدان در جوانی دست از دنیا بشوی🌸
تَرک لذتهای دنیا ، مَرد می خواهد رفیق
@safiran_shohadaa
🔴 ما #پدر داریم
ترامپ ویروسی است که توهم زده باز ایران یتیمخانه میشود اما سلیمانی اگر
سال ۶۵ هم شهید میشد باز ما به #کربلا میرسیدیم چون #خدا از #شهید بزرگتر است چون ما پدر داریم
حضرت سیدعلی
داغ صیاد
کاظمی
حاجقاسم
فقط دل باغبان را میشکندکمرش را هرگز
هیهات!
امروز عصر عاشورا نیست صبح عاشوراست و هنوز در سپاه حضرت ماه
علیاکبرها سربند شهادت دارندو قاسمها
شهادت راشیرینتر از عسل میخوانند
و پرستارهاالگو از زینب گرفتهاندو پاسدار حرم سلامت شدهانددعا میکند هر شب
در نمازشب پدر دخترانش راپسرانش را
همان جوان جامهسفیدی که عقب انداخت
کارهایش را تا بیمار کرونایی با امید بیشترمچ ویروس ترس را بخواباند
آری!
پرستارهای ما
عین پاسدارهای ما
مرد ایثارند
درست مثل غواصهای کربلای ۴و عباسهای تشنهلب دشتعباس ما اگر بباز عرصه بودیم بدن بیسر همت امیدمان را میکشت ولی هنوز
چشم ما به چشم سردار خیبر است
و این ماه اسفند است بیا اسفند دود کنیم
برای بچههای پرستار چند شب است نخوابیدهاند
در همان خط قاسم
در همان خط خون
نه!ما زمین نمیخوریم دههی ۶۰صدام آمریکایی میخواست میدان آزادی را بزند
ولی ماقد کشیدیم به بلندای برج میلاد
و مساحت خاکمان با وجود این همه خصومت تهدید و تحریم همان است که ۴۰ سال پیش در شرف نهضت انقلاب اسلامی
همین بس در شهامت نظام جمهوری اسلامی همین بس در قوت این ملت
همین بس مرز
همان مرز است
خط
همان خط
خاک
همان خاک
اما سردارمان که #شهید میشود
از شمال کالیفرنیا تا جنوب هندوستان
برایش مجلس میگیرند
نه مجلس ختم
که مجلس شروع
و مجلس شعور
و مجلس شور
و مجلس شهادت
بگذار فاش بگویم
در هر خاکی
که قاسم
هوادار دارد ما اهتزاز #پرچم_ایران را میبینیم حالا #مباهله
آقای ترامپ قمارباز!کدام ژنرال آمریکایی بمیرد اینجور میشود دنیاکه برای سردار ما شد؟! این ملت را از چه میترسانی؟!
مگر مابا عروج حاجحسین خرازی شکستیم؟! اصلا مگر علمدار
کجا رفته حالا؟!صاحب آن آستین خالی
که با بادتکان میخوردچنان زنده است
که حتی خرازی ندیدههامست تبسمش شدهاند و ما همه بچههای شرق ابوالخصیبیم و بودیم آن روزبا دوربین آوینی و دیدیم حاجحسین را
حسین خرازی حسین خرازی ملت سرادر خندههای ناتمام سرافکنده نخواهد شد
و خطبههای خامنهای بیمالک نخواهد شد
سید خود مالک است مالک اشتر مهدی فاطمه مسلم آخرالزمان ولی نه در کوفه
که در امالقری هر چه میخواهدفساد ببارد
فتنه بباردحتی کرونا بیایدآخر این غصه
قهرمان قصه
بانوی پرستاری است
که جلوی لنز عکاس فارس
فقط خندید
مثل خرازی...
@safiran_shohadaa
#خاطرات_رهبری
🔷وقتی پدرم فوت کرد
🔶وقتى #پدر من فوت کرد، پس از تقویم وسایل این خانه - غیر از کتابهاى ایشان که خودش باب جداگانهاى بود - همهى موجودى آن از صدر تا ذیل، حدود ۴۵ هزار تومان شد.
🔻آن روز اگر مىخواستند ۴۵ هزار تومان را مصرف کنند، نمىشد مثلاً یک یخچال و یک گاز بخرند!
@safiran_shohadaa
هزار و چهارصد و اندی سال پیش، میثم ها را به تاوانِ عشق و محبت #علی (ع) آویزِ نخل ها میکردند.
امروز هم مقدر است میثمی متولد شود تا جُرمَش #عشق به علی(ع) و آلِ علی(ع) باشد!!
بیست و سومین روزِ اردیبهشت ۶۳ سربازی از لشکرِ عاشورایی در آغوش #دنیا چشم گشود...
نامش را #میثم نهادند تا نمونه عینی میثمِ تَمّاری شود، کشته به عشقِ علی(ع)
برادر شهید بود و عاشق اهل بیت(ع).و دست پرورده مادری که با شیره جان،عشق #حسین(ع) را به کامِ شیر پسرش میداد
به واسطه پدر پایش به #مسجد و #هیئت و #بسیج باز شد تا اینکه در سال ۸۰ لباسِ مقدس پاسداری را به تن کرد
زمزمه جسارت به #حرم_آل_الله(علیهم السلام) آرامش را از جانش ربود.
بابایِ مهربان، فاطمه زهرا و فاطمه کوثر را به بانوی #زینبیاش میسپرد و خود راهی دیار #عشق میشد.
از #حضرت_زینب(س) خواسته بود شرمنده حضرت سقّا (غیرت الله) نشود که نشد.
بعد از مقاومت بسیار،حین برگرداندن #پیکر همرزمش،خود نیز شهد شیرین #شهادت را نوشید.
تیری که سرِ میثم را به پای #نگارَش انداخت...
روزی که در #معراج پیکرش را به آغوش برادرانش سپردند، دستی در بدن نداشت...
میثم، بر نخلِ عشقش به علی(ع) آویز شد و میثم وار، نه زبان و دست که #سر و دست هایش را در راه معشوقش فدا کرد
وصیت کردی مزارت سنگ نشود و تنها "کلنا عباسک یا زینب" رویش نقش بزنند...
حالا مزارت جاییست که حسِ "سرد نبودت" را به "گرمی حضورت" تبدیل میکند تا دخترها طعمِ شرینِ داشتنت را به کام بکشند و دلگرم باشند به حضورِ #پدرِ آسمانی خود
حکمتِ میلادت،فداشدن به راهِ #عشق بود
به قولِ خودت:
"لا یُمکِنُ الفرار مِن عشق #حسین (علیه السلام)"
#میلادت_مبارک، بابا میثمِ فاطمه ها
به مناسبت تولد شهید #میثم_مدواری
تاریخ تولد : ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۳
تاریخ شهادت : ۱۶ تیر ۱۳۹۴حلب
مزار : قطعه ۲۹ بهشت زهرا
@safiran_shohadaa
👇👇👇👇👇
حسین علی هایش را دانه به دانه به #میدان فرستاد تا بدانند #حسین سرباز #دین است نه بنده #حکومت
اما حسین یک #علی را باقی گذاشت تا همان دینی که برایش همه #خون هایش را به قربانگاه کشاند #منجی و هدایت گر داشته باشد.
از #امام_سجاد سوال کردند یابن رسول الله چرا اینقدر بیتابی میکنید مگر در خاندان شما #شهادت وجود نداشته گفتند: چرا وجود داشته اما #اسارت نه....
خون دلهایی که علی پسر حسین خورد از جسارت و اسارت شعلهایی را #فروزان کرده که تا #قیام و قیامت لا بارد ابدا....
خون دلها خورد علیبنحسین تا نالهی #پدر غریبش در تن و #جان ما بنشیند و ما را در غم خود #دود کند.
در #غربت امام غریبم همین بس در #سجده #دعا میکرد تا بگوید آنچه #امت رسولالله باید بداند، از خفقان همین را فهمیدم که عارفی باید در به #مهر راز بگوید.
شهادت #امام_سجاد تسلیت .
@safiran_shohadaa
عزیزِ دلِ عسکری پس نگارآ بفرما کجایی؟!
|دل ما منتظرِ آمدنِ مھدی توست...|
تو براۍ ظهورش دعاکن،
کھ دعای #پدر مستجاب است
يا اباالمھدی!
"یاحَسَنَبنَعَلِیٍاَیُّهَاالزَّکِیُّالعَسکَرِی"
@safiran_shohadaa
#از_مـوج_تـا_اوج
در بعضی خانهها
فرقی ندارد
لیوان باشد یا #ترڪش
ساعت باشد یا #خمپـاره
ماشین باشد یا #تـانڪ...
بعد از بیست و چند سال هنوز هم شبها در بعضی خانهها #عملیات میشود...
#مادر جلوی اتاق کودکان سنگر میگیرد
#پدر حمله میڪند و هر شب مجروح میدهند...
برای سلامتی جانبازان عزیز دعا کنیم...
#یادگاران_جنگ
#دلنوشته
#کانالسفیـــرانشهــدا
✦❈❈❈◈◈❈❈❈◈◈✦
@safiran_shohadaa