🔻 #فحشاطلبان
🔺 امام سجّاد علیه السلام عده ای فحشاطلب را به خوک تشبیه کرده و فرمودند:خوک، همان مردهاى مخنّث و امثال انها هستند كه وقتى از انان دعوت به فحشايى شـود پاسـخ مثبت میدهـند.
📚 خصال صدوق، جلد2، صفحه378
❤ #از_معصوم_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh
🌷 فرازی از وصیت نامه شهید علیرضا یاسینی:من یک خلبان هستم. سالها از بیت المال برایم هزینه کرده اند تا به اینجا رسیده ام. حال وظیفه دارم که دینم را ادا کنم. مگر نه اینکه همواره آرزو کرده ایم که ای کاش در واقعه عاشورا می بودیم و فرزند زهرا(س) را یاری می کردیم؟
اکنون زمان آن فرا رسیده و همگان مکلفیم که برای لحظه ای روح خدا را تنها نگذاریم. بنابرین از من انتظار نداشته باشید که بیش از این در کنارتان باشم.
به یقین اجر شما نیز که به تربیت فرزندان و امور خانه همت می گمارید و زمینه را برای حضور بیشتر ما در صحنه فراهم می کنید نزد خدا محفوظ خواهد بود.
🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار علیرضا یاسینی قرائت خواهیم کرد.
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📝 @sahel_aramesh
🌷 به نیت شهید بزرگوار علیرضا یاسینی قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
403.mp3
2.14M
📼 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزکار است.
🌷 به نیت شهید بزرگوار علیرضا یاسینی قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#خدایا
بیامرز هر #گناهی انجام دادم و هر #اشتباهی که #مرتکب شدم.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
❤️ #مناجات
📝 @sahel_aramesh
✨ #اقتدا_کردن
🍃 معاني الأخبار عن جابر بن عبداللّه عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِقتَدوا بِالشَّمسِ ، فَإِذا غابَتِ الشَّمسُ فَاقتَدوا بِالقَمَرِ ، فَإِذا غابَ القَمَرُ فَاقتَدوا بِالزُّهَرَةِ ، فَإِذا غابَتِ الزُّهَرَةُ فَاقتَدوا بِالفَرقَدَينِ . فَقالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، فَمَا الشَّمسُ؟ ومَا القَمَرُ؟ ومَا الزُّهَرَةُ؟ ومَا الفَرقَدانِ ؟ فَقالَ : أنَا الشَّمسُ ، وعَلِيٌّ القَمَرُ ، وَالزُّهَرَةُ فاطِمَةُ ، وَالفَرقَدانِ الحَسَنُ وَالحُسَينُ
🍃 معانى الأخبار ـ به نقل از جابر بن عبد اللّه ـ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «به خورشيد ، اقتدا كنيد و چون خورشيد ناپديد شد ، به ماه ، اقتدا كنيد و چون ماه ناپيدا شد ، به ستاره زُهره ، اقتدا كنيد و چون زُهره ناپديد شد ، به دو ستاره قطبى ، اقتدا كنيد» . برخى گفتند : اى پيامبر خدا ! خورشيد كيست؟ ماه ، كدام است؟ زُهره و دو ستاره قطبى كيان اند؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «من ، خورشيدم و على ، ماه است و زُهره ، فاطمه است و دو ستاره قطبى ، حسن و حسين اند.»
📚 معانی الأخبار، صفحه 114
❤ #از_معصوم_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh
🌷 فرازی از وصیت نامه شهید علی حاجبی:خدایا من به جبهه نیامده ام که از شر غمها و ناراحتی ها دنیا در امان باشم نیامده ام تا شهرتی کسب کنم و دسته های گل دور گردنم باشد آمده ام به جبهه چون راه انبیاء و اولیاء و محبان خداست و اصلاً چون راه رسیدن به لقاء ا... انتخاب کرده ام ای خدا از تو می خواهم پس لحظه ای مرا به حال خود رها نکن و مرا از فیض دیدارت محروم مگردان و مرا در پرتو عنایت خود غوطه ور فرما و در همه حال و همه جا بخششت را شامل حالم کن .
🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار علی حاجبی قرائت خواهیم کرد.
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📝 @sahel_aramesh
🌷 به نیت شهید بزرگوار علی حاجبی قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
404.mp3
1.7M
📼 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزکار است.
🌷 به نیت شهید بزرگوار علی حاجبی قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
📜 #داستانک
❤️ #مادر
راحله محکم به دیوار کاهگلی چسبیده بود. با صدای بلند اشک می ریخت. تمام اطرافیانش از کوچک و بزرگ با او گریه می کردند. هیچ کس نمی خواست دیگری را آرام کند. سرش را قدری بالا آورد. به زحمت نفسش بالا می آمد. گفت: "دیدید، دیدید آخر بدون ما رفت. امروز تولدشه؛ ولی ما کنارش نیستیم؛ یعنی بدون ما تولد بهش خوش میگذره؟"
همه یکصدا با زاری جواب دادند:" نه، مادر اونقدر مهربونه که بدون ما بهش خوش نمیگذره."
هق هق راحله بلند شد. بریده بریده گفت: "اینجا همه اذیتش کردن. اصلا همون بهتر که ما رو تنها گذاشت و رفت."
صدای گریه ها شدت گرفت. گرمای دست نوازشگری قدری آرام شان کرد. صورت دخترکی کنار آنها به دیوار بوسه زد. اشک از چشمانش جاری شد.
راحله دست روی سر دخترک کشید و گفت:" بشکنه دست اون کسی که مادر ما یتیمارو ازمون گرفت و تنها قدری از خونشو روی دیوار برایمان باقی گذاشت."
🖊 #به_قلم_صبح_طلوع
📝 @sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#خدایا
#پدر و #مادر و هر که بر من حقی دارد به بهترین وجه #پاداش ده و مرا تنها در آنچه برای آن #خلق کرده ای #مشغول دار.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
❤️ #مناجات
📝 @sahel_aramesh
💥 #برطرف_کننده_اندوه
🔸 قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : نِعْمَ طَارِدُ الْهَمِّ اَلرِّضَاءُ بِالْقَضَاءِ .
🔹 امام على عليه السلام فرمود:بهترين برطرف كننده اندوه، خشنود بودن به قضا[ى الهى ] است.
📚 غرر الحکم و درر الکلم , جلد۱ , صفحه۷۱۶ , حدیث 9909
❤ #از_معصوم_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh
🌷 فرازی از وصیت نامه شهید علی اصغر کلاته سیفری:خداوندا! تو را سپاس که عنایت فرمودی و مرا جزو بندگان فقیرت قرار دادی تا زرق و برق دنیا مرا نفریبد و در لجنزار زندگی پست مادی فرو نروم و جزء بندگان گمراهت قرار نگیرم.
🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار علی اصغر کلاته سیفری قرائت خواهیم کرد.
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📝 @sahel_aramesh
🌷 به نیت شهید بزرگوار علی اصغر کلاته سیفری قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
405.mp3
1.96M
📼 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزکار است.
🌷 به نیت شهید بزرگوار علی اصغر کلاته سیفری قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
🌺سلام بر #منجی زمین و زمان
سلام بر یار محرومین و مستضعفین
🌺سلام بر یار دردمندان و مظلومان
آقای خوبم کاش میدانستم از کدام سو و کدام زمان می آیی تا سرراهت را گلباران کنم و با اشک هایم شستشو دهم.اگر زنده باشم.😔
چون اگر بفهمم که داری می آیی از شدت شوق جان از بدنم بیرون خواهد رفت.
خدایا هنوز وقتش نرسیده؟؟؟؟
🍀🌸🍀🌸🍀🌸
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص همراه اسم انتخابی تان برای آیدی @taghatoae در ایتا ارسال نمایید.
🍀🌸🍀🌸🍀🌸
✨شما هم با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با #انوار_مطهر شریک می شوید.
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#صمیمانه_با_امام عجل الله تعالی فرجه الشریف
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
✨ #دعا
🍃 قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : إِذَا دَعَا أَحَدُكُمْ فَلْيُعِمَّ فَإِنَّهُ أَوْجَبُ لِلدُّعَاءِ.
🌹 پيامبر مهربانی صلى الله عليه و آله فرمود:هر گاه يكى از شما دعا كرد، براى همه دعا كند؛ زيرا اين، دعا را به اجابت نزديك تر مى سازد.
📚 الكافی ,جلد2 ,صفحه487
❤ #از_معصوم_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh
🌷 فرازی از وصیت نامه شهید حسن آقاسی زاده:هر فردی در دوران زندگی، بخصوص در دوران جوانی و نوجوانی، برای خود دوست و رفیق و همکار و همسایه و همسخنی دارد، معلمی و استادیدارد، معتمد، و رازداری دارد پشتیبان و حمایت کنندهای دارد، همهی اینها در زندگی من، پدرم بوده و هست. در همه سختیها، تنهاییها، رنجها و مشقّتهای زندگی مرا راهنمایی و یاری نموده و همه جا وسایل رشد و ترقی و کسب علم و فن و دین و علوم رافراهم نمود، و در دورانی که طاغوت بود، فساد بود، گناه بود، مرا از لغزشها و انحرافها مواظبت و حراست نمود و من به هیچکس غیر از پدرم بدهکار نیستم. برادرانم در احترام به والدین رعایت بیشتری بکنند که همه چیز تابع اینحکمت است.
🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار حسن آقاسی زاده قرائت خواهیم کرد.
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📝 @sahel_aramesh
🌷 به نیت شهید بزرگوار حسن آقاسی زاده قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
406.mp3
1.81M
📼 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزکار است.
🌷 به نیت شهید بزرگوار حسن آقاسی زاده قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
📄 #داستان
❤️ #فرخنده
صورتش خیس عرق شده بود. لبانش را برهم فشرد تا فریاد نزند. با انگشتان ظریفش به حصیر چنگ زد. رد دندان روی لب هایش سوخت. دلش نمی خواست کسی صدای آه و ناله اش را بشنود.
قطرات اشک از چشمانش جاری شد. یاد آوری حرف های مستخدم خانه اشک هایش را سیل آسا سرازیر کرد. مستخدم سر به زیر با دستان در هم گره کرده گفته بود:" در هر خانه ای را که بگویید زدم. همینکه خواسته شما را گفتم یا در را به رویم بستند یا گفتند که ... چون شما به حرفاشون گوش نکردین و با یتیم بی مال و منالی ازدواج کردین، بهتون کمک نمی کنند."
درد امانش را بریده بود. چشم هایش را بر هم فشرد. صدای باز شدن در اتاق را شنید. به گمان اینکه همسرش آمده چشمانش را باز کرد. اما به جای همسرش چهار زن گندمگون را دید. دردش را فراموش کرد. چشم هایش از دیدن آنها گرد شد. ضربان قلبش اوج گرفت. آنها را نمی شناخت. زنان شهر دست رد به سینه اش زده بودند اما حالا چهار زن بلند قامت درون اتاقش بودند. دستانش را سپر فرزند درون شکمش کرد تا مبادا به او آسیبی برسانند. خدا را زیر لب صدا کرد. تنها بود و جز خدا یار و یاوری نداشت.
یکی از آن چهار زن گفت:" خدیجه(س) نترس، خدا ما را فرستاده و ما خواهران تو هستیم. من ساره همسر ابراهیم خلیلم و این آسیه همسر فرعونه که همدم تو در بهشت خواهد بود. مریم دختر عمران و کلثوم دختر موسی بن عمران و ما در کنارت هستیم. خدای تعالی ما را فرستاد تا در وضع حمل به تو کمک کنیم."
لبهای خدیجه به لبخند گشوده شد. نگرانی از وجودش پر کشید. آنها به سمت خدیجه (س) رفتند و در چهار طرف او نشستند. یکدفعه خدیجه(س) درد شدیدی احساس کرد و دختری پاکیزه و نورانی به دنیا آورد. نور نوزاد از اتاق خارج شد و به آسمان تابید. تمام خانه های مغرب و مشرق زمین از نورش روشن شدند.
در اتاق دوباره باز شد. این بار ده حوری وارد شدند که در دستشان تشت و کوزه بهشتی پر شده از آب کوثر بود.
یکی از زن ها فاطمه (س) را با آب کوثر شست. دو جامه سفید به دستش دادند که از شیر سفیدتر و از مشک خوشبوتر بود. سر و بدن فاطمه(س) را با آنها پوشاند.
فاطمه (س) در میان قنداق لب به سخن گشود و به یگانگی خدا، رسالت پدرش، امامت شوهر و فرزندانش شهادت داد. فاطمه (س) به یکایک زنان نگاه کرد. نام آنها را به زبان آورد و سلام کرد.
زنان به رویش لبخند زدند. حوری های زمین و آسمان خندان تولد فاطمه (س) را به یکدیگر تبریک گفتند. خدیجه چشم انتظار در آغوش کشیدن فرزندش بود. زنان فاطمه (س) را در بغل خدیجه گذاشتند و گفتند:" ای خدیجه! این مولود پاک و پاکیزه را بگیر. او فرخنده است. خدا به او و نسلش برکت داده است." خدیجه به چهره نورانی فرزندش خیره شد.
🖊 #به_قلم_صبح_طلوع
📝 @sahel_aramesh