eitaa logo
ساحل رمان
8.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
840 ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
تا پرچمِ سبز و سفید و سرخِ ایران در آسمان‌ها هم‌نشینِ آفتاب است «الله اکبر» ضامنِ پیروزیِ ماست «الله اکبر» ضامنِ این انقلاب است🇮🇷 SAHELEROMAN |
•• جشن ۴۵ سالگی انقلاب، مبارکمون‌ باشه‌!🥳✌️🏼 ••
خدا آزاد آفریده تو رو، اگه حرفی هم برات داشته، همون حرف معلمه که تدریس می‌کنه تا یاد بگیری، و تهش نمره و مدرک درست حسابی ! . 📖- بگذارید خودم باشم 📽- SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوسی‌وسوم » «رمان بگذارید خودم باشم» تصمیم همان لحظه اول گرفته شده بود! خودم هم می‌دانستم که نباید کیان را ببینم. اصلا چرا می‌خواستم ببینمش؟ آب دهان بیندازم به صورتش، تمام عقده‌هایم را تبدیل به ناسزا کنم و به صورتش بکوبم؟ چندبار بگویم چرا چرا چرا؟ این روزهای باغ اجباری دایی، روزهای فکر و بیداری من بود! خودم هم می‌فهمیدم که هر ساعت این باغ، یک فهم جدید دارد برایم اتفاق می‌افتد و من هم از این فهم متاسف نبودم. نمیدانم چقدر می‌گذرد از این خواهش، اما دقیقا وقتی که دیگر دلم کسی را می‌خواهد صدای قدم‌هایش می‌آيد؛ دایی که آمد مقابلم خودم پیشقدم شدم در حرف زدن: - بار اول بود که کسی فرصت می‌داد تا فکر کنم به کاری که اصرار داشتم انجام بدهم. - نتیجه؟ - اگه قرار شد یه روزی کسی رو قانع کنم به انجام دادن یا ندادن، فرصت فکر کردن بهش می‌دم! - قبلش فکر کردن رو یادش بده! - تو در حقم همین کار رو انجام دادی. - کاش دایی هزار تا فرشته بودم! - همین محدودیت دنیا آزاردهنده است! - خوبه که! نمی‌ذاره عاشقش بشیم، بال پرواز می‌سازیم! . . . [ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| 🌒 | تو ماهِ شبمی‌... •• SAHELEROMAN |
برای خوندن بریده‌های بیشتر و دیدن عکس‌نوشته‌ها و استوری های جذابش، روی 👉🏻 برای سفارش pdf یا نسخه اصلی [ اینجا ] 📦 کلیک کن. ••
|👣| گاهی زمین خوردنم خوبه برات! انقدر نق نزن.🙄 |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوسی‌وچهارم » «رمان بگذارید خودم باشم» - کاش دایی همهٔ فرشته‌های دنیا می‌شدی، کاش همهٔ کیان‌های دنیا رو هم از رده خارج می‌کردن، کاش دنیا درحد دنیا می‌موند نه جای خدا رو بگیره کاش من آدم بودم! می‌خندد و سرم را می‌بوسد. - جان تو و جان سوده! می‌خندم و دستش را می‌بوسم -خوش به حال سوده تا می‌خواهد خوشحال شود می‌گویم: -که مثل آب روان و چشمه جوشانه! پاکه و رفع تشنگی می‌کنه، فقط بازم خوش به حال من که زن دایی منه! چنان خوشحال می‌رود که تمام دل گرفتی من را هم می‌برد و البته که قول می‌دهد شب تا برمی‌گردد همه چیز را مو به مو برایمان توضیح دهد برای من و سوده‌ای که امروز بساط آش زغالی راه انداخته‌ایم وسط باغی که سوز دارد هوایش و ما هر دو داریم دعا می‌کنیم برف ببارد، برف ببارد آن‌قدر که راه‌ها بسته شود که هیچ شهری نتواند بیاید روستا تا جمعه ساکت روستا را با سروصداها پر آهنگشان زخمی کنند! دایی رفته و من یک امروز را، یک همین چند ساعت را می‌خواهم مثل یک دختر، یک دختر اصیل، یک دختر فهیم، یک دختر فخیم و یک ملکه رفتار کنم یک همین چند ساعت که پر از علامت سؤال و استرس و گنگی است را دقیقا انتخاب کرده‌ام برای عمل کردن به همهٔ توصیه‌های این چند روزه دایی و سوده جانش! . . . [ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
••✨ آقای امام حسین'ع' ! زخم‌هامون رو از هــمه می‌پوشــونیم که فـــقط نشون شما بدیم! میشه بغل‌مون کنین؟:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از فطرسِ مَلَک به همه دل‌شکسته‌ها؛ حی علی کرامتِ گهواره‌یِ حسین‌...❤️‍🩹🕊 . SAHELEROMAN |
رفقای ساحل رمانی! لیست کامل کتاب‌های سرکار خانم رو ازمون خواسته بودید. ایشون‌ هستن!👐🏻😎 . . [قصه‌ی قهرمانان وطن🇮🇷] • از او - قصه شال • از او - عبدالمهدی • از او - ناخدا رحمت • از او - مادر شمشادها • از او - هنوز سالم است • از او - چهار قصه شورانگیز ● [جیبی‌های شگفت‌انگیز🪄] • پدر • مادر • سعید • خواهر • امیر من • امام من • معصومه • امام رئوف • حاج‌قاسم ۱ • حاج‌قاسم ۲ • محبوب من • سفر بیستم • میر و علمدار • دل های امیدوار • صاحب پنجشنبه‌ها • میر و علمدار مصور • آرزوی شیرین ● [رمان‌هایی از زندگیِ تو🫂] • اپلای • من نه ما • راز تنهایی • شطرنج‌باز • از کدام سو • هــــــوای من • سو من سه • مثبت یـــک • سیاه‌صورت • رنج مقدس۱ • رنج مقدس۲ • زنان عنکبوتی • عشق و دیگر هیچ
•• آقا اینجا برا ایشونایی که می‌بینید، یه برنامـه خــفــن تــدارک دیدن! اگه تونستی سر نزن!🤷🏻‍♀
تو این ایام جشن و شادی، می‌دونی چی می‌چسبه؟😃 یه دورهمی و جشن قشنگ، همراه با دوستامون😍 پس: چهارشنبه، ۲۵ بهمن ساعت ۱۵:۳۰ مفتح۹، پلاک۱۲۲، منتظرتیم🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه دیدار با نویسنده بریم؟ اول نیت کن، بعد ببین. @sahele_roman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوسی‌وپنجم » «رمان بگذارید خودم باشم» گام اول را برمی‌دارم؛ فرار می‌کنم از تمام آن‌چه که می‌خواهد ذهنم را در منگنه بگذارد؛ تمام خاطرات، خیالات... پیشنهاد می‌دهم به سوده جان دایی: - مشاعره کنیم؟ شروع می‌کند همان اول: - در این درگه که گَه گَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگه مشو غره به امروزت که از فردا نه‌ای آگه نفسم حبس می‌شود؛ تا می‌آیم غُر بزنم که سوده جان کمی مدارا، کمی ساده‌تر، چکشت را بگذار زمین، قبلا اگر نفهم بودم و مغرور به حال و روز و زیبایی و هر کوفتی، مؤدب می‌شوم، هرچه داشتم، حالا تمام آن‌ها ریخته، آگه نبودم از فردایم که امروز می‌شود و به این بدبختی! _ 《ه》بده فری جون! _ همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تورا که من هم برسم به آرزویی - دوست داشتم اینو! مقاومت می‌کنم که حالم بد نشود و با ضربه پا چوب خشک را می‌شکنم و حرصم خالی می‌شود نه با اشک و ناله. با حرکت و بلند هم می‌گویم: - 《ی》بده سوده جان که بدون شوی عزیزت داری باخت را تجربه می‌کنی! با اره‌ای که دستش است و تلاش می‌کند چوب‌ها را ببرد اشاره‌ای تهدید آمیز می‌کند و می‌گوید: - یارا یارا گاهی دل ما را به چراغ نگاهی روشن کن چشم تار دل را چو مسيحا به دمیدن آهی روشن کن . . . ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا