eitaa logo
ساحل رمان
8.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
821 ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوچهل‌ودوم » «رمان بگذارید خودم باشم» اول یک کارت جدید خریدیم به نام من، بعد رفتیم کافه‌ای همان اطراف، سیم کارت را انداخت به موبایل خودش، من مشغول بستنی فالوده‌ام بودم و البته که موبایلم جا نداشت برای سیم کارت سوم، اعتراضی هم نداشتم، چون خودم و کیان را دو نفر نمی‌دیدم، بعد رفتیم بانک برایم حساب باز کرد، به چه شماره تلفنی؟ خودش فرم را نوشت من ندیدم و متوجه نشدم، من کلا از اون حساب بی‌خبر بودم، یادم رفته بود، همهٔ حواسم پی کیان بود و بودن کنارش! سوده می‌پرسد؛ سوده سوال می‌پرسد، دایی جواب می‌دهد و من در بهتی بی‌نظیر فرو می‌روم. انسان است دیگر، گاهی چنان کارهایی می‌کند که اگر خدا نخواهد که نجاتش بدهد، جهنم آخرت هیچ، دنیایش جهنمی می‌شود که به مرگ راضی می‌شود! دایی دست به شانه‌ام می‌گذارد و می‌گوید: - در بیا از حالتت، غصه نخور، حالیشونه اونا و سر و ته قصه دستشونه! تو رو هم درگیر نمی‌کنند، بهتره برید برام شام بیارید که یه تسویه حساب با جفتتون دارم! سوده می‌خندد و زود اتاق را ترک می‌کند و من صدای غر دایی را می‌شنوم: - از صبح تا حالا خوش گذروندند هیچی، برای من گزارش لحظه به لحظه هم فرستادند هیچی، الان هم که رسیدم انگار مرشد قصه‌گوشون اومده، نشستند بشنوند، بلند شید برام چای و غذا بیارید، آفتابه و لگن بیارید، آبمیوه و عسل بیارید. مردم مردای قدیم، دومن ابرو و اخم داشتن، الان چی؟ من کیم؟ با خودم می‌جنگم، یک جنگ تمام عیار؛ با چشمم که نبارد، با قلبم که تیر نکشد، با ذهنم که مرور بی‌جا نکند و دوباره سرکلاف را گم نکند و گوریده نشود، با لبم که به اعتراض و خاطره تلخ‌گویی نیفتد و با معده‌ام که برای خوشحالی دایی چند قاشق غذا را بپذیرد و چند خرما! . . . [ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
حساب حسابه کاکا برادر تسویه حساب کردیم رفت!💆🏻‍♀🌝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| 💎 | رخ برافروز! •• SAHELEROMAN |
•• پایه‌اید امروز همراه ادمین یکم توو شهر دور دور کنیم؟🌝🛴 یه [
هستم
] بفرست [اینجا] ببینم ••
•• دست و پا نشکوندید ولی بر شما می‌بخشایم. بریم!🕶🤝
•• زدم به دل خیابون با کی قرار داشته باشم خوبه؟🤫🥸
بله! نویسنده‌ی ۳۵ اثر خفن و پرطرفدار بالا🥺🍓 [ سرکار خانم ]
•• نویسنده‌مون یه سوپرایز ویــژه داشتن برا جوونای کانال! قراره گل‌بارون کنیم براتون!👐🏻 ( اصلا هم اشاره نمی‌کنیم که امروز روزتونه آینده‌سازان مملکت!😃🎈)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوچهل‌وسه » «رمان بگذارید خودم باشم» جو سنگین است حتی با وجود سوده، دل‌ها هم غمگین است، حتی با قرائت قرآن دایی که این چند شبه عادت کرده‌ام قبل از خواب صوتش را به سلول‌های خسته‌ام هدیه بدهم. و آن‌ها هم آرامش بگیرند برای کار و بار شبانه ک شروع روزشان. اما برخلاف هر شب دایی قرآن را که می‌بندد نمی‌رود سراغ رخت‌خوابش، متکا را صاف می‌کند و تکیه می‌دهد و می‌گوید: - نیم ساعت وقت دارم که هرچی می‌خوای بپرسی اما بعدش خیالم راحت باشه که می‌خوابی! سؤالم برای خودم نیست. اصلا حرف خودم را حذف می‌کنم، دقيقأ الان می‌خواهم جهانی فکر کنم متفاوت باشم، الان نمی‌خواهم خودم را بیندازم وسط. - چی می‌شه آدم خود فروش می‌شه، آدم فروش می‌شه، وطن فروش می‌شه؟ سرش خم می‌شود روی سینه‌اش،مکثش کمی طولانی می‌شود تا بگوید: - من خودم هم تو بهت هستم. امروز رفتم اون‌جا افرادی که دستگیر شده بودند از قشر‌های مختلف بودند، خودم هم دارم دیوانه می‌شم قبلا شاید می‌گفتم پدر و مادر اما واقعا بعضی‌هاشون پدر و مادرهای محترمی داشتند، حتی خود جوونی که دستگیر شده بود قبول داشت حیف بود این بلا سر پدر و مادرش بیاره! شاید بشه گفت رفیق خوب نداشتن، فضای مجازی هم که صد درصد پاش وسطه، اما چطور می‌شه بروبچه‌ها که نه حتی بزرگ‌ترها هم الان اسیر ماهواره و شبکه‌هاشن، خبرها و تحلیل‌ها رو از اون‌جا می‌گیرن، موبایل هم که هم‌دم و هم خوابشون شده! نمیدونم فرشته شاید بشه قطعی گفت: بی‌عقلی. خدا ارزشمندترین هدیه‌ای که به ماها داده عقله! . . . [ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
به! آمدم آمدم🏃🏻‍♂ ••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیینه‌ایم و غیرِ حقیقت نگفته‌ایم؛ در ما به قدرِ یک سرِ سوزن نفاق نیست...🪡 . SAHELEROMAN |
•• این روزا انقدر شهر غرق در تب و تابه که آدم اصلا نمی‌تونه توو خونه‌ آروم بگیره! شما هم همین‌طورید؟🥹🌊
••• این روزها که خیلی‌ از آدمـــا کوک نیــستن، ما هــمـه‌ی تلاشـــمون رو می‌کنیم که شده حتــی به اندازه‌ی یک لبخند، حال‌شون رو بهتر کنیم!😇🌱 و قدم اول، کوچولو موچولوهایی‌ان که حــکم فرشــته‌هــای دنیا رو دارن! بگو که تو هم دلت قــنج مـیره برای اون ذوق قشنگی که بعد هدیه گرفتن تو چشماشون برق می‌زنه!🥲🦋
••• داریم کلییی هدیه و بسته‌ی خفن براشون آمــاده می‌کــنیم تا در شــب و روز نیمه شعبان بهشون بدیم! - سهم تو؟ ۱٠ تومان! + همین؟! - اوهوم! همینقدر راحت می‌تونی توو صدای خنده‌ کاپشن‌صورتی‌ها سهیم باشی!💕👐🏻=) • • موسسه خیریه زمزم کوثر ولایت
6104338934884327
(بزنید روش کپی میشه) فیش واریز رو بفرستید برامون؛)📨 |
چون شمایید جایزه هم میدیم!🚶🏻‍♀ بمونید شب‌تر بیام بگم براتون😌 ••
•• جایزه‌هاتون نوش جون‌ همراه‌های همیشگی ساحل رمان! 🌊 😌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوچهل‌وچهارم » «رمان بگذارید خودم باشم» هرکی استفاده کنه زمین نمی‌خوره، هرکی هم استفاده نکنه هم خودش زمین می‌خوره، هم بقیه رو زمین‌گیر می‌کنه. شاید دایی و سوده حرف‌های دیگری هم می‌زنند ‌که دیگر برای من مهم نیست. فعلأ دیگر مهم نیست که چرا کیان پول می‌گرفته از سرویس جاسوسی اروپایی یا شاید هم آمریکایی، چرا دستور می‌گرفته و انجام می‌داده، چرا دخترهای سرزمین خودش را آلوده می‌کرده، چرا پول پخش می‌کرده تا پسران و دختران ایران‌زمین‌، کشور خودشان را به آشوب بکشند. چرا پول می‌گرفته تا فیلم بفرسته برای شبکه خبری عربستان، عربستانی که تا به حال هزاران ایرانی را کشته. اصلأ دیگر این‌ها مهم نیست. صدای خنده و یکی به دو کردنشان مرا از گرداب نامهم‌ها بیرون می‌کشد: - ببین سوده جان این روش عادلانه نیست - ببین شوهر جان شما تعریفت از عدالت اشتباهه! - وقتی شرط می‌بندی نصف نصف! پنجاه هزار من می‌ذارم، پنجاه هزار تو بذار دیگه! - عزیز شوی جان عدالت یعنی هرچیزی سر جای خودش، الان شما به عنوان یک مرد که وظیفه کسب درآمد داری و پول داری باید پنجاه بذاری، من که خانومم، وظیفه کسب درآمد ندارم و مثل یک ملکه شما باید خرجم کنی باید پنج هزار تومان بذارم، تمام. حالا زمان می‌گیرم شروع می‌کنیم، نه نه اول تراول وسط، پنج هزاری من هم وسط! . . . [ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• می‌دونم صرف بودنم براتون کافیه، ( فقط یکم خودتحویل‌گیری🤌🏻😂) ولـی پســت بعدو داشــته باشید که موتور روح‌تون رو روشن می‌کنه ❛ ᴗ ❛ 🏎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•• چند ثانـیه بین هدیه‌هــاشون قدم بزنیم که قشنگیِ خالص ازشون می‌باره🥲🌨